قطعا همه ما با خواجوی کرمانی، شاعر پر آوازه قرن هفتم و هشتم هجری قمری آشنایی داریم. بسیاری از افراد به خاطر نام این شاعر گرانقدر، تصور میکنند که آرامگاه او نیز در کرمان قرار دارد. اما اینطور نیست. او در کرمان متولد شد و بسیاری از عمر خود را در سفر بود و نهایتا در شیراز در گذشت. به همین دلیل آرامگاه او در شیراز قرار دارد.
به گزارش اول فارس ، آرامگاه خواجوی کرمانی یکی از جاهای دیدنی شیراز محسوب میشود که حالت روحانی خاصی دارد. این آرامگاه در سال ۱۳۱۵ هجری شمسی بنا شد و جزء جاذبههای دیدنی شیراز به شمار میآید.
کمی بالاتر از آرامگاه خواجوی کرمانی، سه غار به چشم میخورد که محل عبادت دراویش بوده. خواجوی کرمانی نیز در این غارها به عبادت و ریاضت میپرداخته.آرامگاه خواجو کرمانی مشرف بر دروازه قرآن میباشد. آب چشمه معروف رکن آباد نیز از کنار مقبره خواجو میگذرد.
کمالالدین ابوالعطاء محمودبن علیبن محمود، معروف به خواجوی کرمانی و متخلص به خواجو (۶۸۹-۷۵۲ هجری قمری) یکی از شاعران نیمهٔ اول قرن هشتم است. آرامگاه خواجو در تنگ الله اکبر شیراز است. وی از شاعران عهد مغول است و اشعاری در مدح سلاطین منطقه فارس در کارنامهٔ خود دارد.
خواجوی کرمانی که به نخلبند شاعران نیز شهرت دارد، در اواخر سدهٔ هفتم هجری در کرمان زاده شد. زمان تولد او را به اختلاف بین ۶۶۹–۶۸۹ هجری قمری ثبت کردهاند. او در دوران جوانی خود جدا از کسب دانشهای معمول روزگار مسافرت را نیز پیشه نموده و بازدیدهایی از مناطق اصفهان، آذربایجان، شام، ری، عراق و مصر نیز داشتهاست. او لقبهایی مانند خلاق المعانی و ملک الفضلا نیز داشتهاست. او در نیمهٔ سدهٔ هشتم هجری در شهر شیراز درگذشت و در تنگ الله اکبر این شهر نزدیک رکن آباد به خاک سپرده شد.
شعر خواجوی کرمانی شعری عرفانی است. مضامین عرفانی در غزلیات وی صریحاً بیان میشود امّا در این اشعار که بر شاعران بعدی خود مانند حافظ تأثیرگذار هم بوده مبارزه با زهد و ریا و بیاعتباری دنیا و مافیها از موارد قابل ذکر است. او در شعر به سبک سنایی غزلسرایی میکرده و در مثنوی نیز سعی داشته به تقلید از فردوسی حماسهسرایی داشته باشد. خواجو را وابسته به سلسلهٔ مرشدیه میدانند. او را در ریاضیات طب و هیئت نیز صاحب نظر میدانند. طنز و هزل و انتقادات اجتماعی از شرایط ادیان در آن روزگار در اشعار خواجو متداول است. او در قصیده، مثنوی، و غزل طبعی توانا داشته، بهطوریکه گرایش حافظ به شیوهٔ سخنپردازی خواجو و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است. خواجو از بزرگان صوفیه قرن هشتم و اهل تصوف و عرفان (وحدت وجودی) است.
کمالالدین ابوالعطا محمودبن على بن محمود مرشدى کرمانى عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجرى است. نسبت مرشدى به سبب انتساب او به فرقهٔ مرشدیه یعنى پیروان شیخ ابواسحق کازرونى است. بعضى از تذکرهنویسان به او عنوانهاى ‘نخلبند شعرا’ و ‘خلاقالمعانی’ و ‘ملکالفضلا’ نیز دادهاند. تخلص او در همهٔ شعرهایش ‘خواجو’ است که خود مصغر خواجه و این تصغیر از باب تحبیب است. ولادت شاعر به تصریح خودش به سال ۶۸۹ هـ اتفاق افتاده است.
وى که از خانوادهاى سرشناس در کرمان بود دوران کودکى را در آن شهر گذرانید و سپس سفرهاى طولانى به حجاز و شام و بیتالمقدس و عراق عجم و عراق عرب و مصر و بعضى از بندرهاى خلیجفارس کرد و در این سفرها توشهها از دانش و تحقیق اندوخت. خواجو چندگاهى در بغداد اقامت گزید و در سال ۷۳۲ هـ مثنوى هماى و همایون را بهنام سلطان ابوسعید و وزیرش غیاثالدین محمد در آن شهر به انجام رسانید و در سال ۷۳۶ به ایران بازگشت اما چون ابوسعید بهادرخان را مقتول یافت و غیاثالدین محمد هم مدتی، پس از ورود خواجو بهدست مخالفانش به قتل رسید و خواجو به قول خود سلطانیهٔ بىسلطان را لایق اقامت ندیدبه اصفهان رفت و پس از چندى اقامت، از آنجا به کرمان و فارس سفر کرد و در پناه خاندان اینجو علىالخصوص در ظل عنایت شاه شیخ ابواسحق درآمد و در حالىکه رقیب او امیر مبارزالدین را نیز مدح مىگفت مدتى به رفاه گذرانید تا بدرود حیات گفت.
از آن خواجو ازین منزل سفر کرد که سلطانیه بىسلطان نخواهد
خواجو پسرى داشته است بهنام مجیرالدین ابوعلى سعید که از او در منظومهٔ کمالنامه که بهسال ۷۴۴ سروده است نام مىبرد. وى غیر از پیران گذشته (شیخ ابواسحق کازرونى م ۴۲۶ و سیفالدین باخرزى م ۶۵۸) عدهٔ کثیرى از بزرگان و معروفان عهد خود را مدح کرده است که از آن جمله امینالدین بلیانى و شیخ علاءالدولهٔ سمنانى و از پادشاهان سلطان ابوسعید بهادر (م ۷۳۶)، اَرپاگاون (م ۷۲۶)، شیخ حسن ایلکانى (م ۷۵۷) جلالالدین شاه مسعود اینجو (م ۷۳۶)، خواجه تاجالدین احمدبن على عراقى وزیر امیر مبارزالدین، خواجه بهاءالدین محمود یزدى و خواجه شمسالدین محمد صاین از همه معروفتر هستند از این میان خواجو نسبت به شیخالاسلام امینالدین بلیانى و شیخ علاءالدولهٔ سمنانى ارادت بسیار مىورزید و ظاهراً مدتى در خانقاه شیخ علاءالدوله اقامت گزید و به گردآورى دیوان او همت گماشت و چون به فرقهٔ مرشدیه اختصاص داشت و از پیروان شیخ امینالدین بلیانى بود نسبت به این شاعر عارف که ذکرش گذشت عشق مىورزید.
از میان معاصران خواجو، حافظ از همه مشهورتر است. خواجو، که به سال و تجربت شاعرى بر خواجه تقدم داشت، در مدتى که مقیم شیراز بود مانند دوستى که سمت رهبر داشته باشد بر اندیشهٔ حافظ پرتو تعلیم افگنده بود و بههمین سبب است که در دیوان خواجهٔ شیراز بیتهاى بسیارى را مىبینیم که به تقلید یا به استقبال از غزلهاى خواجو ساخته و یا گاه معنى و لفظى از او اقتباس کرده است (رجوع شود به مقدمهٔ دیوان خواجو به قلم آقاى احمد سهیلى خوانساری، ص ۴۷ تا ۵۴.).
مرگ خواجو در حدود سال ۷۵۲ هـ و گویا در شیراز اتفاق افتاد و گور او در تنگ اللهاکبر شیراز نزدیک دروازهٔ قرآن واقع است.
از خواجوی کرمانی آثار زیادی، بیشتر منظوم، به جای ماندهاست که مضامین و محتوای آنها عموماً متفاوت هستند.
دیوان؛ شامل غزل، قصیده، مسمط، ترکیببند، ترجیعبند، رباعی، قطعه و مستزاد که بر روی هم به دو بخش صنایعالکمال و بدایعالجمال تقسیم میشود. دیوان اشعار وی منتشر گردیده است
پنج مثنوی؛ در وزنهای گوناگون با این نامها:
همای و همایون، گل و نوروز، روضهالانوار، کمالنامه و گوهرنامه. این پنج مثنوی بر روی هم خمسهٔ خواجو را تشکیل میدهد سالها بعد گویندهٔ ناشناس و پرسخنی منظومهٔ همای و همایون خواجو را با تبدیل و تغییر و حذف اسامی و افزودن افسانههایی، منظومهٔ سامنامه را پدیدآوردهاست.[۳] آثار منثور خواجوی کرمانی رسالههای چهارگانهای است، با نثری مسجّع و مصنوع، و بسیار بیش از شعر او آراسته به آیات قرآنی.[۴] رسایل چهارگانهٔ خواجو بدین ترتیباند:
سراجیّه
شمس و سحاب
شمع و شمشیر
نمد و بوریا
مثنوىهاى ششگانهٔ او که خواجو در سرودن آنها به نظامى و فردوسى نظر داشته عبارتست از:
۱. سامنامه که منظومهاى است حماسى و عشقى به بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف و به تقلید از شاهنامهٔ فردوسى ساخته شده و راجع است به سرگذشت سام نریمان. این منظومه در حدود ۱۴۵۰۰ بیت دارد و شاعر آن را بهنام ابوالفتح مجدالدین محمود وزیر ساخته است.
۲. هماى و همایون و آن مثنوئى است عاشقانه در داستان عشق همایون با هماى دختر فغفور چین به بحر متقارب که خواجو آن را به سال ۷۳۲ هجرى در ۴۴۰۷ بیت به پایان رسانید و بهنام شمسالدین صاین و فرزندش عمیدالملک رکنالدین کرد.
۳. گل و نوروز که منظومهاى است به بحر هزج مسدس محذوف یا مقصور در عشق شاهزادهاى نوروز نام با ‘گل’ دختر پادشاه روم که خواجو آن را به سال ۷۴۲ در ۵۳۰۲ بیت و براى نظیرهسازى در برابر خسرو و شیرین نظامى سروده است.
۴. روضهالانوار که منظومهاى است به یکى از متفرعات به بحر سریع (مفتعلن مفتعلن فاعلن – یا: فاعلان) و خواجو آن را به پیروى از مخزنالاسرار نظامى در اندکى بیش از دو هزار بیت بهنام خواجو شمسالدین صاین ساخت و بهسال ۷۴۳ به اتمام آورد. موضوع این منظومه اخلاق و عرفان و وصف حالى رسا از خود شاعر است.
۵. کمالنامه و آن منظومهاى است عرفانى در دوازده باب بر وزن سیرالعباد سنائى در ۱۸۴۹ بیت که خواجو آن را به یاد شیخ مرشد ابواسحق کازرونى آغاز و بهنام شاه شیخ ابواسحق اینجو بهسال ۷۴۴ هـ ختم کرده است.
۶. گوهرنامه و آن منظومهاى است در ۱۰۲۲ بیت به بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف که بهسال ۷۴۶ هـ به اتمام رسیده است و شاعر آن را بهنام امیر مبارزالدین محمد و وزیر او بهاءالدین محمود و در منقبت او و پدر و نیاکانش ساخته است.
آثار دیگر خواجو عبارتست از مفاتیحالقلوب که متخبى است از شعرهاى او، رسالهالبادیه به نثر در سوانح سفر مکه، رسالهٔ سبعالمثانى در مناظرهٔ شمشیر و قلم، رسالهٔ مناظرهٔ شمس و سحاب به نثر.
خواجوی کرمانی در اشعارش از شعرای معاصر خود یاد نکرده و از این رو معلوم است که به آنان اعتنایی نداشته و در اشعار او حسّ غرور بندرت نمایان بوده و همچنین در آثار وی می توان زهد و ریاضت را مشاهده کرد. خواجوی کرمانی برای« سلطان ابوسعید خان چنگیزی» مداحی میکرد، پس از این که در خدمت جمعی از مشایخ حاضر شد، دیگر مداحی نکرد و گوشه گیر شد.
سبک و روش خواجو
خواجو بنابر روش ادیبان زمان از بیشتر دانشهاى عصر خود بهره داشت و در بعضى مانند نجوم و هیئت ذیفن بود. علوّ سخنش در قصیده و غزل و دیگر انواع شعر قدرت او را در سخنورى نشان مىدهد. با اینحال به اقتفاء استادان پیشین نیز مىپرداخت چنانکه در قصیده از سنائى و خاقانى و ظهیر و در مثنوى از شیوهٔ نظامى و مثنوىگویان قرن هفتم و در غزل از سعدى پیروى کرده است و از این بابت در جزو آن دسته از شاعران است که غزلهاى آنان در سیر تحول غزل میان سعدى و حافظ قرار داشته یعنى مضمونهاى عرفانى و اندرزى و حکمى را همراه با مضمونهاى عاشقانه دارد.
وى در غزل قافیهها و ردیفهاى دشوار بسیار بهکار برده است و با این همه سخن او در آنها روان و دلپذیر است و همین روانى و دلپذیرى سبب شده است تا برخى از ناقدان سخن، او را متتبع غزلهاى سعدى و حتى دزد آنها بنامند. قسمتى از قصیدههاى خواجو در زهد و وعظ و قسمتى در توحید و نعت و بعضى در منقبت بزرگان دین و برخى از آنها شامل مطلبهاى انتقادى و مطایبه است. وى به شیوهٔ نظامى به نظم ساقىنامه نیز مبادرت جست.
محل آرامگاه خواجوی کرمانی در محوطهای بدون سقف قرار دارد. در وسط صفه آن سنگ قبری است که بالای آن محدب و دارای برآمدگی است. روی این سنگ کتیبهای که بیانگر قبر خواجو باشد وجود ندارد.
در ادامه یکی از اشعار خواجو را با هم مرور می کنیم و لذت می بریم :
ای دل نگفتمت که ز زلفش عنان بتاب
کاهنگ چین خطا بود از بهر بهر مشک ناب
ای دل نگفتمت که ز لعلش مجوی کام
هر چند کام مست نباشد مگر شراب
ای دل نگفتمت که به چشمش نظر مکن
کز غم چنان شوی که نبینی بخواب خواب
ای دل نگفتمت که ز ترکان بتاب روی
زانرو که ترک ترک ختائی بود و صواب
ای دل نگفتمت که مرو در کمند عشق
آخر بقصد خویش چرا میکنی شتاب
ای دل نگفتمت که اگر تشنه مردهئی
سیراب کی شود جگر تشنه از شراب
ای دل نگفتمت که منال ار چه روشنست
کز زخم گوشمال فغان میکند رباب
ای دل نگفتمت که مریز آبروی خویش
پیش رخی کزو برود آبروی آب
ای دل نگفتمت که ز خوبان مجوی مهر
زانرو که ذره مهر نجوید ز آفتاب
ای دل نگفتمت که درین باغ دل مبند
کز این مدت جوی نگشاید به هیچ باب
ای دل نگفتمت که مشو پایبند او
زیرا که کبک را نبود طاقت عناب
ای دل نگفتمت که مرو در هوای دل
طاوس را چه غم ز هواداری ذباب
ای دل نگفتمت که طمع بر کن از لبش
هر چند بی نمک نبود لذت کباب
ایدل نگفتمت که سر از سنبلش مپیچ
کافتی از آن کمند چو خواجو در اضطراب
نظرات