دیو استامبولیس (عکاس و سفرنامهنویس): در اعماق ناحیۀ لاداخ در هند، آریاییها زندگی میکنند. شاید آخرین نسل از مردمانی با خون خالص باشند ظاهراً آخرین دارندگان یک خزانۀ ژنی بههمنخورده هستند.
در درهای دورافتاده در ناحیۀ لاداخ هند، قبیلهای به نام آریاییها زندگی میکنند که شاید آخرین نسل از مردمانی با خون خالص باشند و ظاهراً آخرین دارندگان یک خزانۀ ژنی بههمنخورده هستند.
برای بسیاری، اصطلاح “آریایی” یادآور ایدیولوژیهای خاصی است. با این حال، این واژه برگرفته از واژۀ سانسکریت “آریا” است که به معنای “نجیبزاده است، و در اصل به مردمی اطلاق میشده که به یک زبان هندوایرانی سخن میگفته و از آسیای مرکزی به هند و ایران مهاجرت کرده بودند.
بعدها از این واژه برای اطلاق به گروههای قبیلهای که در درههای رود سند که امروز بخشی از پاکستان و هند است، میزیستند استفاده میشد. حالا گفته میشود که نوادگان ایشان، این اقلیت بسیار کوچک که امروزۀ در ناحیۀ لاداخ زندگی میکنند هستند.
زندگی دورافتاده و دشوار
درۀ داهانو در لاداخ، در میان محلیها به درۀ آریاییها نیز معروف است و بین کوههای کاراکورام و رود سند در شمال هند قرار، در نزدیکی مرز با پاکستان قرار دارد. در اینجا پنج دهکدۀ آریایی وجود دارد که منزلگاه بین ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر است. ساکنین اینجا، که به قوم بروگپا نیز معروفند، هزاران سال است که در انزوا زندگی کردهاند که دلیلش تا حدی طبیعت خشن ناحیه، عدم وجود جاده و درگیریهای مرزی هند و پاکستان بر سر کشمیر است که همگی به حداقل رسیدن تماس این مردمان با جهان خارج کمک کردهاند. این انزوا کمک کرده تا خزانۀ ژنی آنان دستنخورده و خالص باقی بماند. اما با رسیدن جهان مدرن به آستانۀ قلمروی ایشان، به نظر میرسد که این وضعیت دیری نپاید.
گذشتۀ رازآلود
در مورد منشاء قوم بروگپا تئوریهای گوناگونی وجود دارد که هیچیک تاکنون با قطعیت اثبات نشدهاند. فردریش مکس مولر، زبانشناس و شرقشناس آلمانی، معتقد بود که آریاییها فاتحانی سفیدپوست اهل آسیای مرکزی بودهاند که با جنگ خود را به اروپا رسانده و آن را درنوردیدهاند. بعدها، آلمانهای نازی از این شیفتگی نسبت به قوم جنگجوی سفیدپوست استفاده کردند و نژاد خالصی را که میتواند فاتح جهان شود را تبلیغ میکردند.
یک اعتقاد متداول دیگر این است که قوم بروگپا، نوادگان اسکندر کبیر و سربازانش هستند که در خلال یورششان به آسیا به اینجا رسیده بودند. چنین فرضیهای در رابطه با قبیلۀ کالاش پاکستان که چندان از اینجا دور نیستند نیز مطرح شده، اما آزمایشهای دیانای نتیجۀ قطعیای را در این زمینه به دست نداده است.
ساکنان اصلی
سومین فرضیه این است که قوم بروگپا، اولین ساکنان دائمی این ناحیه بودهاند، و در قرن هفتم به درههای کاراکورام مهاجرت کرده و در آن ساکن شدهاند. یک چیز، اما قطعی است: آریاییها نسبت به لاداخیهای تبتی مغولیای که در این ناحیه ساکنند، شباهتهای فیزیکی بسیار شبیهتری به اروپاییها دارند. آریاییها، چشمهای آّبی، سبز، فندقی، گونههای بالاتر و پوستی روشنتر دارند و همچنین نسبت به همسایگان کشمیری و لاداخی خود بسیار بلندقدتر هستند.
سنتهای در حال تغییر
قوم بروکپا ازدواج با غیرهمقوم یا ازدواجهای میان طبقات را ممنوع کردهاند و زبان منحصر بفرد خود به نام بروکسات را حفظ کردهاند. آنها همچنین روشهای فرهنگی قدیمی خود را حفظ کردهاند و لباسهایی مفصل به تن میکنند، روسریهای گلی به سر میکنند، پالتوهای پوست گوسفند میپوشند و با جواهرات و زیورآلات خود را تزیین میکنند. با این همه، دسترسی به اینترنت و با ورود جادههای آسفالته در یک دهۀ اخیر، حفظ سنتها بسیار دشوارتر شده است. آریاییهای جوان حالا با افراد خارج از قبیلۀ بروگپا ازدواج میکنند و برای کار به شهرها نقل مکان کرده و لباسهای غربی میپوشند. بوداییسم نیز نفوذ زیادی در اینجا داشته و اکثریت آریاییهایی که سابقاً روحباور بودند، اکنون به بوداییت گرویدهاند و هر ساله، معابد جدیدی در این درهها احداث میشوند.
جشنهای مفصل
در حالی که تغییرات مدرن، فرهنگ آریایی را تهدید میکنند، همزمان به نوعی نجاتبخش آن نیز هستند. جادۀ مسطحی که به دره کشیده شده، به آنان دسترسی بهتری به خدمات درمانی، موقعیتهای تحصیلی و مشاغل در شهر “له” داده است. همزمان برداشت ممنوعیت ورود گردشگران خارجی به این ناحیه، که پنج سال پیش توسط ارتش صورت گرفت، باعث شده تا جریان پایداری از ورود گردشگران به این ناحیه شکل بگیرد که قدری پول به این جوامع دورافتاده تزریق میکند. در بیش از دو سال گذشته، چندین جشن فرهنگی توسط پنج دهکده برگزار شده که همۀ اعضای قبایل در آن شرکت دارند و با پوشیدن لباسهای سنتی به اجرای رقصهای فرهنگی پرداخته و روش زندگی منحصر بفرد خود را به جهان خارج نمایش میدهد.
لباسهای سنتی
دختران کم سن، مهمترین حلقه در حفظ فرهنگ هستند، چرا که زنان بروگپا، مفصلترین لباسهای سنتی را به تن میکنند (امروزه مردان لباسهای سنتی را فقط در جشنها به تن میکنند، در حالی که زنان، روسریهایشان را هنگام رفتن به مزرعه یا حین انجام کارهای خانه نیز، بر سر دارند). مادران با علاقه ساعتها برای بافتن موی دخترانشان، آماده کردن لباسهای دست دوز برای ایشان و درست کردن زیورآلات و چیزهای تزیینی برای آنها و برای استفاده جشنها، وقت صرف می کند. عروسیهای سنتی بروگپاها نیز دز این جشنها برگزار میشود و در آنها، عروس صورت خود را با نقابهایی که از گلهای کاغذی ساخته شده میپوشاند و با راهنمایی خانواده از میان جمعیت که برایش آرزوی خوشبختی میکنند، میگذرد.
وظایف دخترانه
وقتی که من و همسرم در روستای بیاما بودیم، در منزل دولما ساکن شدیم. او یک محلی از قوم بروگپا بود که از مهمان شدن دو خارجی در خانهاش هم مضطرب شده بود و هم کنجکاو. او چند کلمهای انگلیسی بلد بود و قدری از احوالاتمان پرسید. او سپس با غرور، روسریها، جواهرآلات و طلسمهای خانوادگیشان را نشانمان داد و از اینکه چطور در پوشیدن آنها به دخترش کمک میکند گفت. او از اینکه جشن آخر هفته گردشگران را به اینجا میکشاند، بسیار سرخوش بود.
فرهنگی پویا
از دولما پرسیدم که آیا از اینکه دخترش در جشن شرکت میکند هیجان زده است؟ او پاسخ داد که غریبههای زیادی به بیاما نمیآیند، و دیدن خارجیها مایۀ سرگرمی است. اما مهمتر از آن، آنچه که واقعاً او را هیجانزده میکند، دیدن دوستانش است که از دهکدههای همسایه به اینجا میآیند و هر سال به سبب جشن در اینجا گرد هم میآیند. همچنین فرصتی فراهم میآورد برای لباس پوشیدن، رقص و جشن. اگر نسلهای آینده به حفظ جشنهای سنتی و آیینهای پیشینیان و همچنین زنده نگه داشتن فرهنگ پویای خود اهتمام بورزند، شاید سرنوشتشان این نشود که آخرین آریاییها باشند.
نظرات