استاد شاپور پساوند در سراسر کشور در میان فرهنگیان و ادب دوستان و هنرمندان به چکامه سُرای «ای عشق» نامدار است.
به گزارش اول فارس، سیاوش آریا خبرنگار ،پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی وراهنمای گردشگری در مهرگان نوشت:
شاپورپساوند چکامه سُرای دفتر «ای عشق» در پانزدهمین روز از بهمن ماه ۱۳۳۰ خورشیدی در کوی «سرآستانه»در شهر شیراز پا به گیتی نهاد. وی در قلب تپندۀ ایران زمین، شهر راز به بالَندگی و شکوفایی رسید.
استاد پساوند فرهیخته مردی است که بیش از پنج دهه در آسمان ادب و فرهنگ و هنر این سرزمین می تابد.مردی از تبار «عشق» که از همان دوران جوانی و در دهۀ پنجاه خورشیدی در خانۀ فرهنگ و هنر شیراز در خیابان رودکی در میان چکامه سُرایان (شاعران) نام آشنا،خوش درخشیده است.
این نویسنده و منتقد ادبی نامدار شیرازی با آن که در قالب های گوناگونی چکامه سروده و در همۀ آن ها نیزکامیاب (موفق) بوده،ولی بیشتر با چارانه یا چهارپاره هایش (رباعی)شناخته شده است.یا بهتر است بگوییم اوج و شکوه سروده های وی در ریخت چارانه خودنمایی کرده است.
آن گاه که در ستایش عشق و از زبان عشق،می سُراید و آن را فریاد می زند.بله، سروده های وی در کتابی با نام «ای عشق …» در قالب چارانه یک بار در سال ۱۳۷۷ و بار دیگر در سال ۱۳۹۰ از سوی انتشارات نوید شیراز روانۀ بازار و به دست دوست داران و شیفتگان ادب و فرهنگ و هنر رسیده است.
از همین روی،استاد پساوند در سراسر کشور در میان فرهنگیان و ادب دوستان و هنرمندان به چکامه سُرای «ای عشق» نامدار است.
سخن یکسر از عشق عِشق است و بس ندارم بجز عشق فریاد رس …
بزن دادی ای عشق دادی بزن برون آ، برون آی ازین پیرهن
بخویشم بخوان عشق، بیدار پیر مددکن مرا، آی دستم بگیر…
یا
ای عشق اگر به دیدنت می آیند، چون گل به هوای چیدنت می آیند،
هشدار درین میانه با خنجر بغض جمعی پِی سر بُریدنت می آیند.
شاپورپساوند از اندک چکامه سُرایان پهنۀ ادب کشور است که به زبان کهن و ریشه دار ایرانی دلبستگی دارد.آن گاه که می سُراید :
ای عشق بهانۀ پریشانی ما دیری ست نشسته پای ویرانی ما
آبادی ما ز چیست جز شعردری شایسته ترین نماد ایرانی ما.
دلبستگی و عشق به میهن و میهن پرستی در سروده های شاپورپساوند جایگاه ویژه ای دارد. ای عشق دلم غریب در شهر تن است بی خویش ترین منم که نامم وطن است
بایاست بگو که با کدامین دهنت فریاد زنم که لحظۀ دوختن است. یا : ای عشق سمند سرکشی می آید این دود ز هُرم آتشی می آید
انکار مکن مرا که از باور عشق داریم نشان که آرشی می آید. و یا : این منم من که یک مو پریشان ندارد چون که در سینه جز عشق ایران ندارد
قبله این جا همان دشت لوت است و زاگرس آن که بر لب بجز نام یزدان ندارد… اما جدا از قالب چارانه یا همان رباعی در ستایش میهن، سروده های فراوانی در قالب غزل و دیگر نمونه ها از استاد پساوند وجود دارد که در واقع، شناسنامۀ بالندۀ وی به شمار می آیند و مهر به ایران در آن ها آشکار است. من یکی از نژاد توفانم شهروند نجیب ایرانم
روی گورم سرود «ای ایران» بی تو ای خاک پاک ویرانم
آریایی است بند بند تنم پیش از این گفته بودمت جانم…
خاک میهن به کوه زر ندهم هست این ها نشان ایمانم
هرکه نامت خلیج پارس نگفت سخت می سوزمش که سوزانم…. (بخشی از سرودۀ خلیج پارس). و پایان گفت :
من تبارم را به جز خاک وطن نشناختم ناید آن روزی وطن در بی تباری بینمت…
و :
عاشق ترین ایرانی اَم کز پا نیفتاد تا آخِرِ خط آمدم دل خسته اما …. ۱۵ بهمن ماه، زادروز استاد شاپور پساوند، چکامه سرا، نویسنده و منتقد ادبی نامدار شیرازی همایون باد….
شما هم نظر بدهید
شاپور ساسان
تاریخ : ۱۸ - بهمن - ۱۴۰۲
از نام مبارکت آشکارست که نسلت ایران دوست بودن و پدرت که این نام را برای تو برگذید شاپور. هر وطن پرستی میدونه که شاپور ساسانی چه برای ایران کرد و نام ایران شهر را برای ایران برگذید .
سهناز
تاریخ : ۱۷ - بهمن - ۱۴۰۲
یاد جوانی بخیر تو به کوچه با استاد بودیم من تو مدرسه اذیت کرده بودم ایشون نصیحتم میکردن سالها بعد پسرم ساگردشون بود