خانوادههای ایرانیان باستان برای سپاس از همسران و بانوان در خانواده و نزدیکان خود، هر یک در اندازهٔ توان برای زنان پاکدامن و فروتن خود دهشها و پیشکشهایی تدارک میدیدند و به پاس زحمات یکسالهشان تقدیم آنان میکردند.
جشن سِپَندارمَذگان یا اِسپَندگان یا اِسفَندارمَذگان روز گرامیداشت زن، زمین و مادر است، یکی از جشنهای ایران باستان است که در روز اسفند از ماه اسفند برابر با ۵ اسفند گاهشمار یزدگردی و ۲۹ بهمنماه گاهشمار کنونی برگزار میشود.
این جشن ریشه در شاهنشاهی هخامنشیان دارد. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آوردهاست که ایرانیان باستان، پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند.
در گاهشماری یزدگردی (ساسانی) و گاهشماری اوستایی نو هر ماه ۳۰ روز بودهاست و ۵ روز به آخر سال اضافه میشدهاست. در این تقویم هر روزی از ماه به جای اعداد، اسم مخصوصی دارد و در روزی که اسم ماه و روز با یکدیگر همسان میشود جشنی برگزار میشود.
روز ۵ ام هر ماه اسپند نامیده میشود و در ۵ ام ماه اسپند جشن سپندارمذگان برگزار میشود.
این روش نامگذاری ۳۰ روز ماه به دلیل داشتن فقط ۳۰ اسم برای هر روز از ماه با گاهشماری هجری خورشیدی با ماههای ۳۱ روزه هماهنگی و امکان تعریف ندارد.
منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز ۵ اسفند یاد کردهاند، با توجه به تغییر ساختار گاهشمار ایرانی و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاهشماری خورشیدی، برخی این جشن را در۲۸ بهمن و برخی در ۵ اسفند برگزار میکنند.
بر پایهٔ منابع کهن و همانطور که از نام آن پیداست این جشن به روز اسپند یعنی پنجمین روز ماه از ماه اسفند اشاره دارد. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشدهاست که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. همینطور روز پنجم هر ماه سپندار مذ یا اسفندار مذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشنی با همین عنوان میگرفتند.
محمد نجاری پژوهشگر مطالعات تطبیقی زنان در هنر و ادبیات، نیز در سخنرانی خود با عنوان سوگ و سورنامه، با استناد به ابوریحان بیرونی و گُردیزی، تاریخ پنج اسفند را در گاهشمار زرتشتی درست میداند و میگوید: «بنا به گفتهٔ ابوریحان اسپندارمَذ ایزد موکل بر زمین و ایزدِ پشتیبان و نگاهبان زنان شوهر دوست و پارسا و درستکار بوده و به همین مناسبت این روز، جشن زنان، نامگذاری و مردم برای گرامیداشت زنان، به ایشان کادو میدادند و بخشش میکردند.
این گزاره را گردیزی نیز در زین الاخبار آوردهاست: از این روی جشن را مردگیران میگفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مَرد زندگی خود را برمیگزیدند؛ بنابراین در روز پنجم ماه اسفند جشن زنانهٔ «مَردگیران» یا «مژدگیران» که ویژه زنان نام داشته، برگزار میشدهاست؛ پس تاریخ درست جشن سپندارمذگان یا اسپندگان یا مردگیران یا مژدگیران، در گاهشمار خورشیدی ۵ اسفند خواهد بود.»
واژه اسفند و سپَندارمَذ
واژه فارسی «اسفند» (اسپند) در زبان فارسی امروز، از واژه پارسی میانه (پارسیگ) «سپندارمت-Spandarmat» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی-SpentaArmaiti» بر گرفته شدهاست.روز پنجم هرماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا «سپَندارمَذ» نام دارد. این واژه که در اوستایی «سْپِنـْـتـَه آرَمَئیتی» آمده، نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپِنتَه» یا «سپند» به معنی پاک و مقدس و «آرَمَئیتی» به معنی فروتنی و بردباری تشکیل شدهاست و معنی این دو با هم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پارسی میانه «سپندارمت» و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شدهاست.
پیشینه سِپَندارمَذگان روز گرامیداشت زن، زمین و مادر
در روزگار باستان در تقارن اسفند روز از اسفند ماه هر سال، «جشن سپندارمذگان»، «جشن اسفندگان»، «جشن مزدگیران» یا «جشن مژدهگیران» برگزار میشد. واژهٔ «سپندارمذگان» ریشهٔ در فرهنگ اوستایی دارد و به واژهٔ «سپندآرمیتی»(SpentaArmaiti) و نیز واژه پهلوی سپندارمت (Spandarmat) به معنی خِرَدِ کامل بازمیگردد. سپندآرمیتی به باور ایرانیان باستان یکی از امشاسپندان (یاوران اهورامزدا) بوده، «امشاسپند بانو» نیز لقب گرفته و نماد دوستداری، بردباری و فروتنی است.
گفته میشود که خانوادههای ایرانیان باستان برای سپاس از همسران و بانوان در خانواده و نزدیکان خود، هر یک در اندازهٔ توان برای زنان پاکدامن و فروتن خود دهشها و پیشکشهایی تدارک میدیدند و به پاس زحمات یکسالهشان تقدیم آنان میکردند.
بانوان نیز این روز را گرامی میداشتند و در آن لباس و کفش نو میپوشیدند، زنانی که مهربان و پاکدامن، پرهیزگار و پارسا بودند و فرزندان نیک به دنیا آورده بودند، مورد سپاس قرار میگرفتند و از مردان خود پیشکشهایی دریافت میکردند.
در روز جشن سپندارمذگان بانوان از کارهای روزمره و همیشگی در خانه و زندگی معاف شده و به جای آنان مردان و پسران خانواده وظایف جاری ایشان را در خانه به عهده میگرفتند.
نام دیگری برای جشن سپندارمذگان میتوان یافت که با آیین بومی و نمادین ویژهای همراه بودهاست. گفته میشود مقارن همین روز مراسمی با نام «مردگیران» وجود داشته که به مراسم جشن سپندارمذگان نسبت داده شدهاست. از این قرار که؛ در این روز دختران آماده ازدواج یا دمبخت، این اختیار را پیدا میکردند که به میل خود، همسر و شریک زندگی آیندهشان را انتخاب کنند. از همین روی نام این جشن به «مردگیران» مشهور شدهاست.
برخی پژوهشگران، جشن سپندارمذگان را همان جشن برزیگران میدانند. از قرار در روز اسفندگان چند جشن با مناسکی بهخصوص برگزار میشدهاست و نخستین آنها جشن مردگیران یا مژد گیران بود که اختصاص به زنان داشتهاست. در این روز مردان برای زنان هدیه ای میخریدند و از ایشان قدردانی میکردند.
سپندارمذگان، مزدگیران یا مردگیران، این جشن و آیین کهن ایرانی را به هر نام که بخوانیم هم دارای مفهوم و مناسبت نیکو و زیبایی است و هم یادآور وسعت نگاه و آگاهی اجدادمان به شأن بانوان و خانواده است. امروزه نیز بیشترین جنبه مورد تأکید در جشن اسفندگان، قدردانی از بانوان است. شاید بتوان گفت؛ ایرانیان باستان مردمانی بودند که در افسانهها، اساطیر و داستانهای و روایتهای قصه گونه خود جنبههای شادمانه آنها را به شکلی ویژه در نظر داشتند.
در گاهشماریهای گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماهها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بودهاست. سپندارمذ لقب ملی زمین است؛ یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد باروری است چون با فروتنی، تواضع و گذشت زندگی را به همه زیستمندان هدیه میکند. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسفندگان (اسپندگان) را بهعنوان نماد تمایلات مادرانه و باروری میپنداشتند.
در سال ۱۳۴۱ خورشیدی، ابراهیم پورداود روز پنجم اسفند و جشن اسفندگان را به عنوان «روز پرستار» پیشنهاد داد که پذیرفته شد و در تقویم رسمی نیز ثبت گردید ولی اکنون این روز توسط هیچ نهاد دولتی و غیردولتی به عنوان روز پرستار گرامی داشته نمیشود. پورداوود در این مورد نوشته بود: «در میان جشنهای بزرگ ایران باستان، سپندارمذگان جشنی است در پنجمین روز از اسفندماه. همین روز شایسته و برازنده است که جشن پرستاران میهن ما باشد». از این روی، روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند) یا اسپند، روز «سپندارمذ» یا «اسپندارمذ» نام داشت که جشنی با همین عنوان میگرفتند. «سپندارمذگان» یا «اسفندگان» (اسپندگان) روز زن و زمین است.
آیینها ویژه جشن سپندازمزگان
به بیان ابوریحان بیرونی، «اسفندارمذ» ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان پارسا و درست کار بوده. به همین مناسبت این روز، عید زنان بهشمار میرفت. مردم به جهت گرامی داشت، به آنان هدیه داده و بخشش میکردند. زنان نه تنها از هدایا و دهشهایی برخوردار میشدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی میکردند و مردان باید که از آنان فرمان میبردند. سپندارمذ نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان (اسپندگان) برای گرامیداشت زنان برگزار میگردد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر مینامیدند.
اختلاف در زمان برگزاری
هماکنون بعضی از ایرانیان، روز ۲۹ بهمن، روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند) را روز جشن سپندارمذگان میدانند. و برخی سپندارمذگان را ۵ اسفند مینامند.
ریشه این اختلاف در زمان برگزاری از آنجا میآید که در گاهشماری اوستایی نو هر ماه فقط ۳۰ روز بودهاست و هر روز از ماه اسم مخصوصی دارد و جشن سپندارمذگان که برگرفته از گاهشمار ایرانیان قدیم دارد در گاهشماری هجری خورشیدی (گاهشمار رسمی کنونی ایران) با ماههای ۳۱ روزه امکان تعریف ندارد، چرا که در جشنهای ماهانه مانند سپندارمذگان باید اسم ماه روز و اسم روز با یکدیگر یکسان باشد ولی در گاهشماری هجری خورشیدی با ماههای ۳۱ روزه اسمی برای روزهای ۳۱ فروردین، ۳۱ اردیبهشت، ۳۱ خرداد، ۳۱ تیر، ۳۱ مرداد و ۳۱ شهریور وجود ندارد. به دلایل مختلف گاهشمار در ایرانی بارها و بارها جابجا شدهاست. حتی دورهای بودهاست که نوروز در آغاز پاییز و پنچه (پنج روز اضافهٔ سال) در نیمه ساله بودهاست؛ ولی در آن روزگار نیز روز اسفند از ماه اسفند، اسفندگان بودهاست.
گاهشماری جلالی، یکی از دقیقترین تقویم جهان هماهنگ با سال اعتدالی و مبنای گاهشماری ایرانی از سده پنجم خورشیدی بدین سو است.گاهشماری ایرانی با ماههای سی و یک روزه (گاهشماری هجری خورشیدی) و گاهشماری اوستایی نو با ماههای سی روزه هر دو همگام با گاهشمار جلالی است، با این تفاوت که در گاهشماری هجری خورشیدی هر روز داری فقط شماره است و ۶ ماه او اول سال ۳۱ روز و ماه آخر ۲۹ روز است ولی در گاهشماری اوستایی نو هر ماه فقط ۳۰ روز و داری شماره و ۳۰ اسم متفاوت هست و در آخر سال پنج روز اندرگاه به آن به صورت جدا اضافه میشود.
در بعضی مناطق ایران که در نسلهای پیش، زرتشتی بوده و اکنون مسلمان شدهاند، این مراسم هرساله پنج روز مانده به ماه اسفند، برگزار میشود. از این مناطق میتوان به منطقه پشتکوه استان یزد اشاره کرد که این مراسم بهویژه در روستای پندر بهصورت با شکوهی برگزار میشود.
آیینها و دیگر نامها
این جشن را با نامهای جشن برزیگران هم نامیدهاند.در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی بهخصوص برگزار میشدهاست. نخستین آنان جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که ویژه زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه میخریدند و از آنان قدردانی میکردند. امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسپندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته -چنانکه ابوریحان روایت کردهاست – عوام کارهای دیگری هم میکردند چون آیینهای جادویی برای دور کردن خرفستران. اما ابوریحان این آیینها را تازه و نااصیل خواندهاست.
صحنه خانواده بهرام دوم پادشاه ساسانی در سراب قندیل که ملکه را در حال تقدیم گل نیلوفر به پادشاه خود نشان می دهد.
این دو شخصیت به یکدیگر نگاه می کنند، در حالی که شاهزاده ای (احتمالاً پسرش، پادشاه آینده بهرام سوم) حلقه قدرت (به نام فرشیانگ یا سیدریس) را در دست دارد که به طور شگفت انگیزی روبانی ندارد. چنین نمایشی از عشق و ملکه در شمایل نگاری نقش برجسته های ساسانی بسیار نادر است و عموماً شامل تصاویر تماشاگر، پیروزی یا تاج گذاری است.
این قطعه نیز مانند نقش برجسته های صخره ای تقریباً ایرانی در نزدیکی آب قرار دارد. نقش برجسته در یک قاب چهار ضلعی که بر روی صخره ای جدا شده در کنار بستر رودخانه حک شده است، در کمال تعجب، بدون اینکه توسط آب فرسایش یا آسیب دیده باشد، حک شده است. انزوای آن از جاده های پر رفت و آمد ممکن است وضعیت عالی حفاظت از آن را نیز توضیح دهد، زیرا از خرابکاری رنج نمی برد. از نظر فنی، اجرای حکاکی از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است، توجه ویژه ای به لباس ها شده است که جزئیات زیبا و ظریفی را نشان می دهد، احساس سبکی، حرکت هوایی را ایجاد می کند.
پادشاه تاج بالدار معمولی و جواهرات خود را بر سر می گذارد. دست چپ او روی بالای شمشیر هیو قرار داشت و با تسمه ای به کمربند پادشاه وصل شده بود. دست راستش باز است و منتظر هدیه است. ترکیب، فیگور سلطنتی را در مرکز تابلو نشان می دهد، ملکه در سمت راست او، شاهزاده در سمت چپ / پشت او قرار دارد. هر دو نگرش شاه و ملکه بیانگر عشق و احترام است.
بهرام دوم تمام استانداردهای سنتی حاکم بر هنر نقش برجسته سنگ سلطنتی را که پیشینیانش تعیین کرده بودند، کنار گذاشت. او نوع جدیدی از مناظر را معرفی کرد: تصاویری از صمیمیت مانند این، نمایش های جلویی تخت نشسته (سراب بهرام)، یا مبارزه با شیرها (در سر مشهد کازرون). او همچنین از مکانهای جدیدی استفاده کرد که قبل از دوران او هرگز توسط ساسانیان و یا هیچ سلسله قبلی تراشیده نشده بود.
با وجود این، او ۱۰ نقش برجسته سنگی را برای آیندگان به جا گذاشت که برخی ناتمام بودند. انتساب این نقش برجسته عموماً به بهرام دوم داده شده است، اما فقدان کتیبه نمی تواند قطعیتی ایجاد کند. استدلال اصلی که بهرام دوم را برمی انگیزد در این واقعیت نهفته است که او تنها پادشاه ساسانی است که ملکه خود را بر روی سکه ها نشان می دهد، و به نظر می رسد که چهره زن بیشتر شبیه یک ملکه است و نه یک الهه.
اگر بیشتر محققین به بهرام دوم و ملکه اش (واندن برگه) فکر می کنند، برخی دیگر اردشیر است و آناهیتا (لویت تاویل) را تداعی می کنند که شاهزاده آن زمان شاپور است: بحث آنها در اصل صحنه با برم دیلک است. (برم دیلک دارای کتیبه ای بحث برانگیز است که در آن از اردشیر نام برده شده است، اگرچه عموماً به بهرام دوم نیز نسبت داده می شود)، سپس کلاه شاه را بیشتر به صورت کلاه فریگی می بینند نه کوریمبوس با تاج بالدار. علاوه بر این، واندن برگه به این واقعیت اعتراض می کند که آیین آناهیتا صرفاً دیرتر از دوره اردشیر شکل گرفته است و به ویژه در دوران نرسه مطرح شده است.
گرفته شده در سراب قندیل، حوالی کازرون، استان فارس، ایران، اردیبهشت ۱۳۸۸.
نظرات