آلن دلون به ۸۸ سالگی خود رسیده است! بازیگری که دهه ها قبل بت جوانان بود و در زیبایی کم نظیر! آلَن فابیَن موریس مارسِل دُلون متولد ۱۹۳۵ بازیگر فرانسوی است.
او به عنوان یکی از برجستهترین بازیگران اروپا و نماد جذابیت در طول دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شناخته میشود. آلن دلون برای بازی در فیلمهایی مانند ظهر بنفش، روکو و برادرانش (۱۹۶۰)، کسوف (۱۹۶۲)، یوزپلنگ (۱۹۶۳)، سامورایی (۱۹۶۷)، استخر (۱۹۶۹)، دایره سرخ (۱۹۷۰)، یک پلیس (۱۹۷۲) و آقای کلاین (۱۹۷۶) مورد تحسین فراوان قرار گرفت. دُلون در طول دوران فعالیت حرفهای خود به عنوان یک بازیگر با بسیاری از کارگردانان شناخته شده از جمله لوکینو ویسکونتی کار کرد.
نکته جالب در مورد آلن دلون این است که او زمانی بت جذابیت بین دختران و پسران جوان بود و حالا دیدن رد پای عمر روی چهره شکسته اش افسوس افراد زیادی را برمی انگیزد! به ویژه کسانی که با فیلم های او خاطره دارند. اخیرا دختر آلن دلون به نام آنوشکا دلون تصویری عجیب از این بازیگر منتشر کرده است که در زیر می بینید. پایین تر از این تصویر، عکسی از دوران جوانی آلن دلون خواهید دید.
آلَن دُلون در ۸ نوامبر ۱۹۳۵ در دهکدهای به نام «سو» در حوالی پاریس زاده شد. نام پدر او «فابیَن» و نام مادر او «ادیت» بود. زمانی که آلَن ۴ سال بیشتر نداشت، پدر و مادر او از هم جدا شدند و بهناچار سرپرستی او به خانواده دیگری واگذار شد.
او در خانهای رشد کرد که روبروی یک زندان بود و آلَن با بچههای نگهبان زندان همبازی بود. پس از چند سال، پدر و مادرخوانده او بر اثر حادثهای کشته شدند و او دوباره تحت سرپرستی مادرش، که با یک قصاب محلی ازدواج کرده بود قرار گرفت. او در دوران کودکی به دوچرخهسواری، فوتبال و رفتن به سینما علاقهٔ وافری داشت. دُلون دوران تحصیل خود را در مدارس کاتولیک گذراند و از آنجا که پسر شلوغی بود، چندین بار از مدرسه اخراج شد و در ۱۵ سالگی بهکلی درس و تحصیل را ترک کرد.
سپس ناپدریاش بهناچار او را به مغازهٔ قصابیِ خود برد تا این حرفه را به او بیاموزد؛ اما آلَن هیچ علاقهای به این حرفه نداشت و در ۱۷ سالگی خانه را ترک کرد و به ارتش پیوست.
او در ارتش در یگان تفنگداران دریایی بهعنوان چترباز به خدمت ادامه داد و در سال ۱۹۵۴ در جنگ اول هندوچین حضور داشت. او دوران خدمت خود را در ارتش با اشتیاق ادامه داد. اما به خاطر دزدیدن یک جیپ کارش به دادگاه نظامی کشید.
دُلون در مورد خاطراتش در آن زمان میگوید: «در آنجا دوستانی پیدا کردم؛ کسانی که با آنها حرف میزدم و به حرفهایم گوش میدادند.»
ورود به سینما
آلَن در ۱۹۵۶ از خدمت در ارتش ترخیص شد و بهعنوان باربر و سپس بهعنوان پیشخدمت در کافههای مختلف پاریس به کار پرداخت و بین روسپیها و گانگسترها زندگی میکرد. او درآمد ثابتی نداشت و مستقل از خانواده زندگی میکرد. طی همین مدت، با بسیاری از بازیگران که در کافههای محل کارش رفتوآمد داشتند آشنا شد. یکی از آن بازیگران، ژان-کلود بریالی بود. کسانی که دربارهٔ زندگی او تحقیق کردهاند میگویند که او با دنیای زیرزمینی جنایتکاران در ارتباط بوده و مدتی هم با آنها زندگی میکرد.
آلَن دُلون، ۱۰ دسامبر ۲۰۱۰
این دو دوست، یعنی دُلون و بریالی در سال ۱۹۵۷ تصمیم گرفتند با هم به جشنوارهٔ فیلم کن بروند. این تصمیم، زندگی آلَن را برای همیشه تغییر داد. آلَن که یک آدم معمولی بود و هیچگونه تجربهٔ بازیگری نداشت و آن شب هم با یک دست لباس کرایهای به جشنواره رفته بود پس از بازگشت از جشنواره به یک فوقستاره تبدیل شد. چهرهٔ فوقالعاده جذاب او در آن مجلس کاملاً سرآمد همگان بود و در آنجا بود که کارگردانان مختلف به سراغ او آمدند و بیشتر در نقش دزد یا آدمکش اجیرشده بازی میکرد.
آلَن دُلون در جشنوارهٔ فیلم کن ۲۰۱۳
دُلون در دهه ۱۹۶۰ ستاره سینمای اروپا بود. او در دههٔ ۱۹۷۰ علاوه بر بازی در فیلم، دومین شرکت تولید فیلم خود را تأسیس کرد و به جمعآوری ثروت پرداخت. او در آن هنگام یکی از ثروتمندان جهان بود و فیلمهایی با نشانواره AD تهیه میکرد. او سپس یک شرکت هواپیمایی راهاندازی کرد و بخشی از ثروت خود را در زمینهٔ موردعلاقه خود یعنی جمعآوری آثار هنری و پرورش اسبهای مسابقه، سرمایهگذاری کرد. گنجینهٔ شخصی او کمنظیر است. او صاحب عتیقههایی است که بسیاری از آنها در موزهها به نمایش گذاشته شدهاند. او در دههٔ ۱۹۸۰ به سوئیس نقل مکان کرد تا بر عملکرد شرکتی که محصولاتش را به نام «آلَن دُلون» به فروش میرساند نظارت بهتری داشته باشد. دفتر این شرکت در شهر ژنو است.
کنارهگیری
آلَن در سال ۱۹۹۸ در فیلم نیمه شانس در کنار ژان-پل بلموندو بازی کرد و سپس اعلام بازنشستگی کرد و گفت: «من در بیشتر فیلمهایی که بازی کردهام یا دزد بودهام یا پلیس، اما جالب این است که فرقی نمیکردهاست که چهکاره بودهام؛ در همهٔ فیلمها تنها بودهام. نمیدانم، اما فکر میکنم کارگردانها و حتی تماشاگران همیشه دوست دارند مرا تنها ببینند».
نظرات