روز گذشته هم محمدرضا باهنر درباره مسئله وحدت در بین جماعت اصولگرایان گفته است: «اختلافات میان اصولگرایان مهندسیشده نیست، این موضوع را از مصباحیمقدم باید بپرسید؛ اما اگر این ادعا درست باشد، فقط در یک مجلس (نهم) وجود داشته است، مجلس هشتم یا دهم چه؟ اگر اختلافات مهندسیشده بود که میتوانستیم با یک «سوت» همه اصولگرایان را دور هم جمع کنیم و وحدتی را به وجود بیاوریم».
به گزارش شرق، بعید به نظر میرسد که ادعای مصباحیمقدم درست باشد. محمدباقر قالیباف دو روز پیش در «همایش بصیرتی حماسه مقاومت دفاع مقدس، یادبود سردار شهید، ولی الله چراغچی» که در مشهد برگزار شد، با اشاره به انتخابات مجلس گفته بود «مجلس جای مهمی است، مجلس باید کارآمد بوده و وکیلالمله باشد، نه وکیلالدوله…. باید مجلسی داشته باشیم که جوانان مؤمن در آن حضور داشته باشند…. باید افرادی جوان، کاردان و با چهرههایی نو مجلس را به دست بگیرند. در واقع هنگامی که حرف از جوان میزنیم، جوان باید کاردان باشند. براساساین برای ورود به مجلس محدودیت سنی بین ۳۰ تا ۷۰ سال گذاشته شده است و دستکم باید ۵۰ درصد نمایندگان مجلس افراد جوان زیر ۵۰ سال متخصص از تخصصهای مختلف باشند که تخصصهایشان کامل باشد».
قالیباف برای خودش چشم به انتخابات ۱۴۰۰ دوخته و از همین حالا به دنبال تغییر بافت و ترکیب مجلس آتی است. او میخواهد جمعی از جوانان و چهرههای نوظهور حامی و طرفدار خود را وارد مجلس کند؛ نه اصولگرایانی که در بزنگاه سمت دیگری را میگیرند؛ بنابراین به طور قطع به هنگام بستن فهرست به ویژه فهرست تهران او با دیگر اصولگرایان حاضر در شورای وحدت بر سر سهمیه به مشکل میخورد. قالیباف دیگر حاضر به کوتاهآمدن و سهمدهی نیست. به نظر خودش تا جای ممکن در حق یاران فداکاری کرده و حالا نوبت آنهاست که پاسخ ایثارگریهای او را بدهند. او که پدر معنوی حزب «پیشرفت عدالت و ایران اسلامی» است، به طور قطع از هماکنون چینش خود را نهتنها برای تهران؛ بلکه در شهرستانها هم آغاز کرده و از این حزب بهعنوان بازوی اجرائی خود بهره میبرد. او مانیفست جدید خود را هم با عنوان نواصولگرایی از سال پیش مطرح کرده و گفته که به دنبال این است که از نقش و سهم چهرههای قدیمی اصولگرا که به ادعای او دچار اختلال در تصمیمسازی و تصمیمگیری هستند، بکاهد.
روز گذشته هم محمدرضا باهنر درباره مسئله وحدت در بین جماعت اصولگرایان گفته است: «اختلافات میان اصولگرایان مهندسیشده نیست، این موضوع را از مصباحیمقدم باید بپرسید؛ اما اگر این ادعا درست باشد، فقط در یک مجلس (نهم) وجود داشته است، مجلس هشتم یا دهم چه؟ اگر اختلافات مهندسیشده بود که میتوانستیم با یک «سوت» همه اصولگرایان را دور هم جمع کنیم و وحدتی را به وجود بیاوریم».
او درباره تغییر مدام اسامی ائتلافها و جبهههای اصولگرا هم گفته است: «تغییر اسمها به دلیل نبودن احزاب ثابت و منسجم است؛ به طور مثال یک روز در پی وحدت اصولگرایی هستیم و روز دیگر جامعتین و جمنا را تشکیل میدهیم. تشکلی مانند آبادگران یا جبهه پایداری هیچ موقع نگفتند اصولگرا نیستیم؛ بلکه خود را اصولگرای واقعی میدانند».
او درباره احتمال رأیآوری جریان اصولگرایی در انتخابات آتی مجلس هم گفته است: «این موضوع هم هشداری به دوستان و هم امیددادن به رقبا است. متأسفانه شماری از اصولگرایان تصور میکنند، چون مجلس و دولت موفق نبودهاند، این دوره نوبت ماست. بزرگترین نقطه ضعف این است که اصولگرایان تصور کنند این دوره برنده هستند. روایت داریم که مؤمن همیشه باید در حالت خوف و رجا باشد؛ بنابراین احزاب سیاسی هم باید در حالت بیم و امید باشند. از یک طرف ناامید و از طرفی هم مطمئن به پیروزی نباشند. اصولگراها ممکن است به دلیل همین «اطمینان به خودشان» ببازند؛ بنابراین باید تلاش کنند و مدبرانه عمل کنند».
او همچنین اینکه برخی میگویند در این دوره ممکن است جریان سومی بر سر کار بیاید، گفته است: «این جریان سه دهه علاقهمند است بیاید. مخالف شکلگیری جریان جدید نیستم و از خدا میخواهم حزب سوم قدرتمندی شکل بگیرد؛ اما این ساختار هنوز به وجود نیامده است. شاید ۷۰ درصد آرای خاکستری داشته باشیم؛ ولی خواهید دید آخرش دو لیست در تهران با هم رقابت میکنند. شاید لیستهای مختلفی مطرح شود؛ ولی لیست سومی وجود نخواهد داشت».
بهتازگی پدر داماد محمود احمدینژاد یعنی احمد خورشیدی اعلام کرده بود که به همراه جمعی از افراد و احزاب سیاسی (اصولگرا یا نزدیک به آنها) جبهه یا راه سوم را تشکل دادهاند که شاکله اصلیشان انقلابیبودن و انقلابی عملکردن است و آنها نه اصولگرایند؛ نه اصلاحطلب. بهتازگی حدادعادل، بیژن نوباوه و علیرضا پناهیان هم مدعی تقسیمبندی جدیدی در سیاست شده و ملاک آن را انقلابیبودن و نبودن ذکر کردهاند. هر سه این افراد که متعلق به جریان اصولگراییاند، مدعیاند که ملاکهای انقلابیگری در طیف آنها دیده میشود.
نظرات