خبر اولشهروند

روایتی تازه از زبان شاکیان یک موسسه مهاجرتی که میخواستند کانادا بروند

 تعدادی از شاکیان یک موسسه مهاجرتی در زعفرانیه تهران، ادعای فریب خوردن از این موسسه را مطرح کردند، اما **** معتقد است همه‌چیز طبق قرارداد مکتوب پیش رفته است.

انصاف نیوز: ظهر یکشنبه میزبان تعدادی از شاکیان این موسسه مهاجرتی بود؛ قراری که از روز قبل به درخواست آنها هماهنگ شده بود. بحث با مخالفت شاکیان و غافلگیری‌شان از حضور شخصی به نام *****، شروع شد. ۴ نفر از حاضران گفتند که صحبتی با آقای **** ندارند و می‌خواهند صحبت‌هایشان را فقط با خبرنگار در میان بگذارند.

ما فقط از حضور شاکیان اطلاع داشتتیم اما بعد از حضور مدیر این موسسه، از او و شاکیان خواستیم تا صحبت‌هایشان را در کنار هم مطرح کنند. آنها می‌‌گفتند مصاحبه‌ی امروز را در گروه خودشان در فضای مجازی اطلاع‌رسانی کرده‌اند و حتما کسی از بین خودشان به مدیر شرکت اطلاع داده است. گفت‌وگو با حضور ۶ نفر از شاکیان با **** پیش رفت.

«گفته بودیم مدرک زبان نداریم»
صحبت‌ها اینطور آغاز شد که یکی از شاکیان گفت: «اگر این‌ها بگویند ماست سفید است من باور نمی‌کنم.»

**** جواب می‌دهد «قراردادی بین ما وجود دارد که همه‌چیز طبق آن پیش رفته است.»

پرونده‌ی هرکدام از شاکیان باهم متفاوت است. مثلا یک سال و نیم از قرارداد یک نفر گذشته است اما هنوز موفق نشده است به کانادا برود. شرکت به یک زوج گفته است که به دلیل نداشتن مدرک زبان، کارِ آنها پیش نمی‌رود و در کشور مقصد به مشکل می‌خورند.

**** چند بار تاکید می‌‌کند که «مشکل هر کدام از شما باهم فرق می‌کند و باید جداگانه و دقیق بررسی و رسیدگی شود». یکی دیگر از شاکیان می‌گوید «همکارانتان به شکل تلفنی ما را تهدید کردند که اگر مدرک زبان ارائه ندهیم، باید پول بدهیم و اگرنه قراردادمان کنسل خواهد شد. ما قبلا هم گفته بودیم که مدرک زبان نداریم ولی به ما گفتند این موضوع را برایتان درست می‌کنیم.»

مدارک «جعلی» برای رفتن به کانادا؟
یکی از آقایان مدرکی را نشان می‌دهد که لوگوی موسسه «آموزش عالی آزاد ف.پ» روی آن درج شده است. شاکی دیگری می‌گوید «من همان اول گفتم به‌جز دیپلم مدرک دیگری ندارم ولی برای هر مدرک حدود ۵-۶ هزار دلار از من پول گرفتند. کتاب هم فرستادند و گفتند دوره‌ی آموزشی برایتان برگزار می‌کنند. از وزارت علوم مجوز دارند و یک‌شبه می‌‌خواستند برایم فوق لیسانس و… صادر کنند.»

شاکیان در جواب سوال خبرنگار که چطور به این موسسه اعتماد کردید گفتند «ما از اول یک‌ چیزهایی را نمی‌دانستیم.» شاکی دیگری هم می‌گوید «حدود ۸۰۰ میلیون تا یک میلیارد و خرده‌ای پول می‌گیرند و از یک‌جایی به بعد مجبور بودیم ادامه دهیم تا به خاطر انصراف همه‌چیز کنسل نشود.»

آقای شاکی مدعی است که این شرکت در طول دوسال برایش هیچ کاری نکرده است و حالا هم پولش را می‌‌خواهد؛ او می‌گوید: «من خانه‌ی یک میلیاردی‌ام را فروختم که الان حدود پنج میلیارد ارزش دارد. دو بچه دارم و قرار بود همراه خانمم برویم.»

او ادامه می‌دهد: «پارسال نمره‌ی زبان اورال‌ام (Overall) ۴/۵ شد و مدرکش را آوردم و گفتند اکی است. ولی وقتی کانادا رفتید باید زبانتان را درست کنید. از طرفی چند ماه بعد زنگ زدند که مدرکتان اکی نیست! مگر مسخره‌بازی است؟ بعدها رفتم دبی سال ۱۴۰۰ برای مدرک زبان از من ۱۶ هزار دلار پول گرفتند و گفتند آیلتس نمی‌شود و در آزمون CELPIP شرکت کن. من را بردند دبی و فهمیدم کسی قرار است جای من امتحان بدهد!»

آقا معترض بود که شرکت‌های مهاجرتی حق ویزا گرفتن ندارند و فقط باید مشاوره بدهند اما در شرکت به ما گفتند که همه‌چیز را برایتان درست می‌کنیم. قیمت مشاوره هم نهایت باید ۵۰ تا ۱۰۰ دلار باشد.

**** در همین مورد می‌گوید «تمام مسئله‌ها مربوط به همین زبان است. خیلی از این افراد نمره‌‌های زبانشان مناسب نیست و ما هم به آنها می‌‌گوییم. کانادا زمانی هرکسی را با حداقل زبان می‌پذیرفت ولی بعدها دیدند مهاجران ایرانی زبان بلد نیستند. به همین دلیل ریجکتی ایرانیان را از سال ۱۴۰۲ بیشتر کرد. کسانی که زبان آیلتس‌شان بالای ۵/۵ و مکالمه حداقل ۶ بود ریجکتی نداشتند.»

یکی از صحبت‌های مشترک ۶ نفر این بود که با فاصله‌های زمانی کوتاه یک نفر از موسسه با ما تماس می‌گرفت و هر بار قانعشان می‌کرد که کارهایشان برای رفتن درست می‌شود.

برایتان «هزینه» کردیم | «ما پولمان را به ارزش روز می‌خواهیم»

شاکی در پاسخ به این سوال که چطور شد به این موسسه اعتماد کردید گفت: «سال ۱۴۰۱ هر روز تماس می‌گرفتند که شرایط مملکت خوب نیست، به فکر بچه‌ات باش و ما هم تحت‌تاثیر قرار گرفتیم. آن‌قدر خوش‌رفتاری می‌کردند تا قرارداد ببندیم. تبلیغات دروغین و سیاه‌نمایی کشور و وعده‌ی آینده‌ی خوب باعث شد اعتماد کنم.»

**** در پاسخ به سوال خبرنگار که برای هر متقاضی مهاجرت، چند نفر مشاوره می‌دهند و موسسه چند نیرو دارد، می‌گوید: «مشاوره‌ها متفاوت هستند و برای هر شخص ۱۰ نفر هستند که مشاوره می‌دهند. شرکت ۵۰۰ نیرو دارد و سه هزار پرونده‌ی مهاجرت را در سه سال دنبال کردیم.»

شاکی می‌‌گوید: «درباره‌ی اینکه مالیات می‌دهید یا خیر هم پیگیری خواهم کرد.» **** جواب می‌دهد: «ما مالیات هم داده‌ایم.»

قرارداد یک نفر براساس «لاین استارتاپ» بود اما بعدا مشاوران موسسه به او گفته‌اند که بهتر است لاین تان را تغییر دهید تا در آینده ریجکت نشوید.

او می‌گوید: «من دو سال پیش ۳۰ هزار دلار دادم (به پول حالا دو میلیارد و ۲۰۰ میلیون هزار تومان) و وقتی دیدم کار پیش نمی‌رود گفتم دیگر نمی‌‌خواهم بروم.

الآن گفته‌اند به شما ۳۰۰ میلیون می‌دهیم. شما از سود پولمان هم استفاده کردید. این مبلغ تناسبی با پولی که دادم ندارد. این‌قدر درباره‌ی ایران سیاه‌نمایی کردند که از شغلم استعفا کردم. ۵۰ ساله‌ام است و دیگر مهاجرت به دردم نمی‌خورد. پول من را بدهید!»

**** در جواب سوال خبرنگار که اگر کسی در میان‌ راه و بعد از قراردادها از مهاجرت منصرف شود، چه شرایطی برای او در نظر گرفته شده است، گفت: «بستگی دارد تا کجا را پیش رفته باشد. هزینه‌های جاری شرکت و هزینه‌های وکیل و مشاور شرکت هم هست.

قراردادی بسته شده و برایشان هزینه‌هایی هم شده است. می‌توانیم مذاکره کنیم هزینه‌های تمام شده را کسر کنیم و بقیه‌ی پولشان را برگردانیم.»

ارزش پول پارسال با امسال فرق دارد

اعتراض شاکیان این است که «همان‌طور که شما هزینه‌هایتان را به ریال نمی‌گیرید، نباید پول ما را طبق ارزش دو سال پیش حساب کنید و باید براساس ارزش روز در نظر بگیرید. اگر پولمان را در بانک گذاشته بودیم با سود ۲۴ درصد مبلغی را دریافت می‌کردیم. اما حالا چطور؟»

شاکی دیگری از خسارت ۱۰ درصدی‌ قرارداد نام می‌برد و می‌گوید: «نوشتید اگر نتوانیم پول را پرداخت کنیم ماهی ۱۰درصد از شما ضرر و زیان می‌گیریم. چطور خسارت را در نظر می‌گیرید اما آن جایی که حق ما است را نمی‌بینید؟»

**** در ادامه می‌گوید: «پولی که داده‌ بودید به ارزش دلار آنجا دادید و چه منطقی دارد که با قیمت دلار امروز حساب می‌کنید؟»

او بار دیگر تکرار و تائید می‌کند که «اگر به من مدرک زبان بدهید، در هر لاینی که باشید به شما تعهد محضری، صوتی و تصویری می‌دهم که شما را به کانادا بفرستم. اما اگر بخواهید مدرک تقلبی بیاورید تخلف است و جرم کیفری دارد.»

ما را «فریب و بازی» دادند | آنها «هوچی‌گری» می‌کنند

صحبت به اینجا که می‌رسد، شاکیان اعتراضشان را با صدای بلند می‌گویند و دعوا بالا می‌گیرد. **** صحبت‌های آنها را نوعی «هوچی‌گری‌هایی» می‌داند که با آن نمی‌توان به اعتبار برند موسسه آسیبی رساند. شاکیان نیز با جمله‌ی «همه‌تان دروغ می‌گویید، ما را بازی دادید، نفرینتان می‌کنیم» سعی می‌کنند بحث را پیش ببرند.

تا اینجای صحبت، یکی از گره‌های بحث، مدرک زبان است. خانمی می‌گوید که «پیام دارم که گفته‌اند برایتان مدرک زبان را هم درست می‌‌کنیم.»

شاکیان برای اینکه کارشان در هر مرحله درست شود، هزینه‌‌های چند دلاری (میلیونی) پرداخت کرده‌‌اند.

«متقاضیان مدرک زبان ندارند»

شاکی دیگری تاکید می‌کند به موسسه گفته که مدارک تحصیلی و زبان ندارد. او می‌گوید «با من لاین بیزینس بستند و گفتند مدرک زبان نمی‌‌خواهد. می‌دانستید مدرک زبان ندارم پس چرا با من قرارداد بستید؟»

**** این ادعا را رد می‌کند و می‌گوید «مدرک زبان جعلی آوردید.» او برای بار سوم تکرار می‌کند «هرکسی بخواهد به هر کشوری برود باید مدرک زبان داشته باشد». خانمی به سایت استناد می‌کند که «آنجا چنین چیزی قید نشده است».

**** در پاسخ به این سوال که آیا متقاضیان مهاجرت برای داشتن مدرک زبان، مطلع و قانع شده بودند، می‌گوید: «اگر نمی‌دانستند پس چرا مدرک زبان آوردند؟ مسئله‌ی اصلی این افراد زبان است.»

یکی از شاکی‌ها بار دیگر به پیامی از شرکت ارجاع می‌دهد که کسی یا کسانی به آنها گفته‌اند «اگر پول بدهید، کارتان را درست می‌کنیم.»

زندگی «بر باد رفته» برای مهاجرت به کانادا

دو نفر از شاکیان با گفتن جمله‌ی «زندگی ما را به باد دادید» از شرایط نامناسب زندگی‌شان گفتند و با پاسخ **** مواجه شدند که «زندگی شما را ما به باد ندادیم. این ذهنیت مهاجرت بوده که تاثیر داشته است. همین حالا هم مدرک زبان بیاورید کارتان درست می‌شود. اگر بگویید شش ماه دیگر زبانمان را درست می‌کنیم من برایتان سابمیت می‌کنم. همه‌چیز در قرارداد ذکر شده است و زبان را هم نوشته‌ایم. قرارداد که جلویتان بود.»

شاکی‌ها می‌گویند آن چیزهایی که در قرارداد عنوان شده را خوانده‌‌اند اما مشاوران موسسه در صحبت‌های شفاهی (تلفنی و…) طور دیگری به آنها گفته‌اند که با متن قرارداد در تضاد بود.

یکی از شاکی‌ها می‌گوید «تابه‌حال چند اظهارنامه برایم آمده است که اگر بقیه‌ی پول را ندهید، خانه‌تان را مصادره می‌کنیم! من بعد از دو قرارداد با این جواب مواجه شدم که قانون عوض شده و باید قرارداد سوم را ببندم. درطول این مدت چندبار تهدید شدم.»

خانم شاکی با استناد به بندهایی از قرارداد می‌گوید «من و همسرم یک سال پیش هزار دلار آمریکا و ۱۳۰ هزار دلار کانادا (۸ میلیارد تومان پارسال) پرداختیم (خانه‌مان را به نام م.آ زدیم) اما بیزینسی که برایم فراهم شده را به من معرفی نکرده‌اند و خدماتی به من ارائه نکردند.»

او اینطور ادامه می‌دهد: «حالا می‌گویند ۵ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان می‌دهیم. درصورتی‌که این پول طبق ارزش امروز نیست! چرا از ما این‌همه پول را یک‌جا گرفتید؟ سند را هم م.آ امضا کرده است.»

پول دادیم خدماتی نگرفتیم!

**** با رد ادعای تهدید، اظهارنامه را موضوعی حقوقی می‌داند. او می‌گوید: «متقاضیان می‌توانند در دو شکل قسطی و نقدی با تخفیف پول را پرداخت کنند و شما هم احتمالا تخفیف گرفتید. حالت دیگری هم تحت عنوان تهاتر وجود دارد. چرا تا قبل از دریافت خدمات، به موسسه پول دادید؟ حتما از آفرها استفاده کردید.»

شاکی‌ها ادعای **** را رد می‌کنند و جواب‌های او را «بی‌ربط» می‌دانند. زوج شاکی می‌گویند: «خانه‌مان را در قالب تهاتر به نام م.آ کردیم. مبایعه‌نامه‌ هم موجود است. در ازای ملک قرار بود بیزینس در کانادا را بدهید. پس چه شد؟»

**** می‌گوید: «این موضوع آماده است.»

خبرنگار می‌پرسد آیا متقاضیان مهاجرت می‌توانند استعلام بیزینس‌شان را در کانادا راستی‌آزمایی کنند؟

آیا می‌شود استعلام معتبر گرفت؟
یکی از شاکیان می‌گوید «برج ۶ سال گذشته LMA من آمده است اما وقتی رفرنس کد آن را می‌خواهم تا چک کنم، اطلاعاتی به من نمی‌دهند!» دیگری می‌گوید «روابط دیپلماتیک با کانادا قطع است و از این موضوع سوءاستفاده می‌کنند و نمی‌توان استعلامی گرفت. ممکن است مدرکی را با فتوشاپ درست کنند.»

**** در جواب می‌گوید «دارند فرافکنی می‌کنند. ما هر هفته حداقل سه ویزا داریم. دارند روی ذهنیت شما تاثیر می‌گذارند. بیزینس‌ها از یک برند معتبر هستند که می‌توانند استعلام بگیرند.»

**** مشکل دو شاکی را با خانم م.آ در واتساپ درمیان می‌گذارد و شاکیان بخشی از آن را قبول و بخش دیگری از پاسخ را رد می‌کنند. خانم م.آ درباره‌ی کسی که نمره‌ی زبانش پایین بود می‌نویسد «ایشان LMA دارند فقط مدرک سوءپیشینه را بیاورند مشکلی ندارند.»

شاکی در جواب می‌گوید «این چیزی که الآن برایتان نوشتند با چیزی که به من گفته بودند فرق دارد! از قرارداد ۱۴۰۰ مرا دوانده‌اید. از طرفی صدای ضبط‌ شده دارم که کسی گفت مدرک سوءپیشینه را هم خودمان برایت درست می‌کنیم! دیگر نمی‌‌خواهم بروم. بعدها هم ممکن است ریجکت و در کانادا دادگاهی شوم!»

**** می‌گوید «من کارگزار هستم و سیاست‌ها را کشور مقصد تعیین می‌کند و برای شما هم اینطور شد که سیاست‌های کانادا تغییر کرد.

از طرفی من درباره‌ی صحبت‌هایی که شفاهی از کسی شنیده‌اید، حرفی ندارم و فقط چیزی که شرکت مکتوب به متقاضیان داده است را تائید می‌کنم. شاید کسی بخواهد ذهنیتشان را خراب کنند، من مسئولش نیستم. هر حرفی باید مکتوب باشد!»

آیا فروش «جاب آفر» قانونی است؟ | «سوء تفاهم» شده است!

شاکی دیگری می‌گوید از یکی از نهادها در استان اصفهان با آنها تماس گرفته‌اند و با آوردن نام م.آ درباره‌ی موضوع مورد نظر پرسیده‌اند.

او می‌گوید «چرا برای ما که تهران هستیم، از اصفهان از ما شکایت می‌کنند؟ ماجرا چیست؟ آیا فروش جاب آفر قانونی است یا خیر؟»

**** ادعای نفوذ افراد در موسسه را رد می‌کند، تمام ماجرا را «سوءتفاهم» می‌داند و از شاکیان می‌پرسد: «این حرف‌ها چیست؟ جاب آفر نوعی کاریابی است و خودم هم از وزارت کار ایران و کانادا مجوز دارم. براساس این مجوز با کارفرماهای مختلف صحبت می‌کنم و از آنها فرصت شغلی می‌گیرم.»

نمی‌خواهیم برویم

شاکی‌ها می‌گویند ما سوال کردیم ولی به جواب نرسیدیم. **** با طرح دو گزینه خطاب به آنها می‌گوید «یا می‌خواهید بروید که فرآیند خودش را دارد یا اینکه مذاکره کنیم. ما ۳ هزار پرونده داشتیم که حدود ۱۲۰۰-۱۳۰۰ ویزا دادیم. هرکسی موافق مذاکره است بگوید.»

شاکی‌ها می‌گویند به‌جز ما اشخاص شاکی دیگری هم هستند، ما دیگر نمی‌خواهیم برویم و فقط پولمان را می‌خواهیم.

شاکی دیگری ادعا می‌کند موسسه از آنها برای خدماتی که ارزشش حدود ۱۵۰ دلار است، ۳ هزار دلار به دلیل ناآگاهی‌شان دریافت کرده است.

خانم شاکی می‌گوید «کسی را سراغ دارم که ۶هزار دلار به موسسه‌ای داد و ساعت ۱۲ شب سوال‌ها را برایش فرستادند و فردا هم امتحان داد و نمره‌ی بالایی گرفت!»

چند نفر از شاکیان یک موسسه مهاجرتی که می‌خواستند به کانادا مهاجرت کنند، می‌گویند برخلاف ادعای این موسسه و با وجود کامل بودن مدارکشان نتوانستند به کانادا بروند و حالا بدون آنکه تخلفی کرده باشند، موسسه از آنها به دلیل کلاهبرداری شکایت کرده است!

متن کامل صحبت‌ شاکیان را در ادامه می‌خوانید.

شاکیان، این‌بار همه‌ی مدارکشان کامل است

پنج نفری که دورِ میز نشسته‌اند، با یک حساب ساده درمجموع حدود ۲۵ میلیارد تومان (طبق دلار امروز) را به یک موسسه مهاجرتی داده‌اند اما کار مهاجرتشان انجام نشده است. ضمن اینکه این موسسه مهاجرتی از آنها برای کلاهبرداری شکایت کرده است!

گفتند «دلار آبی تا نخورده» بیاورید!

آنها که براساس قاعده‌ی شرکت، چندماه بعد از بستن قرارداد، در گروه‌های چهار نفره گروه‌بندی شده‌اند، پس از مدتی بابت ارتباط داشتن با هم‌‌‌گروهی‌شان «مواخذه» شدند!

یکی‌ از آنها می‌گوید سال ۱۴۰۱، ۱۱۵ هزار دلار به موسسه داده است. دیگری ۸۰ هزار دلار برای بستن همان قرارداد مورد قبلی (استارتاپ) پول نقد (به قول خودشان همانطور که ازشان دلار آبی تا نخورده خواستند) داده‌اند.

قراردادهایشان ۱۲، ۱۶ و ۱۸ ماهه است. برایشان سوال است که چرا با وجود اینکه همگی‌شان در لاین استارتاپ هستند، زمان قراردادها و هزینه‌هایشان باهم متفاوت است؟ البته هرکدامشان برای منتورشیپ هزینه‌ی جداگانه‌ای هم پرداخت کرده‌اند و هزینه‌های دولتی هم جدا از این موارد بوده است.

سود بیشتر با بستن دو قرارداد!

از طرف دیگر، با متقاضیان دو قرارداد متفاوت بسته شده است که یکی‌شان مربوط به ویزا و دیگری مربوط به حوزه‌ی استارتاپ است که تاریخ‌ قراردادها نیز با هم متفاوت است. در یکی‌شان پول عمده را دریافت می‌کنند و از یک‌جایی به بعد با استناد به تمام شدن زمان قرارداد، پول متقاضی هم سوخت می‌شود!

به گفته‌ی یکی از شاکیان، به او گفته شده است برای نوشتن Business Plan باید ۳۵هزار دلار دیگر (یعنی رقمی خارج از قرارداد) پرداخت کند.

این در صورتی است که زمان قرارداد آنها به اتمام رسیده است و اگر این موسسه می‌خواست کار آنها را به سرانجام برساند، با دریافت پول‌های قبلی در زمان مشخصی که در قرارداد ذکر شده بود هم می‌توانست انجام بدهد؛ بنابراین آنها دریافت مجدد پول را نوعی «زمان خریدن برای موسسه» و در راستای همان «کلاهبرداری» قبلی می‌دانند.

یک «تهدید مرسوم» برای ترساندن شاکیان | «دیگر کسی در موسسه تلفنش را جواب نمی‌دهد»

 آن‌طور که شاکیان می‌گویند، از موسسه با آنها تماس گرفته می‌شود که سه نفر از هم‌گروهی‌هایتان کارشان تکمیل است و اگر بقیه‌ی پول را ندهید، کار آنها هم به مشکل می‌خورد!

این موضوع باعث می‌شود آنها برای جلوگیری از متضرر شدن بقیه، با عناوین مختلف به موسسه پول بدهند و درنهایت متوجه می‌شوند کار هیچ کدام از هم‌گروهی‌هایشان هم به نتیجه نرسیده است و این موضوع ابزاری بوده تا آنها بترسند و دوباره پول بدهند!

یکی از شاکیان می‌گوید «قبلا برای ترساندن ما ساعت ۶ صبح تماس می‌گرفتند که هرچه زودتر بقیه‌ی پول را بدهید وگرنه پولتان از بین می‌رود و کارتان کنسل می‌شود، حالا که هم پول داده‌ایم و هم مدارکمان کامل است، کسی تلفنمان را جواب نمی‌دهد!»

هم از ما شکایت کیفری می‌کنند هم می‌گویند گواهی سوءپیشینه بیاورید!

شاکی دیگری می‌گوید «این موسسه برای پروسه‌ای که حداقل ۳۰ تا ۴۰ ماه زمان می‌برد، قرارداد ۱۲ ماهه می‌بندد! درنهایت می‌گویند اگر مدرک سوءپیشینه بیاورید، کارتان تمام می‌شود؛ درصورتی‌که همان موقع به دلیل شکایتشان از ما آن هم از نوع کیفری، نمی‌توانیم مدرک سوءپیشینه بدهیم و همه‌چیز را گردن خودمان می‌اندازند.

اگر می‌خواهند سوءپیشینه نداشته باشیم، پس چرا از ما شکایت کیفری می‌کنند؟ این یعنی مشکلی از سمت خودشان وجود دارد! چون ما اصلا نمی‌دانیم پول‌هایمان کجا رفته است؟»

نگویید «از امضا تا ویزا» بگویید «از امضا تا بازپرسی فلان شهر!»

یکی‌ از شاکیان که مدرک دکتری و تسلط خوبی هم در زبان انگلیسی دارد، می‌گوید تمام مدارکش حاضر بوده است اما بعد از تمام شدن زمان قرارداد، کارِ او به نتیجه نرسیده است.

می‌گوید «من خواستم در رشته‌ی تخصصی خودم برایم گزینه‌ای را در نظر بگیرند اما گفتند یک سیستم استارتاپی خوبی ران شده است که فقط یک نفر جا دارد و می‌‌خواهیم همان را برای شما در نظر بگیریم!» به گفته‌ی آنها، موسسه مراجعه‌کنندگانی که متقاضی روش‌های تحصیلی و کاری بودند را به استارتاپ دعوت کرده بوده است.

او شعار این شرکت که «از امضا تا ویزا» است را زیر سوال می‌برد و می‌گوید به جای این باید بگویید از امضا تا بازپرسی فلان شهر! سوال این است که مگر نباید محل شکایت با محل سکونت یکسان باشد؟ چرا این شرکت از ما که مثل خودشان ساکن تهران هستیم و قراردادمان را در تهران بستیم، شکایتش را در فلان شهر تنظیم می‌کند؟ ماجرا چیست؟

اگر به حرف است من هم رئیس‌جمهور آمریکا هستم! | چرا همه‌ی پرونده‌ها به فلان شهرستان می‌روند؟

 یکی از شاکیان با نشان دادن برگه‌ای از سایت این موسسه می‌گوید «ادعا می‌کنند بیش از هزار پرونده‌ی موفق برای مهاجرت داشته‌اند، چرا ما که تمام مدارکمان کامل بود و هیچ مشکلی نداشتیم را نفرستادند؟ اگر به حرف چنین ادعایی را مطرح می‌کنند، پس من هم می‌توانم بگویم رئیس‌جمهور آمریکا هستم!»

چند سوال بی‌جواب

بحث با پیش کشیدن ابهام‌ها و جمله‌های سوالی شاکیان، به اوج خودش می‌رسد. آنها حدس‌هایی درباره‌ی جواب سوال‌ها دارند اما هنوز تلاش می‌کنند ماجرا را در مسیر قانونی‌اش بفهمند و دنبال کنند.

حالا پرسش‌هایشان را یکی یکی مطرح می‌کنند:

  • مگر غیر از این است که پرونده‌ها در دادسرا به شکل تصادفی به شعبه‌های مختلفی در همان شهر ارجاع داده می‌شوند، پس چرا مورد تصادفی بودن برای پرونده‌های ما اتفاق نمی‌افتد و تمام پرونده‌هایی که از ما شکایت شده است، پیش یک نفر در فلان شهر فرستاده می‌شود؟
  • وقتی پرونده‌ها به فلان شهر می‌روند، چرا کارشناس از اصفهان فرستاده می‌شود؟ عجیب است!

آنها که برایشان سوال شده چرا کاری که باید به شکل تصادفی و کامپیوتری اتفاق بیافتد، به شکل «برنامه‌ریزی شده‌ای» رقم می‌خورد، سوال چهارمشان را مطرح می‌کنند:

یکی از کشورهایی که سوال‌های زبان را می‌فروشد، ایران است اما چرا جلوی این ماجرا گرفته نمی‌شود؟ آقا می‌گوید «امتحان زبان در امارات بعد از لو رفتن سوال‌ها، لغو شد و من هم نتوانستم در آزمون شرکت کنم. چه کسی مقصر است؟ آیا چنین چیزی به آبروی ایران صدمه نمی‌زند؟»

گرفتن حق شکایت از متقاضیان با یک امضا

روایت‌هایی که در گزارش قبلی با عنوان «شاکیان یک موسسه مهاجرتی: از رفتن پشیمان شده‌ایم | ماجرای یک «فریب» و «سوءتفاهم» برای مهاجرت به کانادا» منتشر شد، با الگوی شکایت از مدارک جعلی و دریافت تعهدنامه (برای جلوگیری از هرگونه حق شکایت از متقاضیان مهاجرت) پیش رفت. دریافت این تعهدنامه در مرحله‌ی یکی مانده به آخر انجام می‌شود که متقاضی برای امضا کردن نه راه پس داشته باشد نه راه پیش!

بعضی‌هایشان می‌گویند «مجبور بودیم امضا کنیم واگرنه می‌گفتند نمی‌توانید بروید.» برخی از شاکیانی که شک کرده‌اند، حرفشان را این‌طور بیان می‌کنند «ما با خواندن تعهدنامه متوجه شدیم که قرار است حق شکایت را هم از ما سلب کنند! به همین دلیل زیر بار امضا نرفتیم؛ چون تنظیم چنین تعهدنامه‌ای اصلا نشانه‌ی خوبی نبود و نفع متقاضی کاملا در آن نقض می‌شود.»

شکایت دادگاه کانادا از متقاضیان مهاجرت

این در حالی است که اصل طرح مربوط به شرکتی ورشکسته در کانادا است و کانادا هم این موضوع را می‌داند. آیا در نظر گرفتن این طرح‌های استارتاپی فیک (جعلی) و شکست‌خورده (آن هم تکراری برای حداقل دو نفر) باعث نمی‌شود چهره‌ی بین‌المللی ایرانی‌ها برای کانادا مخدوش شود و ما را به عنوان کلاهبردار بشناسند؟ آیا چنین چیزی درست است؟ ما که از کارِ خودمان خبر داریم چرا باید چنین ترفندی را به کار ببرند؟»

آنچه در هر دو گروه شاکیان مشترک است، دریافت مجدد پول از متقاضیان برای خریدن زمان است. آن‌طور که این شاکیان هم می‌گویند، قرار نیست هرگز پرونده‌ی مهاجرتشان با رفتن به کانادا بسته شود، چون در نهایت ممکن است با مورد تازه‌ای با عنوان شکایت دادگاه کانادا علیه خودشان مواجه شوند که خودشان هم هیچ تقصیری در ماجرا ندارند و این مسئله را باعث «بی‌آبرو شدن ایرانی‌ها در جوامع بین‌المللی و کشور مقصد» می‌دانند.

آنها مطابق روایت‌ شاکیان دیگر، می‌گویند به دلیل نبود ارتباط بین ایران و کانادا، امکان استعلام مدارک هم وجود ندارد.

دروغ نگفته‌ایم، کلاهبرداری هم نکرده‌ایم پس نمی‌ترسیم

آقا می‌گوید «دوبار مدرکم را به دارالترجمه دادم، چند بار درباره‌ی تمکن مالی مدرک دادم و همه‌چیز کامل بود اما الآن از من به دلیل کلاهبرداری و دزدی طرح (چیزی که کاملا از آن بی‌خبر هستم) شکایت کرده‌اند!»

۹ ماه از قرارداد یکی از متقاضیان مهاجرت به کانادا گذشته است اما کار او به گفته‌ی خودش، به جای رفتن به کانادا، به بازپرسی فلان شهر رسیده است و مجبور شده برای شکایتی که «اشتباهی اما هدفمند» از او شده است پاسخ بدهد. این رفت و آمدها به‌قدری زیاد بوده است که حدود سی میلیون تومان برای تهیه‌ی بلیت هزینه کرده است.

همان موقع یکی دیگر از آقایان می‌گوید «ته ماجرا چیست؟ ما که می‌دانیم دروغ نمی‌گوییم و کلاهبرداری نکرده‌ایم، پس کسی هم نمی‌تواند اعداممان کند. برای چه باید بترسیم؟»

پیامدهای جسمی و روانی مهاجرت بی‌سرانجام | ارسال اظهارنامه ابزار ترساندن

آقا از سر میز بلند می‌شود و درحالی‌که قرص در یک دستش است و لیوان آب در دست دیگرش، به قرص اشاره می‌کند و رو به خبرنگار می‌‌گوید «زندگی‌ام شده این! تمام پولم رفته است. بعد از مدت‌ها تازه دیشب با همسرم رفتیم که مانتو بخرد. یک وکیل به ما گفت با شیوه‌ای که این موسسه در پیش گرفته است، اگر کسی گول نخورد احمق است!»

یکی از شاکیان به خبرنگار انصاف نیوز می‌گوید «من پست خوبی در جای معتبری داشتم اما از کارم بیرون آمدم چون گفته بودند طبق قرارداد ۱۸ ماه دیگر کانادا هستی. حالا اما باید جواب شکایت‌ها را بدهم! آن هم شکایت بابت چیزهایی که طبق سند و مدرک ثابت می‌کنم هیچ کار اشتباهی انجام ندادم. هربار برای اینکه بترسیم برایمان اظهارنامه می‌فرستند.»

نفر دیگر خانمی بوده است که برای گرفتن پولش روی خودش بنزین ریخته و اگر دیگران نمی‌آمدند جان او به خطر می‌فتاد. آنها زوجی را مثال می‌زنند که چون می‌خواستند فرزندشان در کانادا به دنیا بیاید، بچه‌شان را سقط کرده‌اند و حالا هم پولشان رفته است هم فرزندشان!

آقا می‌گوید «یک موسسه‌ی مهاجرتی با وجود ارگان‌های دولتی و نظارتی، به این شکل از مردم کلاهبرداری می‌کند اما جامعه باید پیامدهای آن را تقبل کند.

این ماجرا فقط شخصی نیست و تبعات جسمی، روانی، ملی و بین‌المللی مختلفی دارد و مسئولان باید به آن رسیدگی کنند. ما خودمان هم از راه‌های قانونی پیگیر هستیم و هر کاری از دستمان برمی‌آید انجام می‌‌دهیم تا هیچ شخصی گول این موسسه را نخورد. حتی حاضرم پولم را بگیرم و به محک بدهم اما این موسسه فعالیتش متوقف شود!»مهجرت به کانادا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا