پاسخی به مقاله عجیب و غریب روزنامه همشهری درباره قشقاییها
ما قشقاییها ایرانی هستیم و هویت خود را جدا از ایران بزرگ نمیدانیم و ایران را عاشقانه دوست داریم و ضمنا حق داریم از هویت فرهنگی و زبانی خود در چارچوب قانون اساسی دفاع کنیم و به اینگونه نگاه ایران ستیزانه وتفکرجدایی افکنانه نسبت به اقوام اعتراض جدی داریم.
یادآوری : انتشار این مطلب به معنای تایید یا رد نظرات نگارنده یا محتوی مطلب نمی باشد و حق تحلیل ، نقد و پاسخ به این نوشته برای همگان با هویت قانونی ، امکانپذیر و آزاد می باشد
پریسا کاظمی ، فعال فرهنگی و هنری :
روزنامه همشهری در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۱۵ مقالهای به قلم شیدا بهاری تحت عنوان “هویت سازی قشقایها و تاثیر برمفهوم هویت ایرانی “در صفحه سیاست داخلی خودمنتشر و در آن به بررسی هویت و جایگاه سیاسی،فرهنگی و اجتماعی قشقایی پرداخته است.
بدیهی است که هر نویسنده ای برای آنکه دیدگاه سیاسی و اهداف خود را محق و راستین جلوه دهد نیاز به بیان مواردی است که مورد پذیرش خواننده قرار گیرد و بدین طریق مغلطه های ضمنی نویسنده به چشم نیاید.این مقاله نیزبه چنین شیوه ای دست یازیده است تا نشان دهد ایران در خطرقوم گرایی قرار گرفته است و موجودی بنام قشقایی خطر بالقوه سرزمین ایران است.
مقاله کاملا رنگ جدی به خود زده است و در نگاه اول وحشت می آفریند مخصوصا برای کسی که تاریخ و فرهنگ قشقایی و ایران دوستی او را نمی شناسد و بخواهد به هشدارهای نویسنده وقعی بنهد.رسانه همشهری رسانه وابسته به زاکانی است و انگاریکی از اهداف این مقاله برای مقابله با شعار و برنامه پزشکیان رقم خورده که در انتخابات ریاست جمهوری برای هویت قومی جایگاه وشان و اعتبار قایل و با همین شعاراقوام مختلف را به پای صندوق رای کشاندند .
در نتیجه گیری نهایی مقاله نویسنده از این هدف خود چنین پرده بر می دارد : ” در سالهای اخیر متاسفانه بخشی از بدنه سیاست گذار ی کشور بی توجه به پیامدهایی که ممکن است ایجاد شود به سمت نگاه قومیتی و تحکیم امر قومی پیش می روند و نام آنرا همدلی میگذارند “.مثل اینکه شور و هیجان قشقاییها برای رای دادن به پزشکیان در ذهن بازندگان انتخابات باقی مانده و اولین حمله به قومیت ها را از قشقایی شروع کرده اند.
بله ،نویسنده دربین مغالطه های خود به افتخارات راستینی از قشقایی که در تاریخ هم ثبت شده اشاره کرده است از جمله جنگ قشقاییها با نیرو های انگلیسی و بیرون راندن آنها از سرزمین ایران ، دفاع خوانین قشقایی در مقام نمایندگان مجلس شورای ملی در دفاع جانانه از سیاستهای قوام برای باز پس گیری آذر بایجان از فرقه دموکرات با گرایش تجزیه طلبی ، بیان نام آوری و وطن پرستی صولت الدوله و فرهنگ سازی محمد بهمن بیگی که با تاسیس مدارس عشایری و با نبوغ و پشتکار خود هزاران ایرانی را به مدراج عالی علمی رسانید وهمچنین دفاع خسروخان قشقایی از صنعت ملی شدن صنعت نفت در زمان دکترمحمد مصدق.
این مواردی است که خود نویسنده در مقاله آورده و بدان اذعان دارد.بی تردید موارد بسیار دیگری هم هست که میهن دوستی قشقاییها را نشان میدهد.اصلا قشقاییها به همین جهت مود احترام ایرانی بوده و هستند و نویسنده معلوم نیست که چرا این تاریخ افتخار آمیز وطن دوستی را به کنار میگذارد وبه خطر اینده ای رجوع میدهد که بر فرض و گمان استوار است.
جالب اینجاست که به جای اینکه جهت نگرانی و دلواپسی خود را به افغانی های تازه واردمعطوف کند و از خطر آنها که هم اکنون جمعیت آنها بیش از همه جمعیت قشقای است بگوید این قوم نجیب امتحان پس داده را زیر سوال برده و ان هم به بهانه خطر پیش روی میهن .
نویسنده در آخرین جمله از مقاله خود رسالت خویش را چنین بیان مینماید: ” این وظیفه خطیر ملی بر عهده تمام دلسوزان ایران است که خطرات قوم گرایی و شیطنتهای همسایه گان را آشکار و بدون لکنت زبان باز گوید “پرسش این است که وقتی قانون اساسی قومیتها را جزء فرهنگ و ساختار اجتماعی ایران پذیرفته است آیا اینگونه دیدگاه دشمنانه نسبت به یک قوم عجین شده در فرهنگ ایرانی سزاورامیباشد؟
نویسنده میگوید عده ای از این قوم به بهانه تعلق زبان ترکی و یا یک لباس سنتی قصد هویت سازی مینمایند وگوش به فرمان همسایه هستند.علی رغم اینکه نویسنده مخاطب خود را عده قلیلی از مردم قشقایی می داند اما حکم کلی صادر میکند و ظاهرا نظر نویسنده این است که زبان مادری و دفاع از ان ممنوع است و نمی توان به دفاع از هویت و حقوق قومی که قانون اساسی هم به رسمیت شناخته است سخنی گفت .
میگوید چرا قشقایی ها به ثبت لباس سنتی خود که توسط قومی دیگر در میراث فرهنگی شیرازصورت گرفته است اعتراض داشته اند و مگر میشود یک قوم لباس خاص خود را بعنوان لباس قومی ثبت کند ؟در واقع نویسنده نه برای تعریفی از هویت قشقایی قلم به دست گرفته بلکه به قصد نفی هویت قومی و زبانی به پیش آمده است.
میگوید قشقایی قوم نیست و ایل است و بواسطه جمع شدن و اجتماع سایرایلات چون لر و عرب و ترک شکل گرفته و سیاستهای حکومتهای مرکزی سابق به تشکیل ایلات چون ایل قشقایی منافع خاص خود را دنبال میکرده است پس نمی تواند ادعای قومیت و استقلال فرهنگی داشته باشد وظاهرا باید همه فرهنگ و زبان خود را کنار بگذارد و چون ایل بوده و زمانش تمام شده بایدهمه چیز گذشته را به کنار نهد و لباس شهروندی بپوشد.
نویسنده میخواهد با ریشه شناسی و جدا سازی مفاهیم ایل و قوم به قشقایی بگوید از گذشته و افتخارات که ناشی از فرهنگ ایلی بوده جدا شو و در دل ایران قرار بگیر.جالب است قشقایی که همیشه جزء ایران بوده وبرایش جانفشانی کرده و هیچگاه از ان جدا نبوده است اکنون باید ثابت کند که ایرانی است و قصد تکثر و ایجاد کشور ایرانستان ندارد.
مگر قشقایی چه زمانی به ایران خیانت کرده که نویسنده به چنین دغدغه ای روی آورده است ؟معلوم نیست توصیه به قشقایی ها برای شهروند شدن بر چه مبنایی است ؟ آیا اینگونه سخنان به هر توجیهی باشد خود بوی ایجاد اختلاف و جدا سازی نمیدهد؟ نویسنده توجه ما را به سوریه،عراق و افغانستان و مشکل قومیتی آن معطوف میکند که مبادا گرفتار این وضعیت شویم ودر بحرانها هر قوم به فکر منافع خود باشد.
ظاهرا نویسنده میخواهد صورت مساله را پاک کند و کلا منکر فرهنگ قومی شوددر حالیکه مشکل این کشور ها از بی لیاقتی در حکمرانی ناشی میشود ونه در فرهنگ قومی.امروز نوبت هویت زدایی از قشفایی است . فردا نوبت عرب و لر و کرد خواهد شد و نتیجه آن تفرقه و بی ثباتی ملی .
کار نویسنده مفاله موهن روزنامه همشهری تهران در توهین به قوم متمدن قشقایی به مثابه کسی است که میخواهد ابروی طرف را درست کند و چشمش را کور میکند. البته ناگفته نماند همانطور که ذکر شد نویسنده از گذشته قشقایی به نیکی یاد کرده و دغدغه او عده قلیلی است که بنا به ادعای ایشان به کشورهای همسایه چون ترکیه وصل هستند و احساس خطر خود را بیشتر از این زاویه نگریسته و برای خود دلایل و مستند اتی در این قالبها هم آورده است:
۱- جعل تاریخ : بدین معنی این افراد میخواهند تاریخ قشقایی راوارونه جلوه دهند و هویت و اعتبار تاریخی خود را نه از ایران بلکه ازمفهوم زبان و ترک بودن بدانند
۲-تغییرنمادهای فرهنگی : با شکل تاکید بر ادبیات مستقل و آیینی و مراسم مستقل به دنبال برجسته سازی هویت ۳- تعریف زبان مادری : به صورت تبلیغ زبان ترکی با کلمات و لهجه باکو و ترکیه بعنوان هویت اصلی زبان قشقایی ، چیزی که پانترکیسم ترکیه بدنبال ان میباشد .
۴- تغییر هویت بصری : با استفاده از پرچم ها و نمادهای قومی و ایجاد تیمهای ورزشی بنام قشقایی و در خواستهایی چون ایجاد استان قشقایی.طولانی بودن مقاله حکایت بر تامل و نوعی تفکر پیوسته و چه بسا سیاست جمعی به این موضوع دارد و این پاسخ نیز مستلزم تفکر و تامل بیشتر است که فرصتی دیگر میطلبد .
اما آنچه در این مقطع لازم است بعنوان پاسخ داده شود اینست که این دیدگاه نویسنده و همراهان اینگونه تفکر نه تنها موجب وفاق ملی نگردیده بلکه به شعله ور شدن اختلافات قومی و فرهنگی منجر خواهد شد.ضعف قدرت مرکزی دلیل بر این نمیشود که ما بخواهیم بهانه برای هجمه به اقوامی که سالها و قرنها مسالمت جویانه زندگی کرده اند بجوییم.
اگربه زعم نویسنده عده ای به بیگانگان وابسته هستند و از خارج فرمان میگیرند موضوعی نیست که بتوان نام یک قوم را با آن لکه دارکرد.قرار نیست ما بیگانگانی که کیلومترها از ایران فاصله دارند را عزیز بداریم و قشقایی که طبقه ای قانع و صادق و میهن دوست میباشد را به بیگانگی و جدایی متهم سازیم.
صاحبان این تفکر نه برای ایران بلکه به مطامع سیاسی گروهی خود می اندیشند.شعار پزشکیان ” ایران برای ایرانیان ” و اگر این شعار نبود شاید برخی مردمان قشقایی هم مثل دیگران به پای صندوق نمی آمد تا رای دهد.
ختم کلام ؛ما قشقاییها ایرانی هستیم و هویت خود را جدا از ایران بزرگ نمیدانیم و ایران را عاشقانه دوست داریم و ضمنا حق داریم از هویت فرهنگی و زبانی خود در چارچوب قانون اساسی دفاع کنیم و به اینگونه نگاه ایران ستیزانه وتفکرجدایی افکنانه نسبت به اقوام اعتراض جدی داریم. این مقاله با همفکری و همراهی جمعی از نخبگان و فرهنگوران ایل بزرگ قشقایی تهیه و تدوین گردیده است.
اگر گروهکی خالص ساز یاوه ای گفت و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
توده مردم را با تورم سازی سرسام اور سالیانه نابود کرده و حرث و نسل و محیط زیست آنها را بباد داده اند و هر روز هم الم شنگه ای در گوشه و کنار مملکت مثلا در سیستان وبلوچستان و اذربایجان و فارس و ..به راه می اندازند.هدف انها تفرقه بینداز و حکومت کن همان سیاست انگلیس می باشد که این دست پروردگان غربی همبرای رسیدن به هدف خود پیشه کرده اند چون از نظر این افراد خیانتکار هدف وسیله را توجیه می کند.
درود بر سرکار خانم پریسا
واقعاً مطالب رو براساس واقیعت تاریخی و هویتی نوشته اند.
شایان ذکر است که نوع پوشش قوم قشقایی های عزیز همیشه و در طول تاریخ مشخص و ثابت بوده است، و هیچ قومی با ثبت کردن پوشش قوم قشقایی، نمی تواند هویت فرهنگی و تاریخی خود را تغییر دهد.
مقاله همشهری کاملا علمی نوشته شده. تعصبی برخورد نکنید .
درود…خانم پریسا کاظمی…مطلب خوبی نوشتید