بر اساس اطلاعات موجود و روایات رانندگان جاده ای، اتوبان شیراز – اصفهان پس از افتتاح و بهره برداری با مشکلاتی در زمینه امنیت روبرو بوده و گزارشهایی از وقوع سرقت و زورگیری از مسافرین و رانندگان در آن منتشر شده است. نبود امکانات امنیتی کافی در این محور یکی از دلایل این نگرانیها عنوان شده است.
تبدیل شدن به جولانگاه راهزنان
در برخی خبرها از این اتوبان به عنوان مکانی با خطر تبدیل شدن به جولانگاه راهزنان یاد شده است. گزارشهایی از وقوع سرقت بار کامیونها در این اتوبان منتشر شده است.
با این حال، اخباری نیز از اقدامات انجام شده برای افزایش امنیت این اتوبان از طریق نصب سامانههای هوشمند منتشر شده است که میتواند در بهبود وضعیت مؤثر باشد.
این گزارش واقعی که به صورت یک گفتگو بین اول فارس و آقای راننده وانت (نام مستعار)، یکی از رانندگانی که توسط یک باند راهزن خودرویی در آزادراه شیراز اصفهان موسوم به آزاد راه شاهچراغ(ع) خفت شده و در یک نیمه شب سرد زمستانی بار وانت اش غارت شده است تنظیم گردید.
آقای راننده لطفاً بفرمایید دقیقاً چه اتفاقی برای شما افتاد؟
راننده وانت: درود بر شما ، من راننده وانت هستم، باغدار ساکن استان فارس و صاحب یک وانت و اهل شیراز کارم تراشکاری بود کسب و کارم خراب شد ، چند سالی است دستگاههای رادیولوژی سونو و ماموگرافی را از شیراز بار میزنم و به بیمارستانهای سراسر کشور میبرم. کل کشور را بار بردم و رفتم. حتی مرزهای افغانستان(تایباد) و پاکستان(مرز سراوان) و .. بسیار رفتم. اصلا چنین حالت زورگیری علنی تا الان ندیده بودم.
حادثه در چه ساعتی و کجا رخ داد؟
راننده وانت: روز سهشنبه، چهاردهم اسفند ماه، حدود ساعت پنج و نیم بعد از ظهر از شیراز به سمت اصفهان حرکت کردم. مقصد من بیمارستان حضرت زینب (س) اصفهان بود و از اتوبان جدید میرفتم.
حدود ساعت هفت عصر به کامفیروز رسیدم. بعد از پمپ بنزین، بنزین زدم و بار را چک کردم. حدود ساعت هفت و نیم عصر بود که در سینه کش گردنه کامفیروز، سه عدد پژو ۴۰۵ نقرهای به من نزدیک شدند. یکی سمت راست و یکی سمت چپ ماشینم چسبیدند و هیچ فرصتی برای مانور نداشتم. قفل شدم کلا…خیلی ترسیدم..مسلح بودند…یک لحظه اسلحه کلاشینکف را در دست سرنشینان ماشین سمت چپ دیدم.
این حادثه زورگیری و سرقت بار خیلی سریع اتفاق افتاد.یک نفر هم روی کاپوت ماشین پست سرم بود. سرو کله اش را پوشانده بود. ماشین پشت سرم شیشه نداشت.
از کامفیروز بسمت دو راهی سمیرم با اندازه ۹۰ کیلومتر آنتن دهی موبایل نیست.
دزدها چگونه اقدام به سرقت کردند؟
راننده وانت: یک لحظه حس کردم ضربه کوچکی از پشت به ماشینم خورد. از آینه بغل نگاه کردم و دیدم یک پژو دقیقاً پشت ماشینم چسبیده، سپر به سپر. یک نفر که صورتش را پوشانده بود، با یک کارد، بندهای روی بار را پاره میکرد. دیدم که دو عدد کارتن دستگاه رادیولوژی را از پشت ماشین برداشتند و به داخل ماشین خودشان پرت کردند. متوجه شدم که شیشه جلوی ماشینشان هم شکسته بود. اینجوری که مامورین پاسگاه سده بمن گفتند شیشه جلو ماشین زورگیرها ریلی هست ظاهرا و در سقف خودرو جمع میشود.هرچی گاز میدادم اونا هم پهلو به پهلو چسبیده بودند و ول کن نمیشدند. شش نفر بودند. هر پژو دو نفر..
چقدر طول کشید؟
راننده وانت: این اتفاق بیشتر از بیست ثانیه طول نکشید.
آیا توانستید پلاک خودروهایشان را ببینید؟
راننده وانت:نه متأسفانه، پلاکهای ماشینشان را پوشانده بودند. آنها بعد از سرقت، از زیرگذری که همان نزدیکی بود به سمت شیراز برگشتند.
بعد از سرقت چه اقدامی انجام دادید؟
راننده وانت: آن مسیر متأسفانه آنتن موبایل نداشت. حدود ۹۰ کیلومتر جلوتر رفتم تا گوشی موبایل من آنتن پیدا کردم، بلافاصله با پلیس تماس گرفتم و آنها هم صورت جلسه کردند.
۹۰ کیلومتر بعد رفتم دو راهی سمیرم تا تازه به آنتن موبایل آمد و زنگ زدم ۱۱۰ ، از پاسگاه سده تماس گرفتند گفتند دور بزن بیا سر دوراهی سده و منطقه را بگو تا نقطه زنی کنیم. از سمیرم برگشتم. صورتجلسه کردن و نقطه زنی کردند.
ماموران بهم گفتند چرا همانجا نایستدی و زنگ نزدی ،گفتم ناموسم همراهم بود با این اوضاع چطور میماندم. ترسیدم بقیه بار را ببرند. چند کارتن بار داشتم ۹ تا فقط دو تا را بردند نزدیک دو میلیارد…
ماموران گفتند در این اوقات سرقت زیاد میشود همون بهتر که نایستادی..
متاسفانه اصلا پاسگاه کلانتری و پلیس انتظامی تو این مسیر ندیدم.
ظاهرا شما ماجرا را رسانه ای کردید ، ماجرا چه بود؟
راننده وانت: راستش را بخواهید، بعد از یک هفته که خیلی ناراحت بودم، به یاد دوستم آقای علی دلشاد که توی اینستا پیج دارد افتادم. یک بار برای باغ ایشان بار بردم. وقتی من را دید، متوجه ناراحتیام شد و جریان را برایشان تعریف کردم. ایشان خیلی ناراحت شدند که چرا همان موقع به ایشان خبر ندادم. همان روز، حدود ساعت چهار بعد از ظهر ایشان با جانشین فرمانده انتظامی استان فارس تماس گرفتند و موضوع را مطرح کردند. نیم ساعت بعد هم با دادستان کل استان فارس آقای کامران میرحاجی تماس گرفتند. دادستان فارس هم گفتند که خودشان با دادستان اقلید تماس میگیرند و پیگیری میکنند.
پس از آن چه اتفاقی افتاد؟
راننده وانت: به من گفتند که فردا به دادگاه امور جنایی فلکه گاز، اول خیابان ابریشمی، پیش معاون دادستان، آقای رهسپار، بروم. وقتی به آنجا رفتم و موضوع را یادآور شدم، خیلی زود من را پذیرفتند و برگه گزارش پاسگاه را گرفتند و زیر آن نوشتند که به پاسگاه سده بخش اقلید به فوریت رسیدگی شود. بعد از شش روز به آگاهی شهید فعال (گلکوب شیراز) رفتم و آنجا به من گفتند که دزدها دستگیر شدهاند و دستگاه را به من تحویل دادند.
واکنش پلیس چگونه بود؟
راننده وانت: خیلی ذوق زده شده بودم رفت آگاهی ، سرهنگ پرونده سر به سرم گذاشت و با خنده به من گفت: “بیا دستگاه را تحویل بگیر، کل استان فارس را به هم ریختی!” منم خنده ام گرفت… نمی دانستم پلیس سریع پیدایشان می کند. شوخی افسر آگاهی باعث شد ک حالم بهتر شود وکلی با هم خندیدیم..خیلی برام عجیب بود…فکر میکردم دیگر نابود شده ام و باید زندگی ام را بفروشم و تاوان بیمارستان اصفهان را بدهم…
من واقعاً مدیون مجموعه قضایی و پلیس و فرماندهان خوب فراجا فارس هستم. پیگیریهای ایشان سرنوشت زندگی من را عوض کرد. توی آگاهی اینقدر خوشحال شدم..افسر پرونده گفت یکی از دزدها را گرفتند و یکیشون فرار کرده…بمن گفتند طرف اینها دیگر ما هستیم و ول کن ماجرا نمی شویم.
چه میزان خسارت به شما وارد شده بود؟
راننده وانت: ارزش دستگاه بیشتر از دو میلیارد تومان بود. اگر دستگاه پیدا نمیشد، مجبور بودم باغی را که تنها دارایی من به جز همین ماشین است بفروشم و خسارت بدهم. دارایی من همین وانت مزدا هست یک باغ بسیار کوچک اطراف شهر.
در پایان چه صحبتی دارید؟
راننده وانت: میخواهم از تمام مردم عزیز خواهش کنم که قدر رسانه ها را بدانند. می دانید افراد خیر و نیک اندیش که بدون چشمداشتی کار میکنند مثل آقای علی دلشاد و خود خبرگزاری اولفارس که الان دارید پیگیری می کنید ، امنیت ، نیاز به یاور و پشتیبانی و مطالبه گری دارد. واقعاً نمیدانم چطور از کسانی که هر کدام به گونه ای کمک کردند تشکر کنم .
من یک کشاورز باغدار هستم که گاهی با وانت نیسان آبی بار هم جابجا می کنم. نزدیک بود برای خسارت ناشی از این راهزنی دارایی زندگیم را از دست بدهم ، این جاده خوبی است که نیاز دارد امنیت آن بیشتر شود.
پلیس می تواند برای سارقین و راهزنان مسلح حرفه ای تله بگذارد و گیرشان بیندازد خدا را شکر تو این مورد من سروصدا بلند شد خیلی ها ممکن است دچار دردسر شده باشند .
من آن لحظات واقعا دچار ناامیدی شده بودم و شاید اگر قضیه رسانهای نمی شد معلوم نبود الان چه بر سر من می آمد.
از مامورین پلیس کلانتری سده که توی برف آمدند و رسیدگی کردند در نقطه و بعدش من و بارم را صد کیلومتر اسکورت کردند تشکر میکنم. بچه های پاسگاه سده توی یک سرمای شدید و برف آمدند و خیلی محبت کردند..
انشاالله سال جدید، سالی پر از سلامتی و برکت برای مردم باشد. کمال تشکر را از دادستان کل استان فارس، معاون ایشان، دادستان اقلید، سردار حبیبی و معاونشان و تمام پرسنل نیروی انتظامی و آگاهی استان دارم.