محیط زیستخبر اول

قاتل دیده‌بان خاییز از اشرار بهبهان و آزاد است؛ وکلای شهر جرئت ورود به پرونده را ندارند

متهم به قتل دیده‌بان خاییز جزو اشرار بهبهان است. ازاین‌رو، وکلای شهر جرئت نمی‌کنند قدم جلو بگذارند. از طرف دیگر، خانواده این محیط‌بان نمی‌توانند به‌دلیل بالابودن هزینه‌ها از تهران وکیل بگیرند. آنها انتظار دارند سازمان حفاظت محیط‌زیست اقدامی در این زمینه انجام دهد

به گزارش اول فارس، پیام ما نوشت: «مظنون اصلی از اشرار است، وکلای ساکن بهبهان می‌ترسند پرونده را قبول کنند. از محیط‌زیست می‌خواهیم وکیلی برای ما بگیرد‌. خودمان نمی‌توانیم از پس هزینه وکیل بربیاییم.» اینها گفته «نسترن منصوری‌نژاد»، همسر «هدایت‌الله دیده‌بان»، محیطبان منطقه حفاظت‌شده خاییز است که در درگیری با متخلفان کشته شد.

مراسم چهلم او امروز در حالی برگزار می‌شود که متهم اصلی همچنان متواری است، وکلای بهبهان نامه‌ای به فرماندار نوشته و از تهدیدهای امنیتی به جانشان از سوی اشرار گفته‌اند. رئیس اداره‌ محیط‌زیست کهگیلویه‌ در نامه‌ای به دادستان بهبهان با اشاره به درگیری مسلحانه و تهدید جان هدایت‌الله دیده‌بان از سوی همین متهم در بهمن‌ماه ۱۴۰۳ درباره چرایی آزاد بودن او پرسش‌هایی را مطرح کرده است.

«در کوه هم را دیدیم، عاشق شدیم، برای خواستگاری آمد،‌ خانواده‌ام مخالفت کردند،‌ می‌گفتند شغلش پرخطر است.» نسترن و هدایت‌ چهار سال صبر کردند‌، باز هم خانواده راضی نشدند،‌ بالاخره با هزار زور و زحمت بدون اذن پدر عقد کردند. پیوند آنها که روی کاغذ آمد،‌ رشته ارتباط نسترن و خانواده گسسته شد تا چهار سال. بالاخره همه از مواضع‌شان کوتاه آمدند و رفت‌وآمدها از سر گرفته شد، همه‌چیز آرام بود تا ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ که سه متخلف و شکارچی غیرمجاز او را به‌بهانه‌ای به منطقه حفاظت‌شده خاییز کشاندند و به رگبار بستند.

به عقب برگردیم، به بازه زمانی ۱۳۹۳ تا قبل از خرداد ۱۴۰۴، به یازده سال زندگی نسترن و هدایت. «زمان ازدواج ۳۸ساله بودم و هدایت چهل‌وچندساله. این روزها بسیاری از همسایه‌ها به من می‌گویند تنها شده‌ای،‌ می‌گویم همیشه تنها بودم؛ هدایت اغلب اوقات در منطقه بود و درگیر حفاظت. با این‌همه، چیزی که از دست دادم یک زندگی شیرین و عاشقانه بود در همین حوالی. خاطرم است یکی از دوستان ما از همسرش جدا شد و کمی از کوه فاصله گرفت. بعد از مدتی که دوباره با ما برای کوهنوردی آمد و رابطه من و هدایت را دید گفت، وقتی می‌بینم شما اینقدر هم را دوست دارید و عاشقانه زندگی می‌کنید، از طلاق گرفتنم پشیمان می‌شوم.»

هدایت الله دیده بان ak1460
محیط‌زیست وکیل نگرفته و نیروی انتظامی پیگیر نیست

جمعه ۱۳ خرداد ساعت ۵ صبح هدایت‌الله دیده‌بان برای سرکشی به منطقه رفت، اما تا ظهر برنگشت. نسترن خاطرش است که آن روز نگران بود و دلشوره داشت. «انگار به دلم برات شده بود. ساعت چهار و نیم متهم اصلی با هدایت تماس گرفت و گفت در فلان منطقه شکارچی است. هدایت عازم رفتن شد. گفتم کجا می‌خواهی بروی؟ دلشوره دارم،‌ حالم خوب نیست. گفت نگران نباش، مثل همیشه است،‌ می‌روم و بازمی‌گردم. برایش آب یخ درست کردم و راهی شد.»

نیم‌ساعت بعد از اینکه هدایت‌الله از خانه بیرون زد، تماس‌ها شروع شد. تلفن‌ نسترن مدام زنگ می‌‌خورد، با این سؤال: دیده‌بان کجاست؟ «اول از همه رئیس اداره محیط‌زیست شهرستان کهگیلویه آقای عزیزی تماس گرفت. ما رابطه دوستانه‌ای با او داریم و بارها شام و ناهار مهمان هم بوده‌ایم. بعد دوستان نزدیکمان تماس گرفتند‌، بعدتر کوهنوردها. دلم آشوب بود،‌ گفتم لابد حتماً اتفاقی افتاده، وگرنه هدایت که همیشه برای گرفتن شکارچی می‌رفت. فکر کردم‌ این‌بار تیر خورده و زخمی شده. بالاخره آقای عزیزی زنگ زد و با گریه گفت برادرم،‌ پشت و پناهم را از دست دادم. نفهمیدم چه شد، گوشی موبایلم را انداختم و دویدم داخل کوچه.»

همان وقت که نسترن از خانه بیرون زد و داخل کوچه دوید،‌ برادر هدایت‌ را دید که دنبالش آمده. «با هم به منطقه‌ای که هدایت‌ تیر خورده بود، رفتیم. از ماشین پیاده شدم و فریادی در کوه کشیدم، دوستان گروه کوهنوردی ما آمدند و من را داخل ماشین بردند.»

از آن جمعه ۱۳ خرداد تا امروز پنجشنبه ۲۶ تیر که مراسم چهلم هدایت‌الله دیده‌بان برگزار می‌شود، نسترن آدم دیگری شده و وزن زیادی از دست داده است. «من در نگرانی شدید به‌سر می‌برم. باور می‌کنید از روز اول تا الان هر کسی من را می‌بیند، می‌گوید آب شده‌ای. شدیداً ناراحتم. نگرانم. محیط‌زیست برای ما وکیلی نگرفته و نیروی انتظامی پیگیری جدی نمی‌کند.»


متهم فراری است

همان روزهای اول دو متهم بازداشت شدند. آیا آنها متهم اصلی نبودند؟ «یکی از این دو متهم را عمویش تحویل داد و دیگری را پدربزرگ یا دایی‌اش. نیروی انتظامی نبود که آنها را تعقیب و درنهایت دستگیر کرد.»

یکی از این دو متهم دستگیرشده به‌سمت هدایت‌الله دیده‌بان شلیک کرده، اما به‌گفته نسترن منصوری، متهم اصلی هنوز آزاد است. «متهم اصلی یک مجرم سابقه‌دار است که هنوز دستگیر نشده و متواری است. او همان کسی است که وسایل همسرم را از ماشین برداشته؛ اسلحه سازمانی به‌دست آمده، اما هنوز دوربین عکاسی و فیلمبرداری را پیدا نکرده‌اند.»

سابقه درگیری و انتقام‌گیری این متهم با هدایت‌الله دیده‌بان از کجا شکل گرفته؟ «بارها این متهم توسط همسرم دستگیر شد، اما به‌دلایل مختلف آزاد شد. بهمن سال قبل هم درگیری شدیدی بین آنها پیش آمد و به‌سمت همسرم شلیک کرد. یک هفته قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، هدایت‌الله یکی از نزدیکان و آشنایان این متهم را دستگیر می‌کند و او بارها درخواست می‌کند که آزاد شود.»

رئیس اداره‌ حفاظت محیط‌زیست کهگیلویه‌ خطاب به دادستان عمومی و انقلاب بهبهان نامه‌ای ارسال کرده که در آن آمده است: «قاتل متواری‌شده محیطبان شهید هدایت‌الله دیده‌بان در مورخه ۱۴۰۳/۱۱/۱۱ در منطقه حفاظت‌شده خاییز حوزه دامنه تنگه بیستم ساعت ۱۶:۴۵ آقای … به‌همراه فرد متخلف دیگر به‌نام … فرزند ولی قصد ترور و شهید کردن محیطبان هدایت‌الله دیده‌بان را داشته به‌طوری‌که از فاصله پنج‌متری سه گلوله به‌سمت شهید هدایت‌الله و بیش از ۱۱ بار به‌سمت دیگر محیطبانان تیراندازی کرده که این گزارش جرم در دادسرای عمومی و انقلاب به شماره پرونده … ثبت گردیده و مشخص نمی‌باشد سرنوشت این پرونده به کجا رسیده و چرا … بابت این شروع به قتل مسلحانه با قرار تأمین بازداشت موقت زندان نرفته و آزاد بوده است؟»

در بخش دیگری از این نامه به سایر اتهامات این متهم اشاره شده که از جمله آنها شروع به آدم‌ربایی، مشارکت در آدم‌ربایی به عنف و تعدی و تجاوز نسبت به ناموس مردم و ضرب و جرح عمدی و آدم‌ربایی، قدرت‌نمایی با چاقو و سرقت است. او در سال ۱۴۰۱ بابت این موارد زندانی و سپس آزاد شد.

دیده بان


وکلا به تیراندازی و اسیدپاشی تهدید شدند

خواسته خانواده هدایت‌الله دیده‌بان دو چیز است،‌ اینکه نیروی انتظامی پیگیر فرد متواری باشد و محیط‌زیست برای آنها وکیل بگیرد. «به‌واسطه اینکه متهم جزو اشرار بهبهان است،‌ وکلای شهر جرئت نمی‌کنند قدم جلو بگذارند. از طرف دیگر مگر شغل محیطبانی چقدر درآمد دارد که ما هزینه وکیل در تهران را بدهیم. انتظار ما از سازمان حفاظت محیط‌زیست این است که برای خانواده وکیل بگیرد. می‌دانیم که اداره محیط‌زیست بهبهان وکیل خودش را گرفته، ولی خانواده هم نیاز به وکیل دارند.»

آنچه نسترن منصوری‌نژاد درباره دغدغه امنیت و نگرانی از اشرار می‌گوید، در نامه‌ای که در همین روزها از سوی گروهی از وکلای بهبهان خطاب به فرماندار این شهر ارسال شد، نیز آمده است: «با کمال تأسف افزایش تهدیدات به وکلای همکار از جمله تهدید به تیراندازی و اسیدپاشی اخیراً در سطح شهرستان بهبهان موجبات نگرانی جدی برای جامعه وکلای دادگستری را فراهم آورده است. اگرچه همکاران شریف ما همواره نشان داده‌اند که در راستای اجرای عدالت و عمل به وظایف حرفه‌ای خود هرگز تسلیم این‌گونه تهدیدها نمی‌شوند، اما این امر نافی مسئولیت جدی نهادها و سازمان‌های ذی‌ربط در حفظ و صیانت از امنیت این قشر اثرگذار نخواهد بود.»

روزهای اول شهادت هر محیطبان،‌ همه پیگیر حال خانواده‌اند، آیا هنوز هم کسی در سازمان حفاظت محیط‌زیست پیگیر حال آنها است؟ «خانم دکتر انصاری مدام حالم را پیگیری می‌کند. او بارها با من درباره کارهایی که درباره پرونده انجام می‌دهند، صحبت کرده است. البته من خواسته‌ام درباره وکیل را با او مطرح نکرده‌ام. این موضوع را تنها با اداره محیط‌زیست شهرستان در میان گذاشته‌ام.» حال باید دید که مسئولان محیط‌زیست چه تصمیمی می‌گیرند آیا آن‌ها پناه خانواده هدایت‌الله که تا پای جان حافظ خاییز بود می‌شوند؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا