سازمان همیاری شهرداریها؛ از “حیات خلوت” تا موتور محرک توسعه شهری
سازمان همیاری شهرداریها، نهادی با ظرفیتهای بزرگ برای توسعه شهری است که در عمل به یک "حیات خلوت" تبدیل شده و برای احیای آن، نیازمند تحول و نواندیشی است.
زهرا جعفری – روزنامه نگار : در سپهر مدیریت شهری ایران، سازمان همیاری شهرداریها، نهادیست با ظرفیتهایی سترگ اما بهرهبرداریشدهای اندک؛ سازمانی عمومی، غیردولتی و وابسته به نهادهای مردمیِ مدیریت شهری که فلسفهی وجودی آن بر مبنای همافزایی میان شهرداریها، توانمندسازی شهرهای کوچک، ایجاد زیرساختهای پایدار و توسعه منطقهای متوازن شکل گرفته است.
اما واقعیت تلخ آن است که این سازمان، در عمل، طی سالیان اخیر به حاشیه رانده شده و در بسیاری از استانها، نه بازیگری مؤثر در مدیریت شهری، که به حیات خلوتی برای برخی تصمیمسازان سیاسی و اقتصادی بدل شده است.
سازمان همیاری شهرداریها همچون حلقهای گمشده در زنجیره توسعه پایدار شهری، میان فلسفه وجودی پرمعنا و کارکردهای بالفعلِ ناکارآمد سرگردان مانده است. نهادی که باید بازوی اجرایی و عقلانی شهرداریها باشد، در بسیاری از استانها به ساختاری کمفروغ، کماثر و در مواردی، به حیات خلوت قدرتهای غیرپاسخگو بدل شده است.
امروز، زمان آن رسیده که ماهیت این وضعیت را به روشنی بازخوانی کرد و با نگاهی ساختارشکن، اما عمیقاً مسئولانه، این نهاد را از سایهنشینی بیرون کشیده و به جایگاه اصیل و راهبردی خود بازگرداند؛ جایگاهی که اگر به آن دست یابد، میتواند در قامت یک موتور توسعه شهری برای شهرهای کوچک و متوسط بدرخشد و تحقق عدالت فضایی را تسهیل کند.
انحراف مأموریت؛ از ایدهآلهای توسعهمحور تا سکون در پستوهای سیاست
سازمان همیاری در بدو تأسیس، بر بنیانی مترقی و آیندهنگرانه بنا شد؛ همافزایی، عقلانیت مشارکتی، و همدلی نهادی برای پاسخگویی به نیازهای شهرداریها، بهویژه شهرهای فاقد بنیه مالی.
اما در سالیان اخیر، در بسیاری از استانها، این نهاد با انحراف از رسالت بنیادین خود، به مکانی برای گردش پروژههای فاقد منطق توسعهای، انتصابات غیرحرفهای، و معاملات غیرشفاف تبدیل شده است.
سازمانی که باید پیشگام تحول در مدیریت شهری باشد، امروز در مواردی، خود به یکی از مصادیق ضعف کارکردی و فساد ساختاری مبدل گشته است. این دگردیسی نامبارک، نه حاصل تقدیر، بلکه محصول غفلت، نفوذهای بیضابطه و خلأ نظارت راهبردی است.
ظرفیتهای بیبدیل
ظرفیتهای ساختاری و نهادی سازمان همیاری این مهم را یاد آور میشود که اگر این کارکردها بازیابی شود، میتواند بازوی مشاوره و خدمات فنی برای شهرداریها ، تسهیلگر سرمایهگذاریهای مشترک شهری ، جبران ضعف زیرساختی شهرهای کوچک ، پیمانکار پروژههای بینشهری و منطقهای ، ترویج عدالت فضایی از طریق تجمیع منابع ، بسترساز جذب مشارکت بخش خصوصی و اجتماعی و منشأ تحولاتی عمیق درمدیریت شهری استانها باشد.
به عبارت دیگر سازمان همیاری، تنها سازمانی است که میتواند با جمع منابع خرد شهرداریها، یک کلانقدرت منطقهای بسازد؛ به شرط آن که در ساختار اداری مستهلک و نفوذناپذیر دفن نشود.
از پوستاندازی تا بازتعریف مأموریت
احیای این سازمان نیازمند یک نقشهراه دقیق، شجاعانه و هوشمندانه است که می تواند در این محورهای بنیادین شکل گیرد:
*بازتعریف مأموریت و هویت نهادی
سازمان همیاری باید با جسارت تمام، از نگاه پیمانکاری و مصلحتاندیشانه فاصله گرفته و به مرکز نوآوری، تفکر توسعهمحور، و بازوی ایدهپرداز شهرداریها تبدیل شود. در واقع مأموریت آینده این سازمان باید مشارکت در طراحی آینده شهرهای پایدار و زیستپذیر باشد نه اجرای پروژههای سطحی.
اصلاح ساختار، شفافیت فراگیر و پاسخگویی مؤثر
با طراحی سازوکار شفاف قراردادها و معاملات ، انتشار عمومی اطلاعات مالی و پروژهها ، هوشمندسازی فرآیندهای اجرایی و ارزیابی و تقویت نظارت درونی و بیرونی میتوان این موارد را محقق نمود.با این رویکرد شفافیت، باید از یک مطالبه اجتماعی، به یک اصل ساختاری نهادینهشده بدل شود.
استقلال حرفهای؛ پایان مداخلات سیاسی و اداری
سازمان همیاری نباید محل اجرای ارادههای بیرونی باشد. تنها با مصونسازی این نهاد از مداخلات سیاسی و سفارشی است که میتوان آن را به رکن اصلی توسعه محلی بدل کرد. این استقلال، به معنای مسئولیتپذیری حرفهای و پاسخگویی در برابر شهرداریها و شهروندان است، نه رهاسازی از نظارت ملی.
زمان ایستادن است
سازمان همیاری باید انتخاب کند یا با تحولی ژرف به نقش اصیل خود بازگردد، یا در قعر حیات خلوتهای فراموششده، به نهاد ناکارآمدی بدل گردد که تنها ردپای آن در هزینههای بیحاصل باقی خواهد ماند.
یادمان باشد ؛ آینده روشن شهرهای کوچک و متوسط، با سازمانی ممکن خواهد شد که از حاشیه بیرون آمده باشد، ، پاسخگو و شفاف بوده از بند مناسبات سیاسی رها ،و با بینش توسعهمحور، در قامت یک بازیگر راهبردی مدیریت شهری ظاهر گردد.
ودر آخر این که چشمانداز نوسازی مدیریت شهری ایران، بدون سازمان همیاری کارآمد، چشماندازی ناقص، فرسوده و ناکام خواهد ماند.