خبر اولخبرهای اجتماعی

دستگیری عروس جوان حین رابطه نامشروع در خانه مجردی هم‌دانشگاهی‌اش

این حادثه، که هفت ماه پس از طلاق رخ داد، نشان داد که عشق اولیه مرد و تلاش او برای فراهم کردن زندگی پرزرق و برق، نتوانست جای خالی غفلت عاطفی و مشکلات ریشه‌ای خانوادگی را پُر کند و آتش خیانت، زندگی آن‌ها را به خاکستر تبدیل کرد؛ به گونه‌ای که مرد جوان پس از این شوک، تا مرز خودکشی پیش رفت.

تهران – اول فارس: داستان عشق پرشور یک زوج جوان پس از دو سال اصرار و تلاش مرد برای ازدواج، با پرده‌برداری از یک رابطه نامشروع و دستگیری عروس خانم در خانه مجردی هم‌دانشگاهی‌اش، به پایانی غم‌انگیز رسید. این ماجرا که پس از گذشت حدود هفت ماه از جدایی رسمی زوج فاش شده، پرده از اشتباهات بزرگ ارتباطی و فشارهای ناشی از زندگی “کلاس بالا” برداشت که کانون زندگی مشترک را ویران کرد.

عشق نافرجام و اصرار به ازدواج پرهزینه

ماجرا از دو سال قبل آغاز شد، زمانی که مرد جوان عاشق “هانیه” شد و خانواده خود را وادار به پذیرش این ازدواج کرد. خانواده که نگران آبروی خود بودند، تسلیم اصرار پسر شدند و مراسمی مجلل برگزار شد. اما اشتباهات زوج عاشق از همین‌جا کلید خورد.

داماد جوان، با وجود مخالفت‌های منطقی خانواده مبنی بر سبک‌تر کردن هزینه‌ها، خود را به قرض و وام انداخت تا جشن عروسی پرزرق و برقی برپا کند؛ او معتقد بود یک شب عروسی باید با هزار آرزو و بدون کم و کسر برگزار شود. همچنین، آن‌ها یک آپارتمان ۱۲۰ متری سه خوابه اجاره کردند، در حالی که پدر داماد او را به اجاره خانه‌ای کوچک‌تر و منطقی‌تر دعوت می‌کرد تا زیر بار هزینه‌های سنگین خم نشود.

غفلت عاطفی، عامل دوری و انحراف

پس از ازدواج، داماد جوان که کمرش زیر بار هزینه‌های سنگین زندگی به اصطلاح “با کلاس” خم شده بود، از کله صبح تا بوق شب سر کار می‌رفت.

این غفلت مرد از مسائل عاطفی و تنها ماندن هانیه در آپارتمان بزرگ، زمینه را برای فاصله گرفتن عروس جوان فراهم کرد.

هانیه که روزهای خود را به خانه مادر و دوستان قدیمی‌اش می‌گذراند، به تدریج با یکی از دوستان سابق دوران دانشجویی که “آدم سر به راهی نبود” ارتباط گرفت. خستگی مفرط شوهر و بی‌حوصلگی او، همراه با فعالیت در شبکه‌های اجتماعی، عروس را روز به روز از همسرش دورتر کرد.

دستگیری در خانه مجردی و فاش شدن خیانت

سرانجام، این غفلت‌ها منجر به فاجعه شد. عروس جوان به اتهام رابطه نامشروع با پسر دانشجو دستگیر شد. این دو نفر در یک خانه مجردی هنگام همخوابی بازداشت شدند و آتش خیانت، زندگی زوج را رسماً خاکستر کرد.

تلاش برای خودکشی و ریشه‌یابی مشکلات

مرد جوان که تاب تحمل این خیانت شوم را نداشت، پس از فاش شدن حقیقت قصد داشت به زندگی خود پایان دهد، اما با تلاش پزشکان از مرگ حتمی نجات یافت. او برای مشاوره به مرکز پلیس خراسان رضوی مراجعه کرد تا راهی برای ادامه زندگی بیابد.

در بررسی‌های کارشناسی، مشخص شد که الگوهای غلط خانوادگی نیز در این شکست نقش داشته‌اند. مرد می‌گوید که رفتارهای ناامیدکننده پدر بازنشسته‌اش و مقایسه دائمی مادرش بین زندگی آن‌ها و زندگی دایی‌اش، باعث شده بود او هدف زندگی خود را در فراهم کردن یک زندگی “شیک و بدون کم و کسری” ببیند تا همسرش هرگز نتواند سرکوفت بزند.

وی اعتراف کرد که به دلیل تجربه‌های تلخ کودکی، هرگز به همسرش “رو نمی‌داد” و حتی گاهی با او با تندی و فریاد برخورد می‌کرد، زیرا تصور غلطی داشت که پول و رفاه می‌تواند جایگزین محبت و احترام شود. او با چشمانی اشک‌بار افزود: «وقتی فکر می‌کنم از صبح تا بوق شب زحمت می‌کشیدم و هانیه پول‌هایی که در اختیارش می‌گذاشتم را برای پسری نامحرم خرج می‌کرد، قلبم آتش می‌گیرد.»

پدر داماد که یک عمر با آبرو زندگی کرده بود، با ابراز تأثر عمیق از این اتفاق، بیان داشت که باید در سن بازنشستگی انگشت‌نمای فامیل شوند و علت را در ولخرجی‌ها و عدم مشورت پسرش می‌دانست. در کمال تأسف، داماد جوان حتی پیش از رسمی شدن طلاق، نام دختران فامیل را ردیف کرده و به سادگی، زن گرفتن را از خرید یک دست کت و شلوار هم آسان‌تر می‌دانست.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا