هم چنین باور دارم مردم ما که به مدد افزایش نظام آموزش عالی کشور و نیز ظهور و در دسترس بودن اقسام رسانه ها به سطح بالایی از توان تحلیلی دست یافته اند، امروز بیش از هر زمان اظهارات و ادعاهای واجد یا فاقد پشتوانه علمی را می فهمند و به حق متناسب با آن ها موضع گیری می کنند. امروز بیش از هر موقع دیگری مردم تفاوت کلی گویی و رویا بافی را با حرف و اظهار نظری که ریشه در واقعیات میدانی دارد و برخاسته از بینش عمیق علمی است متوجه می شوند – به عبارتی «شعار» فاقد «شعور» را می شناسند و سره را از ناسره تشخیص می دهند.
امروز به لطف گسترش رسانه های حقیقی و مجازی (رسانه در معنای عام آن) فرصتی دست داده تا بتوانیم با هم به گفتگو بنشینیم، همدیگر را نقد کنیم و به چالش بکشیم، اشتراکات و نقاط افتراق خود را بفهمیم، از طرح ها و برنامه های خود باخبر شویم، دغدغه ها را اصولی مطرح کنیم و به طرح مساله بپردازیم، و در نهایت مسایل بعضا حاد قدیمی را با نگاهی تازه و متفاوت ببینیم و تحلیل کنیم. اگر خودستایانه به نظر نرسد، همیشه چه در محیط دانشگاه شیراز و دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و تحقیقاتی استان، چه در کف جامعه، و چه نهادهای سیاسی مانند استانداری فارس کوشیده ام نگاهی یک طرفه، آرمان گرایانه و نظری صرف به مسایل و افراد پیرامونی نداشته باشم بلکه به تبع جدید ترین نظریات رشته دانشگاهی ام، که علم را حاصل گفتگو و تعامل افراد و نیز بر هم کنش و هم افزایی میان افراد و رویدادها می داند، امور را با گفتگو پیش ببرم. علاوه بر عمل و اعتقاد به فرهنگ تعامل و گفتگو، سعی نموده ام خرد جمعی را در اموری که به بنده محول شده لحاظ کنم، و همیشه از نظرات، پیشنهادها ، و انتقادات راهگشا و سازنده استقبال کرده ام.
در این راستا، در دوران موسوم به گام دوم انقلاب و در جهت تحقق الزامات آن، علاقمند هستم با در نظر داشت ظرفیت های پیدا و پنهان استان فارس و شهرستان های شیراز و زرقان، که حق آن ها در برنامه ریزی های کلان توسعه ای آن گونه که باید و شاید ادا نشده، برنامه ها و دیدگاه هایم را که ریشه در دغدغه های به حق مردم دارد، به بوته نقد بگذارم. در این راستا و با توجه به این که در دوران گام دوم انقلاب انتظار می رود جوانان حضور مشارکتی فعالانه تری در جامعه ایفا کنند پیمایشی مبتنی بر داده های به دست آمده از نظرات و دغدغه های ۱۰۰۰ جوان مستعد و خلاق از استان فارس و شهرستان های شیراز و زرقان انجام داده ام.
بنابراین پژوهش حاضر فعالیتی نظام مند در قالب سه مرحله روش شناسی نظریه مبتنی بر داده است که طی آن، با هدف طراحی الگویی جامع و راهبردی در پرتو چالش ها و موانع موجود در ۲۰ مقوله زیر، بطور هدفمند مورد بررسی قرار گرفته است.
۱) دانشگاه ها
۲) آموزش و پرورش
۳) جوانان متخصص
۴) بانوان
۵) گردشگری
۶) مسکن جوانان
۷) هنر و هنرمندان
۸) معلولان و جانبازان
۹) اشتغال و ازدواج
۱۰) ورزش و ورزشکاران
۱۱) کارگران
۱۲) پرستاران و بهورزان
۱۳) جلوگیری از فرار مغزها
۱۴) کشاورزان و روستاییان
۱۵) بازنشستگان، مستمری بگیران و سالمندان
۱۶) خواسته های جوانان
۱۷) زنان خانه دار
۱۸) دانشجویان و دانش آموزان
۱۹) وکلا و قضات
۲۰) حاشیه نشینی
اطلاعات موردنظر این پژوهش از طریق مصاحبه فردی و گروهی، گردآوری شده است. همچنین، جامعه آماری این پژوهش، شامل ۱۰۰۰ متخصص از دانشجویان و اساتید جوان دانشگاههای استان است که به صورت هدفمند با معیار متوالی و براساس معیارهای پژوهش انتخاب شده اند. پژوهش حاضر با بهره گیری مستقیم از داده ها، به سمت اشباع نظری و تولید نظریه و الگو در حوزه های مذکور حرکت کرده است. کد گذاری کیفی، مقوله بندی، و استخراج مضامین (تم ها) از جمله مراحل طی شده در روش شناسی نظریه مبتنی بر داده است که چارچوب پژوهش حاضر است.
براساس مطالعه و بررسی ۲۰ مقوله مذکور، ۱۲ مضمون (تم) زیر استخراج گردیده است.
۱) منابع انسانی
۲) فناوری و امور دانش بنیان
۳) اقتصادی، معیشتی و تولید
۴) فرهنگی
۵) اجتماعی
۶) سیاسی
۷) گردشگری
۸) عمرانی
۹) سلامت و گردشگری سلامت
۱۰) اقلیمی
۱۱) زیربنایی
۱۲) زیست محیطی
در سلسله یادداشت هایی که در پی می آید، بنا دارم به تفکیک و تفصیل مضامین حاصل شده را تشریح نموده، راهکارها و اقدامات عملیاتی خود را در جهت تحقق آن ها به مخاطبان محترم در استان فارس و شهرستان های شیراز و زرقان اعم از دانشگاهی و غیر دانشگاهی که همه را فرهیخته و اهل علم و صاحب نظر می دانم عرضه نمایم.
بسیار خرسند می شوم نظرات و بازخوردهای خود را در زمینه هر یادداشت با بنده و دیگران به اشتراک بگذارند تا به صورتی تعاملی مسایل را بیشتر باز کنیم و بتوانم دیدگاه هایم را متناسب با سطح مخاطبم پیش ببرم. طبیعی است که یادداشت های مذکور اگر چه با در نظرداشت طیفی وسیع از مخاطبان به رشته تحریر در آمده، ممکن است برای بعضی از مخاطبان به نسبت بقیه مناسب و سهل الوصول تر به نظر بیاید.
باور قلبی بنده این است که اتخاذ هر نوع نگاه راهبردی بلند مدت، تصمیم گیری و تصمیم سازی و سیاستگذاری بدون داشتن بنیاد و شالوده فکری در آرا و نظرات جوانان فرهیخته و عمدتا تحصیلکرده کشورمان و عدم مراجعه به آنان، محکوم به شکست است و به سرنوشت هزاران طرح فاقد پشتوانه مبتنی بر داده، که تنها در قفسه های کتاب خانه ها بایگانی شده است، دچار می شود. هم چنین اعتقاد دارم اکنون که در دوران گام دوم انقلاب هستیم، نیازمند حضور نسل جوان در عرصه های مختلف مدیریتی در همه زمینه ها خصوصا در عرصه نظارت و تقنین هستیم– «نظارت» بر تداوم و حفظ دستاوردهای ارزشمند چهار دهه انقلابی گری و مجاهدت فعال و پویا به رغم عوامل چالش آفرین درونی و برونی، و «تقنین» که حقیقتا به مثابه ریل گذاری در مسیر پیشبرد بهتر زندگی مردم و توسعه پرشتاب تر کشور هست.
وقت آن فرا رسیده که دانشگاهیان که ارتباط و تعامل خود را با جامعه و صنعت گسترش داده و ماموریت های جدیدی در این راستا برای خود تعریف نموده اند با روحیه جهادی و رویکرد مدیریت علمی به میدان بیایند، مسایل را با نگاهی عمیق و نیز چند لایه ببینند و تحلیل کنند، و در نهایت ان شاا… با بهره گیری از توان علمی و تجربی خود و مردم عزیز «طرحی نو» در اندازند. به قول حضرت حافظ «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»
نظرات