ماجرای عجیب گوشی زن جوان و مردی که ناگهان ناپدید شد

اگرچه درباره کلاهبرداری در سایت دیوار و کمین شیادان در فضای مجازی مطالب زیادی شنیده و خوانده بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم من نیز به همین راحتی و با اعتماد به این آگهی‌ها به دام شیادان نقابدار بیفتم. ماجرا از آن جا آغاز شد که برای یافتن کار خانگی در سایت دیوار جست […]

نتیجه تصویری برای گوشی زن جوان

اگرچه درباره کلاهبرداری در سایت دیوار و کمین شیادان در فضای مجازی مطالب زیادی شنیده و خوانده بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم من نیز به همین راحتی و با اعتماد به این آگهی‌ها به دام شیادان نقابدار بیفتم. ماجرا از آن جا آغاز شد که برای یافتن کار خانگی در سایت دیوار جست وجو می کردم که یک آگهی استخدام توجهم را جلب کرد در آن آگهی نوشته شده بود «به کارگری برای پخت و پز و نظافت منزل نیازمندیم.» من هم که به آشپزی خودم اعتماد داشتم بلافاصله با شماره تلفن درج شده در زیر آگهی تماس گرفتم. مردی بسیار مودبانه و متشخص پاسخ تلفنم را داد و درباره شرایط کاری اش گفت: «من صاحب کارخانه ای در شهرک صنعتی در جاده کلات هستم! و همه اعضای خانواده‌ام به خارج از کشور رفته اند بنابراین به کد بانویی نیاز دارم که حداقل دو روز در هفته برایم غذای گرم خانگی تهیه کند و همچنین به نظافت منزلم بپردازد!» آن مرد بعد از آن که درباره ساعات کاری و روزهای حضورم در منزل توضیح داد خیلی مودبانه درخواست کرد قبل از استخدام به منزلش بروم و شرایط کاری را از نزدیک مشاهده کنم. خلاصه نشانی آن منزل را گرفتم و با اتوبوس به منطقه احمدآباد مشهد رفتم. مردی حدودا ۳۷ ساله در منزل را گشود و با خوشرویی و مهربانی مرا به درون منزل دعوت کرد. او در حالی که از من می خواست روزهای اول و آخر هفته را در منزلش کار کنم، ادامه داد شاید بتواند بقیه روزهای هفته را نیز در کارخانه اش  استخدامم کند! او سپس از من خواست قبل از استخدام باید مدارک شناسایی ام را ملاحظه کند و نشانی محل سکونتم را بداند من هم کارت ملی و شناسنامه ام را که همیشه همراهم بود به او نشان دادم و نشانی منزلم را نیز روی تکه کاغذی نوشتم!

بعد از این ماجرا به خانه ام بازگشتم و منتظر تماس آن مرد ماندم تااین که دو روز بعد زنگ منزلم به صدا درآمد وقتی در را گشودم آن مرد را روبه روی خودم دیدم. با حیرت و تعجب آن مرد را که یک جعبه شیرینی نیز در دست داشت به درون خانه ام تعارف کردم و مشغول گفت و گو شدیم. او در میان صحبت ها گفت: «برای آن که قرار است خانه و زندگی ام را به تو بسپارم باید ضمانتی داشته باشی!» به او گفتم کسی را ندارم که ضمانتم را بکند اما می توانم مبالغی سفته را به عنوان ضامن بگذارم! اما او با مهربانی و چرب زبانی و با این بهانه که این گونه به زحمت می افتی، از من خواست تا گوشی همراهم را به عنوان ضمانت نزد او بگذارم! به او گفتم: اما این گوشی را لازم دارم! آن مرد با لبخند ادامه داد حداقل به مدت یک هفته  برای جلب اعتماد نزد من باشد! و سپس در حالی گوشی را به او دادم که حتی محتویات آن را نیز خالی نکردم. او رفت و دیگر گوشی تلفنش خاموش شد. وقتی به در منزلش رفتم همسایه اش گفت: این منزل مدت‌هاست خالی از سکنه است و …

شایان ذکر است به دستور سرگرد محمدی (رئیس کلانتری آبکوه مشهد) تحقیقات ماموران دایره تجسس درباره ادعای این زن جوان آغاز شد.

 

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

مطالب مرتبط

طراح گروگانگیری ۱۰۰ هزار دلاری مردی افغانستانی بود !

چند راهکار ساده برای شارژ سریع گوشی هوشمند

والدین گوشی به دست در خانه منتظر این پیامدها برای فرزندانشان باشند

نظرات