با توجه به حضور موکل در شهرستان، رونوشت اوراق پرونده از طریق پیک به دفتر رسیده بود.شکواییه حکایت از وقوع درگیری بین پدر میترا با جوان بیست و چند ساله ای به نام قاسم داشت که در همسایگی ایشان در مجتمع آپارتمانی زندگی می کردند.پدر میترا به عنوان متهم پرونده ،شرح اتفاقاتی که منجر به وقوع درگیری ودر نهایت ضرب و جرح قاسم شده بود را در چند صفحه با ذکر جزییات نوشته بود…
من به اتفاق همسر و تنها دخترم چند ماهی بود که از خانه ای ویلایی به مجتمع آپارتمانی نقل مکان کرده بودیم که متوجه تغییر رفتارهای دخترم شدم،چند مرتبه با طعنه و کنایه به وی تذکر دادم تا با توجه به تغییرمحیط زندگی مراقب نحوه ی پوشش و رفت و آمدهایش در محیط مجتمع باشد.چند هفته ای از این موضوع نگذشته بود که از طریق همسرم متوجه شدم یکی از همسایه های بلوک راجع به خواستگاری از میترا برای پسرش صحبت کرده،اجازه خواسته بودند تا برای اشنایی بیشتر خانواده ها عصرانه ای دور هم باشیم،به این دلیل که تازه به آن محیط وارد شده بودیم و شناختِ کافی از همسایه ها نداشتم ،چند مرتبه با این پیشنهاد مخالفت کردم تا اینکه با اصرارهای همسرم قبول کردم به بهانه دیدار همسایه ها دور هم جمع بشیم وهیچ بحث و صحبتی راجع به بچه ها زده نشود تا حریم خانواده حفظ شود.
جلسه آشنایی خانواده ها خیلی رسمی در کمتر از یکساعت به پایان رسید ومتوجه شدم که قاسم به همراه پدرش در فروشگاه مواد غذایی که ارث پدربزرگ مادری قاسم است مشغول کار هست،دو سه روز پس از این جلسه بود که شروع کردم به تحقیق پیرامون موقعیت خانوادگی و تحصیلی قاسم و خانواده اش که متوجه شدم هیچ دخلی به من وخانواده ی من ندارند،لذا خیلی صریح و جدی رفت و آمد که جای خود،گفتگو و خودمونی شدن با خانواده قاسم را قدغن کردم،اما انگار دیر متوجه ماجرا شده بودم و خبرهایی بود که من از آن مطلع نبودم…
خلاصه پرونده:پدر میترا پس از اینکه چند باری متوجه تماس های وقت و بی وقت میترا می شود دور از چشم دخترش،موبایل وی را چک می کند که از تعداد تماس ها و متن پیام ها متوجه می شود بین وی با قاسم رابطه ی دوستی برقرار شده،ملاقات هایی نیز با هم داشته اند.وی علاوه برتذکربه قاسم،رفت و آمدهای میترا را کنترل می کند بلکه این محدودیت ها مانعی شود در ادامه رابطه تا شب حادثه که پدر میترا به اتفاق همسرش به مهمانی دورهمی دوستان دوران دانشگاه دعوت بودندو میترا به بهانه درس خواندن در خانه می ماند،حوالی نیمه شب که از مهمانی به خانه بر می گردند با خاموش بودن چراغِ اتاق خواب میترا تصور می کنند دخترشان خواب است،لذا سراغی از وی نگرفته به اتاق خواب می روند…
متهم:اینکه میترا همراه من و مادرش به مهمانی نیامد و بر خلاف عادت همیشگی اش قبل از ساعت۱۲چراغ اتاقش خاموش شده بود برایم تعجب آور بود اما اهمیتی ندادم و پیش از خوابیدن بنا بر عادت شبانه شروع کردم به خوردن میوه و مطالعه،هنوز چند صفحه ای بیشتر نخوانده بود که متوجه صدای خنده ی میترا شدم،ابتدا اهمیت ندادم تا اینکه لحن و صدایی غریبه در گوشم صدا کرد،دستپاچه و هراسان از پشت میز بلند شدم و رفتم سمت اتاق میترا،خواستم درِ اتاق را باز کنم که دیدم در از داخل قفل شده،با تعجب میترا را صدا زدم ،چندین مرتبه صداش کردم، وقتی جواب نداد نگران شدم وبه خانم گفتم کلید یدک اتاق را پیدا کنه بیارد…
شاکی:جناب بازپرس من با دعوت و رضایت میترا وارد اتاقش شده بودم نه تهدیدی در کار بوده نه تجاوزی!ما چند ماه هست که با هم رابطه داریم و قول و قرار ازدواج با هم داشتیم اما پدر میترا مخالفت می کرد و قرار شد چند وقتی صبر کنیم بلکه ایشون راضی بشوند،آنشب وقتی پدر و مادر میترا رفتند مهمانی، میترا پیامک داد که بیا بالا تنها هستم…بازپرس:قبلا هم به خانه ی ایشان رفته بودی؟قاسم:نه آنشب برای اولین بار بود…بازپرس:خوب ادامه بده
هیچی دیگه آنقدر سرگرم فیلم دیدن شده بودیم که کلا زمان از دستمون رفته بود،وقتی متوجه آمدن بابا و مامان میترا شدیم که دیگه راهی نداشتم جز اینکه صبر کنم بعد از خوابیدن ایشان برم خونه ی خودمون،همینطور ذهنم درگیر رفتن از آنجا بود که این آقا در حالی که چاقو در دست داشت درِ اتاق و باز کرد و با دیدن من و دخترش به من حمله کرد، ترسیدم با چاقو من و بزنه،خودم از پنجره اتاق پرت کردم پایین اگر این آقا با آن وضعیت عصبی و چاقو به دست وارد اتاق نشده بود که الان این وضع من نبود، می بیند که پای چپم از سه جا شکسته و…
نامه پزشکی قانونی:عطف به استعلام مرجع قضایی به استحضار می رسد که بنا بر معاینات مجدد از مصدوم ،آسیب های ذیل ناشی از سقوط از ارتفاع مورد تایید این مرجع است:شکستگی استخوان پای چپ از سه ناحیه ساق ،قوزک و مچ پا/در رفتگی کتف دست راست/آثار کوفتگی در سایر اعضاء بدن مصدوم.شکستگی های اعلامی دارای دیه مقرر و سایر آسیب های وارده مشمول ارش می شود که پس از معاینه نهایی و بهبودی نسبی مصدوم میزان ارش* مقرره اعلام خواهد شد.
قاسم مدعی شده بود بنا بر قاعده تسبیب*و مستند به ماده۵۲۹و۵۰۶قانون مجازات اسلامی*،پدر میترا مسئول آسیب های وارده بر اوست لذا باید علاوه بر مجازاتِ پرداخت دیه*کیفر مقرره قانونی را نیز تحمل کند.در مقابل پدر میترا مدعی بود که قاسم بدون اذنِ وی به حریم خصوصی خانواده اش تجاوز کرده، مستحق مجازات است.
پدر میترا با ارسال خلاصه ی پرونده درخواست کرده بود تا به عنوان وکیل ایشان در پرونده اعلام وکالت کنم اما فارغ از خاص بودن موضوع ،سوالات و ابهامات متعددی در پرونده می دیدم که پیش ازگشودن این گره ها،توان دفاع از موکل برایم فراهم نخواهد شد،لذا طی تماس تلفنی به ایشان گفتم پیش از ورود به پرونده لازم است با میترا و مادر وی صحبت کنم،حتی ملاقات با قاسم و شنیدن صحبت های وی در حل چالش مطرح شده می تواند موثر باشد.
پس از اتمام مکالمه با پدر میترا در خلوت خودم پیش از آنکه بخواهم به عملکرد موکل و قاسم فکر کنم،ذهنم را درگیر میترا و رفتار وی کردم.اینکه دختری در شرایط خانوادگی میترا را چه می شود که علی رغم مخالفت پدرش،حاضر شده با پسری غریبه وارد معاشرت شده،بدون اذن پدر و با علم به مخالفت ایشان،وی را به حریم خصوصی خانواده دعوت کند!!یقینا یافتن پاسخ این سوالات نیازمند تحلیل های تخصصی بود که از حوصله ی پرونده و سواد من خارج بود لذا به تطبیق و تحلیل ابتدایی و ساده ای بسنده کرده،اختلاف محیط زندگی،تفاوت های فرهنگی خانواده ها و شاید سخت گیری های پدر میترا را به منزله دلیل اصلی وقوع چنین موضوعی تلقی،وارد ماهیت پرونده شدم.
در دفاع از اتهام انتسابی به پدر میترا لایحه ای بنا بر قاعده ی اقدام*تنظیم،مستند به رابطه علیت* در وقوع جرم ، عارض شدن صدمات وآسیب های وارده بر قاسم را ناشی از رفتار وی و اقدام خودش استدلال کرده،راجع به ورود قاسم به منزل پدر میترا با توجه به این موضوع که میترا حاضر به اعلام جرم علیه قاسم نشده بود عملا امکان پیگیری موضوع وجود نداشت لذا با همان لایحه ی دفاعیه در قالب وکیلِ پدر میترا به عنوان متهم و نه شاکیِ ورودبه عنف و…با بازپرس پرونده وارد گفتگو شدم تا با توجه به محل وقوع حادثه( شهرستانی کم جمعیت ) و خاص بودن موضوع پرونده که دلیلی شده بود تا همان روزهای ابتدایی وقوع حادثه غالب اهالی شهرستان از موضوع مطلع ، سبب حواشی متعددی حول پرونده شده بودبا تکیه بر این امر که بنا بر اصول قانونی وقوع هیچ جرمی قابل تصور نیست، راهی پیدا کنیم تا اختلاف فی مابین طرفین پرونده به نحو مطلوبی رفع شده،پرونده مختومه شود.
نتیجه ی مذاکره با بازپرس به این امر ختم شد تا ایشان درجلسه ای با پدر میترا راجع به عواقب سخت گیری ها و عدم توجه به توقعات مشروع بچه ها تذکرات لازم بدهند،از طرفی بنا بر تحلیل های حقوقی، بی نتیجه بودن ادامه دادن شکایت را به قاسم تفهیم کنند، بلکه دو طرفِ قضیه از ادامه دادن پرونده منصرف شوند که متاسفانه،مشاوره های من و تذکرات بازپرس موثر واقع نشد،هر دو اصرار به ادامه ی موضوع داشتند…
به موازات اعلام استعفا از پرونده قرار منع تعقیب*مستند به ماده۲۶۵قانون آیین دادرسی کیفری به جهت عدم وقوع جرم نسبت به شکایت هر دو طرفِ پرونده صادر ،پس از تایید دادگاه کیفری*پرونده مختومه شد.
وکیل دادگستری
*در جرایم علیه تمامیت جسمانی(ضرب و جرح و قتل)دیه ماهیتی دو وجهی دارد چیزی شبیه مجازات و جبران خسارت دارد(البته این موضوع بین حقوقدانان از جمله موارد اختلافی است)
*ارش:زمانی که با توجه به آسیب وارده بر عضوی از بدن در قانون، دیه مشخصی تعریف نشده مبلغ ریالی خسارت تعیینی را ارش می گویند.
*قاعده اقدام:زمانی که شخص خودش سبب و دلیل وقوع اتفاقی علیه خویش یا اموالش را فراهم می کند.
قاعده تسبیب:چنانچه شخصی به صورت غیر مستقیم موجبات وقوع اتفاقی را فراهم می کند.
*ماده ۵۰۶:تسبیب در جنایت آن است که کسی سبب تلف شدن یا مصدومیت دیگری را فراهم کند ومستقیما مرتکب جنایت نشود.
* درماده۵۲۹راجع به رابطه علیت و سببیت مقرر شده که دادگاه باید نتیجه حاصله را با تقصیر مرتکب احراز کند.
*ماده۲۶۵قانون آیین دادرسی کیفری :اگر رفتار انتسابی به مرتکب جرم نباشد بازپرس قرار منع تعقب صادر می کند و در ماده۲۷۰اعلام شده این قرار قابل اعتراض بوده،برای رسیدگی به اعتراض ،پرونده ازدادسرا به دادگاه کیفری ارجاع می شود.”محمدهادی جعفرپور ، وکیل دادگستری”
نظرات