حقایقی از یک بیماری که روح شما را نشانه می‌گیرد

به گفته‌ی فروید، افسردگی عصبانیت معطوف به درون است. اکثر ما با علائم افسردگی آشنا هستیم. برای مثال: احساس غم، خستگی، کمبود علاقه به انجام فعالیت‌های لذت‌بخش، و احساس تنهایی. اما احساساتی که معمولا با افسردگی همراه نیستند چه می‌شوند؟ به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، چندین مطالعه نشان […]

عصبانیت

به گفته‌ی فروید، افسردگی عصبانیت معطوف به درون است. اکثر ما با علائم افسردگی آشنا هستیم. برای مثال: احساس غم، خستگی، کمبود علاقه به انجام فعالیت‌های لذت‌بخش، و احساس تنهایی. اما احساساتی که معمولا با افسردگی همراه نیستند چه می‌شوند؟
به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، چندین مطالعه نشان داده است که افسردگی، عصبانیت، اضطراب، و کنجکاوی همه با هم مرتبط هستند. بسیاری از ما فکر نمی‌کنیم که عصبانیت ممکن است مانند ناراحتی و بی علاقگی، واکنشی نسبت به افسردگی باشد. واکنش‌ها تحت تاثیر عدم تعادل شیمیایی در مغزمان بد عمل می‌کنند و منجر به طغیان عصبانیت حتی در موارد بسیار ساده می‌شوند.

چه کسی تحت تاثیر قرار می‌گیرد؟

عصبانیت و افسردگی برای کسی ناشناخته نیست. بسیاری از نوجوانانی که افسردگی را تجربه کردند اغلب از خودشان خشم و زودرنجی نشان می‌دهند و این مسئله درمورد زنان و مردان بزرگسال نیز گزارش شده است.

خیلی چیز‌ها ممکن است شخص را نسبت به عصبانیت و افسردگی مستعدتر کند. برای مثال: استرس مالی، از دست دادن عزیزان، مورد سواستفاده قرار گرفتن و یا اعتیاد به مواد مخدر.

همچنین، کسانی که این مشکلات را در کودکی و یا بزرگسالی تجربه نکردند نیز می‌توانند با عصبانیت و افسردگی روبرو شوند، زیرا این حال می‌تواند تا اندازه‌ای ژنتیکی باشد.

وقتی درحال جنگیدن با خود هستید ممکن است فراموش کنید که افسردگی یک اپیدمی گسترده است. این احساسات می‌توانند توسط احساس تنهایی و انزوا تشدید شوند. حقیقت این است که بسیاری از مردم از قشر‌های مختلف با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. افسردگی بین جوان یا پیر، مرد یا زن و پولدار یا فقیر تبعیض قائل نمی‌شود.

ندای درونی

هنگامی که ما عصبانی هستیم، افسردگی با افکار درون ما صحبت می‌کند که این صحبت می‌تواند مفید و یا مضر باشد. افسردگی پتانسل فوق العاده‌ای برای تبدیل شدن به یک راهنما برای رشد فردی دارد، اما ابتدا باید یاد بگیریم چگونه صدای فریبنده و حیله‌گر آن را هدایت کنیم.

این ندای درونی در طول اتفاقات روزانه‌مان با ما صحبت می‌کند و در بعضی موارد می‌تواند راهی عمیق و ناخواسته در سر باز کند. بسیاری از مردمی که با ندای منفی درون می‌جنگند، این افکار را طوری توصیف می‌کنند که منجر به احساس افسردگی، عصبانیت و ناامیدی در آن‌ها می‌شود.

ندای درون ممکن است یک فرد را قانع کند که فردی بی‌ارزش، دوست نداشتنی و یا نامطلوب است. این برداشت به دلیل آشفتگی شما است و به یاد داشته باشید شما ارزش زمانی که برای خود می‌گذارید و دیگران برای شما می‌گذارند را دارید. شما ارزش زمان و عشق را دارید.

هنگامی که فکر می‌کنید افکار منفی درحال خطور به ذهنتان هستند، کلمات و ایده‌های مثبت به کار ببرید. به خودتان و ندای درونتان یادآوری کنید که شما قوی و با ارزش هستید.

کنار آمدن با این صدا چالش برانگیز است و بعضی روز‌ها سخت‌تر از روز‌های دیگر است. اگر یادتان بماند که مثبت نگر بمانید و بدانید در هر اتفاق و امری یک خیری است، در راه آزاد شدن از شر عصبانیت و افسردگی به خودتان لطف می‌کنید.

افسردگی ما را تغییر می‌دهد

با به اوج رسیدن افسردگی، کار‌های مورد علاقه‌مان را که باعث خوشحالی‌مان می‌شد، انجام نمی‌دهیم. کمبود خواب، زودرنجی، و احساس بی‌علاقگی می‌تواند ما را از لذت بردن از فعالیت‌هایی که دوست داشتیم، دور کند.

کار‌هایی که برایمان هیجان‌انگیز و جالب بود مانند بیرون رفتن با دوستان و خانواده یا به رستوران رفتن کسل کننده می‌شوند. هنگام افسردگی حتی انجام دادن ساده‌ترین کار‌ها مانند خرید برایمان چالش برانگیز است.

این حال تا جایی ادامه می‌یابد که دعوت‌های بیرون رفتن را رد می‌کنید و احساس ناامیدی و یا تنفر نسبت به خود در شما جریان پیدا می‌کند و باعث می‌شود تا از درون احساس آشفتگی کنید که به احتمال زیاد منجر به انفجار می‌شود، زیرا این احساسات نمی‌توانند برای همیشه در وجودتان بمانند.

اگر اجازه بدهید این وضعیت خیلی طولانی شود، ممکن است برگردید و ببینید چه چیز‌هایی را در حالی که در حال سوختن در آتش افسردگی بوده‌اید، از دست داده‌اید. این وضعیت می‌تواند مشکلتان را بدتر کند مخصوصا اگر نقاط عطف مهم همچون فارغ التحصیلی، تولد فرزند و عروسی اعضای خانواده از دستتان برود و در نهایت منجر به احساس خصومت دربرابر خودتان می‌شود.

بهترین کاری که می‌توان انجام داد، تمرکز بر روی آینده است. جمله‌ی معروفی می‌گوید: اگر همیشه در حال مرور گذشته هستید، سقوط خواهید کرد. وقتی چیزی را از دست می‌دهید و پشیمان می‌شوید، از آن به عنوان منبع انرژی برای ایجاد اهداف جدید در آینده استفاده کنید. از کار‌های کوچک شروع کنید و آن‌ها را پرورش دهید.

از احساسات خود به عنوان یادآور موقعیت‌هایی که افسردگی از شما گرفته است استفاده کنید. در نهایت شما رییس زندگی خود هستید. ممکن است با چیز‌هایی که از کنترلتان خارج هستند بجنگید، اما در آخر آینده در دستان خودتان است.

دو نوع خشم

برای اینکه بدانیم خشم چگونه به افسردگی مرتبط است، آن را به دو قسمت تقسیم کرده‌اند: تطبیقی و غیر تطبیقی.

خشم تطبیقی خشمی است که بسیاری از متخصصان آن را مثبت می‌نامند. این نوع از خشم ما را به دستیابی به درون‌مان و انجام کاری که باعث مغلوب شدن خشم می‌کند، تشویق می‌کند. برای مثال: انجام کار‌هایی که برای‌مان لذت‌بخش و آرامش‌بخش است مانند یوگا.

این خشم در برابر ندای درونی ایستادگی می‌کند و به ما قدرت می‌دهد تا پیشرفت کنیم.

در مقابل، خشم غیر تطبیقی برای سلامت روان‌مان زیان‌آور است. این نوع از عصبانیت اغلب به درون معطوف می‌شود و باعث ایجاد افکار مخرب بر علیه خود فرد می‌شود. این خشم، احساساتی همچون کمبود عزت نفس یا تنفر از خود، به جا می‌گذارد. خشم تطبیقی بر خود فرد متمرکز شده و باعث بدتر شدن احساسات وی می‌شود.

وقتی عصبانیت لباس مبدل می‌پوشد

غیرعادی نیست اگر کسی که با عصبانیت دست و پنجه نرم می‌کند پس از مدت‌ها متوجه شود که مشکلش ریشه در افسردگی داشته است. اغلب افسردگی دلیل عصبانیت‌ها است.

اگر روز به روز در حال عصبی‌تر شدن هستید، افسردگی باعث آن است. راهی که برای کنار آمدن با خشم انتخاب می‌کنید توسط چندین فاکتور تعیین شده است. مانند: تربیت شما، گذشته‌ی آسیب زا و اتفاقات مثبتی که برایتان افتاده است.

بسیاری از مردم نمی‌دانند که افسردگی احساساتی مانند غم و سستی را درونی می‌کند. برای جلوگیری از آن، به یاد داشته باشید که با احساسات درونی‌تان در ارتباط باشید. اگر می‌توانید احساسات منفی را قبل از این‌که به حالتی بدتر تبدیل شوند تشخیص دهید، قبل از این‌که آسیب بیشتری ببینید می‌توانید با آن مقابله کنید.

افسردگی نا امید کننده است

بیماری ذهنی بدون شک خسته کننده و نا امید کننده است. افسردگی ماسک‌های زیادی دارد و هم‌زمان می‌تواند طاقت فرسا باشد.
بسیاری از متخصصان پزشکی بر اهمیت خواب و ورزش برای داشتن بدن و ذهن سالم تاکید می‌کنند، اما هنگام افسردگی این کار‌ها فراموش می‌شوند. مسلم است تمام احساساتی که افسردگی با خود به همراه دارد چیزی نیست که کسی خواستار آن باشد. این احساسات باعث می‌شوند که روزهای‌تان کوتاه به نظر برسد و شب های‌تان طولانی و بی قرار. شاید نتوانید آن‌طور که می‌خواهید بخوابید و یا اگر هم خوابیدید، کابوس ببینید.

ورزش هورمون‌های مثبتی را آزاد می‌کند که به شما کمک می‌کند تا احساسات منفی را با روش‌های مختلف حذف کنید. اگر عصبانی هستید، افسردگی شما را وسوسه می‌کند تا از فعالیت‌های فیزیکی که برای‌تان مفید است دوری کنید. هنگامی که صحبت از مراقبت از خود به هنگام افسردگی به میان می‌آید شما بزرگترین دشمن خود هستید.

به یاد داشته باشید هنگامی که احساس بد بر شما غلبه کرده است، کار‌هایی را که موجب حال خوب‌تان می‌شود انجام دهید. ممکن است دل کندن از مبل و رفتن به پیاده‌روی برایتان سخت باشد، اما اگر آن را انجام دهید حالتان بهتر خواهد شد.

یافتن کمک

حتی فداکارترین و هدفدارترین افراد نیز نمی‌توانند از چنگال احساس عصبانیت فرار کند. افسردگی راهی دارد که ما را به پایین می‌کشاند و برگشتن به جای اصلی سخت خواهد بود.

اگر احساس گیر افتادن، گم شدگی و یا گیجی می‌کنید، می‌توانید آن را با یک مشاور در میان بگذارید. روان‌درمانی آنلاین به اندازه‌ی روان‌درمانی حضوری موثر است و در هر زمان و مکانی در دسترس است.

مطالب مرتبط

ارتباط عجیب و باورنکردنی ماهی با کاهش افسردگی که تاکنون نمی دانستید!

براساس تحقیقات جدید: استفاده طولانی‌مدت از شبکه‌های اجتماعی باعث افسردگی، اضطراب و استرس نمی‌شود

چند توصیه کاربردی برای مقابله با افسردگی زمستانی

نظرات