روزنه شرق در مطلبی به قلم احسان هوشمند با عنوان”وزنکِشی اصولگرایان در میان ایرانیان” نوشت:
1- میزان مشارکت جمعیت واجد رأی در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی همواره توسط مسئولان کشور به یکی از شاخصهای مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی ترجمه شده است و در فرهنگ سیاسی کشور، میزان مشارکت در انتخابات همواره اهمیت بنیادین و قابل توجهی یافته است. این اهمیت به افکار عمومی و حوزه عمومی نیز منتقل شده و بر این اساس مشارکت مردم در انتخابات به شاخصی در میزان رضایت یا عدم رضایت بدل شده است، بههمیندلیل است که مسئولان کشور همواره بر اهمیت میزان مشارکت مردم در انتخابات تأکید کردهاند و به این ترتیب میزان مشارکت به متغیری بااهمیت و کلیدی در داخل و حتی خارج از کشور و در عرصه بینالمللی برای دریافت درکی از مطالبات و درخواستها و فراتر از آن مقبولیت نظام بدل شده است. بهگونهای که مسئولان ارشد کشور معمولا با اشاره به میزان مشارکت مردم در انتخابات، آرای مردم را رأی به نظام تفسیر و فارغ از نتیجه انتخابات، میزان مشارکت در انتخابات را رفراندومی برای نظام تفسیر میکنند.
۲- بر مبنای آمارهای منتشرشده بیش از ۹۸ درصد از واجدان شرایط رأی، در نخستین انتخابات جمهوری اسلامی در ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ یعنی رفراندوم جمهوری اسلامی شرکت کردند که این رقم بالاترین رکورد شرکت در انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی است. این میزان مشارکت، نخستین مبنای مشروعیتبخشی نظام سیاسی تازهتأسیس یعنی جمهوری اسلامی ایران قلمداد شده است. در ۱۲ آذرماه ۱۳۵۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی به رأی گذاشته شد و بیش از ۷۵ درصد از واجدان رأی در این انتخابات شرکت کردند. این شاخص نیز مشروعیت بخش قانونی نظام تلقی شده است.
۳- پس از آن اگرچه در کشور در زمانهای مختلف انتخاباتهای متنوعی چون انتخابات مجلس خبرگان رهبری، شورایهای اسلامی شهر و روستا، مجلس شورا اسلامی و ریاستجمهوری برگزار میشود، اما میزان مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری بیش از سایر رأیگیریها مورد توجه و حساسیت قرار داشته و اهمیت آن در نظر افکار عمومی و نظام سیاسی بازخورد داشته است. پس از آن انتخابات مجلس شورای اسلامی است که اهمیت قابل توجهی پیدا کرده، بهگونهای که موازنه سیاسی نیروهای سیاسی کشور در خلال این دو انتخابات خود را نمایان میکند.
۴- آمارهای موجود نشان میدهد انتخابات ریاستجمهوری دور ششم در ۲۱ خرداد ۱۳۷۲ با ۵۰.۶۶ درصد مشارکت کمترین میزان مشارکت در میان ۱۲ دوره برگزاری انتخابات ریاستجمهوری را دارد. در میان انتخاباتهای مجلس شورای اسلامی نیز بالاترین میزان مشارکت به انتخابات مجلس ششم در ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ بازمیگردد که با رکورد بیسابقهای، بیش از ۶۷ درصد واجدان رأی در انتخابات مشارکت کردند. این انتخابات منجر به تشکیل مجلسی با اکثریت اصلاحطلب شد. کمترین میزان مشارکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز در انتخابات مجلس یازدهم رقم خورد که تنها ۴۲.۵۷ درصد واجدان مشارکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی در کل کشور مشارکت کردند؛ یعنی بیش از ۵۷ درصد از واجدان رأی در انتخابات مجلس یازدهم با صندوق رأی قهر کردند. در تهران میزان مشارکت ۲۶.۴۲ درصد بود که میزان مشارکت بسیار پایین و معنادار و هشداردهندهای محسوب میشود. در استانهایی چون البرز، اصفهان، کردستان و مرکزی نیز نرخ مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم بسیار پایین بود.
۵- با وجود تأکید دائمی مسئولان سیاسی کشور به اهمیت میزان مشارکت مردم و لزوم حضور گسترده مردم در انتخابات ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی و سایر انتخاباتهای کشور تاکنون کمتر نهادهای مسئول نسبت به آسیبشناسی و نیز چرایی عدم مشارکت آن دسته از شهروندان که در انتخابات شرکت نمیکنند، اقدام کردهاند.
امروزه بخشی از بودجه کشور به نهادهای پژوهشی وابسته به شورای نگهبان، وزارت کشور، مجمع تشخیص مصلحت و ریاستجمهوری، دستگاههای امنیتی و انتظامی، مرکز پژوهشهای مجلس و نیز سایر مراکز پژوهشی و دانشگاهی کشور اختصاص مییابد. این نهادهای علمی و پژوهشی تأسیس شدهاند تا با انجام مطالعات و بررسیهای راهبردی و بااهمیت، مسئولان کشور و آحاد جامعه را از شرایط کشور آگاه کنند، به آسیبشناسی روندهای موجود بپردازند و ابعاد گوناگون پدیدههای مبتلابه جامعه را از زوایای مختلف مورد توجه و تأمل و بررسی قرار دهند. متأسفانه با وجود تأکید دائمی نسبت به اهمیت میزان مشارکت در انتخابات، از فردای برگزاری انتخابات بررسیهای و تحلیلهای علمی و کارشناسیشده درباره چرایی افزایش یا کاهش حضور در انتخابات در جایجای کشور به فراموشی سپرده میشود و در نتیجه مسئولان کشور فراخور رویکردهای خود به تفسیر این وضعیت، فارغ از نسبت تفسیرشان با واقعیات میدانی، میپردازند. اگر هم بررسی و تحلیلی صورت میگیرد، تنها از مجرای رسانهای جمعی داخل یا خارج از کشور است که این مهم مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
۶- کاهش مشارکت در انتخابات دور یازدهم مجلس شورای اسلامی زنگ هشدار(بیدار)باشی برای مسئولان کشور بود که بهخوبی بررسی و تفسیر و تحلیل نشد. مطالعات متعدد و متنوعی درباره ریشهها و زمینهها و ابعاد و پیامدهای آن صورت نگرفت، فرایند انتخابات آسیبشناسی نشد یا اگر مطالعاتی صورت گرفت، نتایج آن در اختیار افکار عمومی قرار نگرفت و جناح اصولگرا بیتوجه به پیامدهای این کاهش و ریزش میزان مشارکت آرا، تسلط بر کرسیهای مجلس را آرامشبخش تلقی کرده و اینک چشم به کرسی ریاستجمهوری دوخته است، بیآنکه از امکانات موجود در دسترس مانند مرکز پژوهشهای مجلس و شورای نگهبان و سایر مراکز مطالعاتی استفاده کند و با دوراندیشی و مآلاندیشی و مسئولیتشناسی نسبت به چرایی کاهش آرای مشارکت در انتخابات مجلس و آسیبشناسی فرایندهای انتخاباتی منجر به کاهش مشارکت، بررسیهای لازم را انجام دهد و برای رفع موانع حضور مردم در انتخابات بعدی تمهیدات لازم را بیندیشد. گویی عدم مشارکت اکثریت ایرانیان در انتخابات مجلس یازدهم فاقد معنا بود و یعنی از این کاهش و ریزش مشارکت، معنازدایی شد! آیا کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس برای مسئولان امر حاوی پیامی خاص تلقی شد؟
۷- کمتر از ۱۲ روز تا برگزاری انتخابات سیزدهم ریاستجمهوری باقی است. حضور پررنگ نامزدهای جریان اصولگرا فرصتی است تا در انتخابات پیشروی، این جریان سیاسی در میان جامعه ایران نه از طریق نظرسنجیهای مورد مناقشه یا تردید این و آن، بلکه از طریق مراجعه به آرای عمومی ایرانیان وزنکِشی شود. میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم نشانهها و سخنهای فراوانی با خود داشت که خوانده نشد یا دیده نشد یا اگر دیده شد مورد تأمل قرار نگرفت! در انتخابات ریاستجمهوری رأی به نامزدهای مختلف اصولگرایان در یک کفه ترازو و سایر آرا و نیز شمار کسانی که در انتخابات شرکت نکردهاند در کفه دیگر ترازو ملاکی دقیق و بیحرفوحدیث برای وزنکِشی سیاسی اصولگرایان و از آن مهمتر ارزیابی جامعه ایران از سیاستهای انتخاباتی در پیش گرفتهشده توسط این جریان است!
سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری صفحه دیگری از حیات سیاسی پیشروی ایران را ورق خواهد زد، بیآنکه متولیان امر از تجربه انتخابات مجلس یازدهم درس لازم را فراگرفته باشند.
نظرات