ماجرای دعوای شدید چند دختر نوجوان و سپس قمهکشی یکی از آنها به نام هلیا به یکی از پربازدیدترین و پربازخوردترین ویدئوهای ۲۴ ساعت گذشته در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی ایران تبدیل شده است.
ویدئوی موسوم به «قمهکشی هلیا» چند دختر نوجوان را در فضایی عمومی نشان میدهد و از شیوه گویش حاضران و صداهای پسزمینه به نظر میرسد مکانی که ماجرا در آن رخ داده میتواند اصفهان باشد. دخترها که دو گروه هستند، ابتدا درگیری لفظی دارند و ناگهان تنش میان آنها به برخورد شدید از نوع کشیدن مو و لگد زن دو نفر میانجامد.
در ادامه یکی از دخترها دیگری را چنان پرتاب میکند که بخشی از کتف و سرش به ناحیه سیمانی کنار باغچه میخورد اما دختر آسیبدیده که در ادامه درمییابیم «هلیا» نام دارد، برمیخیزد و دعوا و درگیری را از سر میگیرد. در حالی که تنش میان سه چهار نفر بالا گرفته، دیگر دختران نوجوان حاضر در محل بیشتر نقش تماشاچی را دارند و پسرهایی که فیلم میگیرند، با لفاظیهایشان بر آتش درگیری میدمند. در این میان صدای دشنامها و واژههای بالای ۱۸ سال هم به گوش میرسد.
پس از آرام شدن نسبی دعوا، یکی از حاضران متوجه «چاقو»یی میشود که در شلوار هلیا پنهان است و وقتی به آن اشاره میکند، دخترک یک قمه ۵۰ سانتیمتری را از شلوارش بیرون میکشد و البته به توصیه یکی از دوستان خود برای اینکه «شر» نشود، از آن استفاده نمیکند. شما میتوانید ماجرای این دعوای نوجوانان را در این ویدئویی یک دقیقه و ۴۵ ثانیهای ببینید.
پس از انتشار گسترده این فیلم در فضای مجازی و بازبینی چندباره آن، کاربران شبکههای اجتماعی نکتههایی عجیب کشف کردند. اول اینکه یک دختر نوجوان چرا باید قمه همراه داشته باشد؟ دوم اینکه او چگونه بدون ترس از آسیب دیدن آن را زیر شلوار خود پنهان کرده است؟ نکته سوم بیرون زدن نوک قمه از زیر شلوار در میانه دعواست که میتوانست به یک فاجعه جبرانناپذیر بینجامد.
هر چند با دیدن این فیلم تاسفبار هم باز برخی کاربران سر شوخی و خنده را باز کردند و گروهی از آنها بیش و پیش از آنکه نگران جان دختربچهها باشند، نگرانی خود را برای سرنوشت کش موی یکی از آنها که روی زمین افتاده بود ابراز کردند. عدهای دیگر هم تابآوری هلیا را ستودند که با وجود داشتن قمه از آن استفاده نکرده است.
اصفهان، همواره از شهرهای مذهبی بود و عنوان «دارالمؤمنین» زیبنده آن بوده و هماکنون نیز هست. وجود این قبیل افراد در این شهر، بهیچوجه به معنای تغییر هویت آن و دور شدن مردم اصفهان از دین و اخلاق و هنجارهای اجتماعی نیست. این، یک نمونه از وجود ناهنجاری در نسل جوان کشور است که اختصاصی به یک شهر و یک استان ندارد و متأسفانه نشاندهنده ضعف شدید فرهنگی در جامعهایست که با تشکیل نظام جمهوری اسلامی قرار بود جامعه نمونه فرهنگی و اخلاقی باشد بطوری که بتوانیم آن را به عنوان الگو به کشورهای دیگر معرفی کنیم.
به این نکته نیز باید توجه داشته باشیم که برخلاف تبلیغات جهتدار و مغرضانه عدهای از کسانی که میخواهند این ناهنجاری را نمونهای از کل جامعه ایرانی در عصر حاضر جلوه دهند، این وضعیت نمایانگر بخشی از جامعه است و درجامعه ما جوانان متدین، مهذب،اهل مطالعه، متخلق به اخلاق اسلامی و پایبند به سنتهای پسندیده فراوان هستند.با اینحال، نباید از این واقعیت غفلت کنیم که برای جامعهای با برخورداری از نظام جمهوری اسلامی همین مقدار از ناهنجاری نیز بسیار زیاد و غیرقابل قبول و بشدت نگرانکننده است.
در جامعهای که صدها هزار شهید و جانباز تقدیم کرده تا نظام مبتنی بر اخلاق اسلامی و کرامت انسانی در آن برپا شود، نباید جائی حتی بسیار کوچک برای چنین ناهنجاریهائی وجود داشته باشد. نمونه اصفهان فقط یکی از موارد ناهنجاریهاست، در تهران و شهرهای دیگر موارد نگرانکنندهتری وجود دارند که نشاندهنده به خطر افتادن بنیانهای خانواده و دور شدن نسل جوان از فرهنگ و سنتها هستند. آنچه مایه نگرانی است اینست که بعد از چهار دهه حاکمیت اسلام در ایران، وجود چنین واقعیتهای تلخی نشانه عدم موفقیت تلاشهای فرهنگی است.
این ناکامی را به این دولت و آن دولت و این جناح و آن جناح نسبت دادن و به گردن این و آن انداختن، کار قابل قبولی نیست. پیدایش این وضعیت نگرانکننده محصول یک دوره زمانی کوتاه نیست. این ناهنجاریها نشان میدهند روش کشورداری ما معیوب است. این روش معیوب را ما در دوران دفاع مقدس نداشتیم. در آن دوران، مردم و مسئولان مظهر صفا، اخلاص و تلاش برای خدمت به کشور و تحقق آرمانها و ترویج ارزشها بودند. موفقیت در دفاع مقدس نیز مرهون همان صفا و اخلاص بود. هرچه بر سر این کشور و این ملت آمده، مربوط به دوران رسیدن به قدرت و منصب و امکانات و مال و منال است. این واقعیت را بپذیریم که چرب و شیرین قدرت و مناصب، بسیاری از مسئولین را به خود مشغول کرد و جاذبههای دنیائی میان آنان و معنویات فاصله انداخت. بر سر تصاحب مناصب به جنگ قدرت روی آوردند، به مردم وعدههای بیپشتوانه دادند، به حرفهائی که زدند عمل نکردند و در عین زهدفروشی به جمع کردن ثروت روی آوردند. این مجموعه، برای غفلت از معنویات و فاصله گرفتن از فرهنگ کافی است.
یکی از ریشهدارترین اصول فرهنگی ما مسلمانان اینست که«النّاسُ عَلی دِینِ مُلُوکِهِم» مردم برای چگونه زیستن،چگونه سخن گفتن و چگونه رفتار کردن از مسئولان خود الگو میگیرند.این، یعنی صحنه زشت زد و خورد و کارد و قمه کشیدن دختران و با کلمات زننده سخن گفتن آنان با همدیگر، بازتابی از رفتار حکمرانان این جامعه است و تا وقتی که حکمرانان به راه صلاح و سداد نروند، جامعه اصلاح نخواهد شد. آنهمه دستگاههای عریض و طویل فرهنگی همچون سازمان تبلیغات اسلامی،نمازهای جمعه،رسانه ملی و مؤسسات تحقیقاتی جدید که برای بالنده کردن فرهنگ به وجود آمدهاند و بودجههای کلان میگیرند، نتوانستهاند بیش از شعاع چند متری اطراف خودشان به اشاعه فرهنگ موفق شوند. آنها را نباید مقصر اصلی دانست چرا که تمام بافتههای آنها را رفتار حکمرانان و جنگ قدرت آنان بر باد میدهد. فرهنگ را باید از سرچشمه اصلاح کرد که حکمرانی است.
بهنن
تاریخ : ۲۳ - تیر - ۱۴۰۰
اینها به اصطلاح می خواهند مادران فردای این کشور وپروش دهندگان نسل بعد باشند؟؟؟؟؟ وای برما!!!! این نتیجه تربیت بر اساس اصول فرهنگ بی درو پیکر غربی است ،بزرگترین چالش کشور ما چالش نظامی یا امنیتی یا حتی اقتصادی نیست، چرادر تمام این ابعاد ایران در حال ییشرفت وقدرتمند شدن است اما تنها قسمتی که در حال عقب نشینی وانفعال هستیم بعد فرهنگی است !!!! وپروپاگاندای تبلیغاتی صهیونیست ها ونظام سرمایه داری توانسته است با ابزار رسانه ای خودمانند ماهواره وگوشی همراه ورایانه واینترنت و………دردرون خانواده های مانفوذ کرده وکنترل تربیت کودکان را تاحدود زیای از دست خانواده ها و سیستم آموزشی ما خارج کرده وخود بعهده بگیرد!!!!!! واین بزرگترین خطر نه تنها برای جامعه ما بلکه برای کل جامعه بشری است!!!! ، لذا مهمترین وظیفه دولت جناب رئیسی ودیگر دولت های بعدی در بیست سال آینده مبارزه همه جانبه با این هجوم ناجوانمردانه فرهنگ مادی ومبتذل غربی است وهمانطور که عرض کردم چون این یک هجوم منطقه ای ونقطه ای نیست بلکه یک هجوم جهانی و یورشی به فزهنگ بومی همه
ملت هاست ،لذا مباره با آن نیز باید جهانی باشد