امید نعمتی (زادهٔ ۱۳۶۳) خواننده و آهنگساز ایرانی در سبک تلفیقی است.امید نعمتی فارغالتحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سوره است. او فعالیت موسیقایی خود را با فراگیری آواز ایرانی آغاز کرد. او مدتی به عنوان خواننده در گروه دنگشو فعالیت داشت. پس از مدتی از دنگشو جدا شده و به گروه پالت پیوست و تا امروز به عنوان خواننده ثابت این گروه تلفیقی مشغول به فعالیت بودهاست. همچنین او آلبوم مستقلی به نام حرمان منتشر کردهاست.او با شقایق صادقیان نوازنده فلوت ازدواج کردهاست.
چی بپوشیم: ساختار شکنی بهای سنگین اما دلچسبی دارد. وقتی روی مرز یا حتی بیشتر از آن؛ خارچ از مرزهای آشنا راه میرورید یعنی اهمیت نزدیک بودن به رویاهای شخصی، برایتان خیلی با ارزشتر آشنا بودن با تضویرهای شناخته شده معمول است و این یعنی آنقدر جسور هستید که نقد را از هر جنسی که باشد بپذیرید.
از قرار شقایق صادقیان همسر امید نعمتی خواننده و آهنگساز جوان و نام آشنای دنیای موسیقی آن هم از نوع تلفیقی؛ در انتخاب لباس عروس متفاوتش دنبال همین ساختار شکنی بوده. ظاهری که با احترام باید اعتراف کرد در نگاه اول عجیب بهنظر میآید اما آرامآرم جذابیتش خودنمایی میکند.
اگر شما هم با دیدن تصاویر منتشر شده از ازدواج امیدنعمتی و شقایق صادقیان مجذوب این ساختارشکنی شدید با ما همراه باشید.
سبک: تلفیقی
در نگاه اول این جمله از ذهن میگذرد که اوه این دیگر چه لباسی است؟! اما کمی، فقط کمی که نگاه روی لباس میماند خاطرهای دور از لباسهای عروس دهه ۳۰ شاید هم ۴۰ در ذهن تداعی میشود. همان سادگی تورها و همان چینهای بلند و تکرار شونده. حتی همان دسته گلهای شلوغ و بزرگ.
اما در عین چیزی هم در لباس هردو هست که کاملا امروزی است. مینیمال بودن! طراحی لباس عروس به گونهای است که به راحتی میشود در خیابان شهر با آن راه رفت و چنان ساده که نه مختص عروس است و نه مراسم عروسی؛ معیارهایی که هر دو در انتخاب کتوشلوار داماد هم به چشم میآید و دقیقا همینجاست که راز پنهان در سبک پوششان آشکار میشود: عروس و داماد تلفیق سبک کلاسیک و مینیمال را برای لباسشان انتخاب کردهاند. سبکی که هرچند به جذابیت و مهارتشان در سبک موسیقی تلفیقی از آب در نیامده اما روح موسیقاییشان را آشکارا به رخ میکشد.
غریبه اما جذاب
لباسعروسهایی که میشناسیم اغلب یا بلندند، آنقدر که چین و شکنشان در بهترین حالت با زمین مماس است یا کوتاه. کوتاه بودن هم همسو با سلیقه یا بالاتر از زانواست یا کمی تا قسمتی پایینتر از آن و این دقیقا یکی از همان ساختارهایی است که شقایق صادقیان برهمش زده. لباس او هم بلند است و هم نیست و انگار که تاکیدی عمدی در آن پنهان شده باشد بلندیاش را تا روی قوزک پا کشانده و همینجا تمام شده. ویژگی که باید اعتراف کنیم شاید کمتر دیده باشیم اما از قضا بد هم از آب در نیامده!
پر چین و شکن
دامن لباس پر چینوشکن است اما نه از آن پرچینشکنهای پرتمطراق و پفدار. چینها طبقهایاند از جنس توری که طرح دارد اما باز هم نه از آن طرحهای پر نقشونگاری که پیش از این در لباسهای عروس دیدهایم، بلکه انقدر ساده که طرحش به سختی به چشم میآید. بلندی چینها طوری طراحی شده که دامن پفدار به چشم نمیآید ظرافت تور هم باعث شده، طبقهها روی دامن اصلی که احتمالا پارچهای از جنس ساتن یا حتی سادهتر از آن باشد بخوابند و جالب اینکه همه این تمهیدها درکنار هم باعث شده که دامن بدون اینکه کلوش یا حتی نیمکلوش باشد کمی فقط کمی آنقدر که یادمان باشد لباس عروس است پفدار بایستد.
تابستان در قلب زمستان
کتهای خز سالهاست که نقطه تکمیل لباسهای عروس در فصل زمستانند تا اینجا همه چیز طبق روال پیشرفته، حالا بماند که انتخاب یقه مردانه کت هم خودش به نوعی ساختارشکنی است. اما اتفاق اصلی ترکیب کت به عنوان نمادی از فصل سرما با صندلهایی به شدت تابستانی است. از آنجا که قد لباس به اندازهای است که کفشها را کاملا به رخ میکشد ظاهرا عمدی در این ترکیب متضاد، کمی تا قسمتی عجیب و در عین حال هم جذاب در کار بوده.
نارنجی!
بازی با رنگ آن هم در لباس عروسی که نامونشانش سفیدی است از آن ترفندهای جسورانه است. صندلها بر خلاف انتظار رنگیاند و آن هم رنگی که، عجیب جلب توجه میکند، نارنجی! بله صندل نارنچی است با پاشنههای نه چندان بلند گلدار. اما از قرار انتخاب رنگ هم کاملا هوشمندانه بوده این را از چرخش نرمی که در دسته گل عروس، پوشت و کراوت آقای داماد به چشم میخورد میتوان حدس زد.
این دستهگل شماست؟!
دسته گل هم خودش داستانی دارد. اینجا هم انگار قرار نیست همه چیز همانی باشد که انتظار میرود. باز هم برخلاف معمول دستهگلهای کوچک امروزی، دستهگل هم بلند است هم بزرگ؛ آنقدر که به سختی میتوان بالاتنه لباس را تشخیص داد. حتی در انتخاب رنگها هم بازیای به چشم میخورد که تازگی دارد. خلاصه اینکه دستهگل چنان از تعریف دستهگلهای عروس متفاوت است که اگر به تنهایی و بدون عروسو داماد دیده شود حتی احتمال دستهگل عروس بودنش هم از ذهن نمیگذرد.
لباس دامادی
اما آقای داماد؛ آنچنان متمایز بودن لباس عروس به چشم میآید که کمتر نگاهها روی کتوشلوار داماد میچرخد. البته که با انتخاب رنگ طوسی، رنگی کلاسیک و نه چندان ساختار شکنانه یعنی قرار نبوده این اتفاق هم بیافتد. رنگ و پارچه کتوشلوار کاملا مناسب فصل انتخاب شدهاند؛ اما به خاطر جنس و بافت پارچه، کتوشلوار کمی تا قسمتی اسپورت به نظر میآید. این درحالی است که استفاده همزمان از ژیله، پوشت و کراوات یعنی حواس داماد به رسمی پوشیدن هم بوده. انتخاب رنگ کراوات و پوشت همخوان با آن هم که نقطه عطف ماجراست و حسابی حال و هوای کتوشلوار دامادی را عوض کرده. رنگ مشکی ژیله هم باعث شده تا کراوات بیشتر به چشم بیاید. کفش هم هوشمندانه به رنگ مشکی همرنگ با ژیله انتخاب شده. اما زیرههای پهن کفش چندان با انتخابهای رسمی جور نیستند مگر اینکه عمدی در کار باشد.
نظرات