دو حادثه غمبار و دلشکن در ایام قدر و در بهار عبودیت و تعالی روح در جامعه اسلامی ما اتفاق افتاد. اولی شهادت امام جمعه بسیار مردمی و خدوم کازرون مرحوم حجتالاسلام والمسلمین خرسند در سحرگاه قدر به دست یک فرد منحرف و دیگری اقدام ناباورانه و بهتانگیز وزیر و شهردار سابق و مشاور کنونی رئیسجمهوری به قتل همسرش بود که شیرینی ایام ضیافت الهی را در کام مومنان تلخ کرد.
این دو حادثه مصیبتبار یک بعد عجیب و اسفانگیز از ماهیت کنونی جامعه ما را به رخ کشید که بسیار شوکآورتر از خود آن حادثهها بود.
فضای عمومی جامعه در عوض اینکه دچار بهت و حیرت و تاسف شود بسیار عادی و بدون تاثر با این دو واقعه مواجه شده است و رسانه ملی نیز گزارشات غرضآلود و عجولانه و حاکی از هدف سیاسی از فاجعه دوم یعنی قتل همسر دکتر نجفی را به طور آزاردهندهای تا سرحد عادیسازی گناه کبیره قتل نفس مکرراً پخش کرده است.
معالاسف بخش مهمی از جامعه نیز نشان داد که تاثر و تاسف از فجایع مذکور ندارد بلکه بسیار عادی با اینگونه حوادث شوم مواجه میشود و این آسیب اخلاقی اجتماعی عمیق در زیر پوست جامعهای که بایستی اسلامی باشد، بسیار غمانگیزتر از آن دو فجایع رخ داده است.
فضای مجازی که آینهای در برابر سیمای باطنی جامعه است، متاسفانه با طنز و پیامکهای طعنهدار و مطالب سخیف در فضای مجازی به این دو حادثه پرداخته است و حکایت از عادت کردن جامعه به بیتفاوتی مخرب و عادیسازی نسبت به فجایع دارد. و اینچنین اخلاق و اینگونه رویکردی در جامعه اسلامی و دینی، خودش یک فاجعه بزرگتر به حساب میآید.
ما مسلمان هستیم و مصیبت هیچ مسلمانی بلکه هیچ انسان غیر مسلمانی را نبایستی سبک بشماریم تا چه رسد به اینکه آن را دستمایه طنز و جوک و طعنه و یا دستمایه اغراض سیاسی قرار دهیم!
امام جمعه کازرون یک شخصیت مذهبی خوشسابقه و فاضل و پرکار و مردمی و آراسته به سادهزیستی بود و فقدان او و شهادت مظلومانهاش توسط یک فرد روانپریش و متوهم ضایعه بزرگی برای جامعه ما بود.
نجفی نیز از نخبگان علمی برجسته کشور و یکی از مدیران عالی دولتهای گذشته و کنونی بود که در وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و سازمان برنامه و بودجه و سازمان میراث فرهنگی و شهرداری تهران و در سمت مشاور عالی رئیس جمهوری کنونی خدمت کرده است.
نه شهادت امام جمعه کازرون سزاوار نگاه عادی و سرد و بیتفاوت جامعه و طعن و کنایه بدخواهان روحانیت بود و نه دچار شدن آقای نجفی به فاجعه قتل همسرش و زمین خوردن او و شکسته شدن شخصیت وی شایسته وجد و شادی بعضی کانونهای سیاسی طیف مقابل بود و این هردو واکنش حکایت از فقر فرهنگ اسلامی و کمبود اخلاق دینی در جامعه دارد. به عقیده نگارنده این دو خصلت بد و غیراسلامی و به دور از اخلاق دینی، از آن دو حادثه غمانگیزتر و شوکآورتر بود .
سالها است که دلسوزان حقیقی جامعه از فقدان اخلاق و فدا شدن ارزشهای دینی در زیر پای جولاندهندگان افراطگرا در طیفهای سیاسی، گله و شکایت میکنند، اما بنیانهای اخلاقی جامعه هر روز بیشتر فرو میریزد و عطوفت و مهربانی و نوع دوستی کمرنگتر میشود.
مردانگی و جوانمردی که خصلت دیرینه ایرانیان بوده است با مروّت و مودّت و اخوّت اسلامی عجین شد و فرهنگ غنی و متعالی اسلامی را در جامعه ایرانی اسلامی ما نهادینه کرد، اما امروز شاهد آثار ضربات فرهنگ وارداتی غرب بر پیکره این بنیاد دینی هستیم و نگرانی فروپاشی اخلاقی، اجتماعی قریبالوقوع وجود دارد.
اقدامات تاسفبار صداوسیما در نمایش و به رخ کشیدن مکرر و گسترده استیصال و فروشکستگی قامت یک مرد که صاحب نامی و نشانی بود غیر اسلامی است و جای تذکر و توبیخ جدی مدیریتها و عوامل بیتوّجه در این رسانه را دارد.
المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه .
منب,:روزنامه ابتکار
نظرات