با اعترافات سرایداری که در یک پرونده جنایی دستگیر شده است جسد مقتول از عمق ۱۲ متری چاه فاضلاب مرکز آموزشی در مشهد بیرون کشیده شد.پس از ۶ ساعت جست وجو و کندوکاو بالاخره جسد زن ۳۴ ساله از درون لجنها نمایان شد. صحنه وحشتناکی مقابل چشمان حاضران قرار گرفته بود که هیچ کس را یارای دیدن آن نبود.
مردی که ادعا میکرد همسرش گم شده است، با اعتراف پسرعمهاش به قتل متهم شد.
بیست و نهم تیر سال گذشته، مرد ۴۳ سالهای به نام «محمد – ط» که به شدت نگران بود، هراسان خود را به پلیس آگاهی رساند و از آنان برای یافتن همسر گمشدهاش کمک خواست.
او درباره این ماجرا به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: طبق معمول حدود ساعت ۷ صبح در حالی از خانه بیرون آمدم که پسر ۴ ساله و همسرم (همسر دوم) در خواب بودند. آن روز همسرم نیز نوبت پزشکی داشت و قرار بود به درمانگاه برود. من هم که در زمینه خرید و فروش خودرو فعالیت دارم به بنگاه رفتم و تا ظهر در محل کار بودم، اما هرچه با همسرم تماس میگرفتم پاسخ نمیداد.
وی گفت: با این تصور که احتمالا اقدامات درمانی همسرم طول کشیده است، نگرانی به دلم راه ندادم بالاخره بنگاه را تعطیل کردم و به طرف منزل همسر دومم در بولوار میرزا کوچک خان رفتم چراکه به خاطر ناراحتی و نگرانیهای همسر اولم برای الهام (همسر دوم) یک واحد آپارتمانی را در منطقه میرزا کوچک خان اجاره کرده بودم و برخی روزهای هفته را نزد او میرفتم، اما هنگامی که به منزل رسیدم پسر خردسالم در خانه تنها بود.
او ادامه داد: از او درباره مادرش پرسیدم که گفت: مادر به مطب دکتر رفته است! هرچه زمان بیشتر میگذشت من نگرانتر میشدم، ولی خبری از همسرم نبود. در همین حال خانواده الهام نیز مدام به من زنگ میزدند چرا که الهام پاسخ تلفن را نمیداد به همین خاطر و به ناچار پسر کوچکم را نزد همسر اولم در قلعه ساختمان بردم ودر جست وجوی همسرم برآمدم، اما هیچ اثری از او نیافتم به همین خاطر به آگاهی آمدم تا مرا برای یافتن همسرم کمک کنند و …
با توجه به اهمیت موضوع و با دستور سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) گروهی از کارآگاهان اداره جنایی ماموریت یافتند تا این ماجرا را با دقت مورد بررسی قرار دهند.
این درحالی بود که «محمد- ط» در اظهارات خود به اختلافات بین همسر اولش و زن گمشده نیز اشاره کرد و گفت: چند سال قبل هنگام معامله یک خودرو با الهام آشنا شدم که این آشنایی به ازدواج پنهانی انجامید، اما مدتی بعد و در حالی که الهام باردار بود مریم (همسر اولم) متوجه موضوع شد و اختلافات خانوادگی بالا گرفت تا حدی که مریم با حالت قهر مرا ترک کرد.
این مشاجرات و درگیریها هر روز افزایش یافت تا این که بالاخره تصمیم گرفتم برای هرکدام از آنها خانهای مجزا تهیه کنم که از یکدیگر دور باشند، ولی روزهای هفته را تقسیم کردم که هیچ کدام ناراحت نشوند. اگرچه منزلی را در بولوار میرزا کوچک خان برای همسر دومم اجاره کردم، اما باز هم برادر همسر اولم به طرفداری از خواهرش پیگیر این موضوع بود و ما اختلافاتی باهم داشتیم. از سوی دیگر هم «الهام» با همسر اولش اختلاف داشت که بعد از ازدواج با من این اختلافات شدیدتر شده بود.
با اظهارات این مرد جوان، تحقیقات گسترده و غیرمحسوس با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) آغاز شد و افراد مظنون با شگردهای تخصصی و پلیسی مورد بازجویی قرار گرفتند با آن که سرنخ مهمی در این تحقیقات به دست نیامد، اما کارآگاهان دایره قتل عمد آگاهی که فرضیه وقوع جنایت را قویتر میدانستند سررشته بررسیهای پلیسی را به دست گرفتند و بدین ترتیب این پرونده زیر نظر قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت.
قاضی «محمود عارفی راد» پس از مطالعه اوراق این پرونده ۱۰ ماهه و گزارشهای کارآگاهان، بی درنگ دستور بازداشت «محمد – ط» (همسر زن گمشده) را صادر کرد چرا که تناقض گویی در اظهارات او و دیگر مظنونان به حدی بود که با واقعیتهای موجود و تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان مطابقت نداشت.
هنگامی که مرد ۴۳ ساله دوباره در پلیس آگاهی مورد بازجویی قرار گرفت باز هم ادعاهای قبلی خود را تکرار کرد، اما این بار کارآگاهان شواهد و مدارکی را رو کردند که راه انکار را بر او بسته بود!
پس از حدود نیم ساعت بازجویی، بالاخره «محمد – ط» به قتل همسرش اعتراف کرد، اما در ادعاهایش گفت: من همسرم را نکشتم! از این که زندگی ام به خاطر ازدواج دوم متلاشی شده بود ناراحت بودم و اختلافات شدیدی با هم داشتیم. به همین خاطر از مدتی قبل نقشه قتل او را کشیدم به این منظور با پسرعمه ام که سرایدار یک مرکز آموزشی در منطقه فدک مشهد است تماس گرفتم و از او خواستم در قبال دریافت مبالغی که در نهایت به بیش از ۳۰۰ میلیون تومان رسید، همسرم را به قتل برساند. آن روز هم (آخر تیر ۱۴۰۰) «حسن» در حالی که کیسه و طناب به همراه داشت با خودروی سمندش به خانه همسر دومم در خیابان «پوراسماعیل» آمد همسرم در یک اتاق بود و پسرم در اتاق دیگر خوابیده بود او به داخل اتاق رفت و همسرم را خفه کرد سپس جسد را درون کیسه گذاشت و با سمند به نقطه نامعلومی برد که هیچ گاه به من چیزی نگفت. وقتی هم مدتی بعد به او اصرار کردم به من گفت که دوستانم جسد را به سمت قوچان برده اند!
با روشن شدن ماجرای قتل، بلافاصله کارآگاهان با دستورات محرمانه و ویژه قاضی عارفی راد، وارد عملیات شدند و «حسن» را صبح پنج شنبه گذشته در منزل سرایداری مرکز آموزشی دستگیر کردند.
این مرد متاهل ۴۴ ساله نیز که ابتدا سعی داشت خود را بی خبر از ماجرا نشان دهد وقتی چشمش به دستبندهای گره خورده بر دستان شوهر مقتوله افتاد، تازه متوجه شد که دیگر انکارهایش فایدهای ندارد؛ بنابراین لب به اعتراف گشود و گفت: زمانی که من به خانه «الهام» رسیدم، «محمد- ط» او را طبق نقشه خفه کرده بود و من فقط با خودم کیسه و طناب بردم تا به راحتی جسد را حمل کنم. آن روز پیکر بی جان «الهام» را در صندوق عقب سمند گذاشتم و به مرکز آموزشی آوردم، چون آخر هفته مرکز آموزشی تعطیل بود، اما هرچه با «محمد» تماس میگرفتم گوشی را پاسخ نمیداد. حدود ۲ روز جسد در حیاط مرکز آموزشی ماند تا این که «محمد» بالاخره گوشی اش را پاسخ داد و گفت: خودت جسد را از بین ببر! من هم به ناچار تصمیم گرفتم آن را درون چاه فاضلاب داخل حیاط خلوت کوچک پشت خانه سرایداری بیندازم به همین خاطر ابتدا با تخلیه چاه تماس گرفتم و بعد از آن که چاه فاضلاب را خالی کردند جسد را با دست و پای بسته درون چاه انداختم بعد هم نخاله و خاک روی آن ریختم و خودم سرچاه را سیمان کردم.
در پی اعترافات وحشتناک سرایدار ۴۴ ساله، دیگر جای درنگ نبود به همین دلیل گروهی از امدادگران فداکار آتش نشانی مشهد با دستور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب در کنار کارآگاهان آگاهی عازم کوی فدک شدند و با راهنمایی سرایدار به درون حیاط خلوت کوچک رفتند.”خراسان”
نظرات