افسردگی مجموعهای از علائم است که وقتی کنار هم قرار بگیرند معنا پیدا میکنند. افسردگی اغلب با کندی روانی حرکتی، سستی و بیحالی همراه است.
افسردگی اغلب با کندی روانی حرکتی، سستی و بیحالی همراه است؛ گرچه گاهی علائم رفتاری افراد افسرده با پرخاشگری و پرفعالیتی خود را نشان میدهد.
این دسته از هیجانات که بار ارزشی منفی به آنها نمیدهیم، زمانی رخ میدهد که ناکام، آزرده و رنجیده میشویم.
غم یک تجربه عاطفی احساسی است و در مواردی که با از دست دادن شخص مهم یا چیز مهمی همراه است، برای ما رخ میدهد. درجات غم از ارزشیابی ما نسبت به آن به دست میآید. در مواجهه با از دست دادن یک فرد یا از دست دادن یک چیز، احساسات ما خیلی شخصی است. ما هیچ وقت دقیقا احساس کس دیگری را تجربه نمیکنیم و تنها شبیه سازی میکنیم، اما قطعاً این احساس طرف مقابل نخواهد بود.
شخصی بودن و بینظیر بودن تجربه احساسی انسانها از ارزش خاصی برخوردار است. وقتی تصور میکنیم یا پنداشت میکنیم در رسیدن به هدفی که برای ما مهم است ناتوانیم یا مسیر را ناممکن میبینیم یا خودمان را در طی این مسیر ناتوان احساس میکنیم؛ احساسی از جنس یاس، کم حالی و کمی نیرویی و افت به ما دست داده است.
این روانشناس یادآور شد: هرچه این موضوع ارزشمندتر باشد احتمال یأس هم ما را نگرانتر میکند. وقتی فکر میکنیم هدف در دسترس نیست یا مسیری که در جهت هدف است موجود نیست یا اینکه هر دو هست، ولی من قدرت ندارم، درگیر پدیدهای به نام ناامیدی شدهایم.
طریقه مواجه شدن با هر کدام از این احساسها با یکدیگر فرق میکند. آدم خوشبین شخصی است که بدون هیچ منطقی فکر میکند همه کارها رو به راه هستند و به خوبی انجام میشوند. خوشبینی کارآمدی میآفریند، اما بیش از حد خوش بین باشیم، ناکارآمدی به بار میآورد؛ مثل دانشجویی که بدون درس خواندن خوش بینی قبولی در امتحانات را دارد.
افرادی که بدبین و منفیباف هستند بدون دلیل و منطق موجهی معتقدند که نمیشود؛ این افراد ناکارامد هستند و قبل از اینکه شکست بیاید، شکست خوردهاند.
انسان امیدوار خوشبین است، اما سه مؤلفه دارد؛ خود را خوب میشناسد، مسیر را بلد است و ابزار طی مسیر را میشناسد و یا تهیه میکند. همچنین به توانایی خود اعتماد دارد؛ این انسان فعال و تلاشگر است، ادامه میدهد و به هدفش میرسد؛ او انسان با نشاطی است.
ناامید کسی است که فکر میکند این هدف ارزشمند را نمیتواند به دست آورد، این انسان آماده افسرده شدن است.
افسردگی مجموعهای از علائم است که وقتی کنار هم قرار بگیرند معنا پیدا میکنند. افسردگی اغلب با کندی روانی حرکتی، سستی و بیحالی همراه است؛ گرچه گاهی علائم رفتاری افراد افسرده با پرخاشگری و پر فعالیتی خود را نشان میدهد.
گاهی افسردگی به حدی جدی است که فرد میگوید: چیزی ارزش ندارد که من آن را تغییر دهم. مؤلفه شناختی افسردگی سه وجه اصلی دارد؛ گذشته خیلی خراب است و آینده هم تکرار گذشته است، نمیتوانم آینده را تغییر دهم، آینده هم ارزش تغییر را ندارد.
اگر فردای مثبتی میخواهم باید الان مثبت زندگی کنم. فردای مثبت به لحظات مکرر امروز زندگی من بستگی دارد. زمان حال واسطه بین گذشته و آینده است. ما میتوانیم از طریق نگاه منفی به آن، آیندههای ناکارآمد، مستاصل و درمانده به دست آوریم.
ا در احساس دلمردگی به حدی وزن نگاه منفی به خود، دیگران و جهان زیاد است که فرد حال زیستن و فعالیت ندارد، تعبیر حالی بسیار بد است، در این افراد ناامیدی تنها در یک زمینه نیست؛ البته بروز این حالت در افراد کم است. نقش اطرافیان در حمایت و پیدا کردن راهی برای اقدامات درمانی این افراد بسیار اهمیت دارد، فرد دل مرده ممکن است تصمیمات بسیار اشتباهی در رابطه با از بین بردن خود بگیرد.
در افسردگیهای شدید، مصرف دارو همراه با روان درمانی برای این بیماران ضروری است، تاکید کرد: احساسات ما محصول افکار مثبت یا منفی ماست. حتی وقتی هیچگونه امکاناتی وجود ندارد با مدلی از فکر کردن و احساس کردن میتوان بر روی شرایط تاثیر گذاشت و حس خوبی در خود ایجاد کرد.
افزودن این ادویه به غذا افسردگی را از شما دور میکند
یک الگوی غذایی که با مصرف زیاد میوه، سبزیجات، غلات کامل، ماهی، روغن زیتون، لبنیات کم چرب و آنتی اکسیدانها و مصرف کم غذاهای حیوانی مشخص میشود، ظاهراً با کاهش خطر افسردگی مرتبط است.
بسیاری از ما ارتباط میان تغذیه و سلامت جسمی یا بیماری را درک میکنیم. اما در مورد ارتباط میان رژیم غذایی و افسردگی اطلاعی نداریم.
رژیم غذایی آنقدر جزو مهم سلامت روان است که الهام بخش یک رشته پزشکی به نام روانپزشکی تغذیه است. روانشناسی تغذیه را میتوان شناخت اثرات روان بر تغذیه و برعکس شناخت اثرات تغذیه بر روان دانست.
همان طور که آلودگی هوا، استرس، کمیتحرک و سوء تغذیه از مهمترین علل بیماریها شناخته شده اند، تغذیه سالم و درست نیز از موهبتهای مهم زندگی و یکی از عوامل مهم سلامت انسان است.
همیشه این پرسش مطرح است که چرا تعداد قابل توجهی از مردم به سلامت جسمیو روانی خود نمیپردازند و آنچنانکه باید و شاید تغذیه سالم و درست ندارند.
ارتباط میان رژیم غذایی و افسردگی
تحقیقات ارتباط میان الگوهای غذایی غنی از میوهها و سبزیجات و غذاهای کمتر فرآوریشده را با بهبود خلق و خو و رتبهبندی سلامتی و همچنین خطر کمتر ابتلا به افسردگی نشان میدهد.
یک مطالعه که به تازگی در مجله Nutrients منتشر شده است، نشان داد افرادی که مقادیر بیشتری میوه و سبزیجات مصرف میکنند، سطوح بیشتری از خوشبینی و خودکارآمدی را گزارش میکنند.
بررسی سیستماتیک ۱۶ مطالعه که در مجله اروپایی Nutrition منتشر شده است، نشان داد افرادی که رژیمهای غربی ناسالم مانند فست فود، شیرینیها و نوشابههای شیرین بیشتری مصرف میکنند، در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند، در مقابل افرادی که از الگوی سالمتر غذا خوردن، از جمله رژیم غذایی مدیترانهای پیروی میکردند، رژیم غذایی آنها در طول زمان یک تأثیر محافظتی بر ابتلای این افراد به افسردگی داشت.
بر اساس این بررسی، یک الگوی غذایی که با مصرف زیاد میوه، سبزیجات، غلات کامل، ماهی، روغن زیتون، لبنیات کم چرب و آنتی اکسیدانها و مصرف کم غذاهای حیوانی مشخص میشود، ظاهراً با کاهش خطر افسردگی مرتبط است.
یک الگوی غذایی که با مصرف زیاد گوشت قرمز و یا فرآوری شده، غلات تصفیه شده، شیرینیها، محصولات لبنی پرچرب، کره، سیب زمینی و سس پرچرب، و مصرف کم میوهها و سبزیجات با افزایش خطر افسردگی مرتبط است.
نتایج یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده که در مجله PLOS ONE منتشر شده است نیز نشان داد که علائم افسردگی در بزرگسالان جوان پس از رعایت یک مداخله رژیم غذایی کوتاه که شامل میوه، سبزیجات، ماهی و گوشت بدون چربی بود، کاهش یافت.
غذاهای که کمتر سالم هستند میتوانند اثر معکوسی بر خلق و خو داشته باشند. برخی از غذاهایی که باید مصرف آنها را کاهش داد و احتمالاً در طول زمان حذف کرد، شامل غذاهای ناسالم مانند غذاهای حاوی قند اضافه، غذاهای فرآوری شده، فست فودها و چربیهای ترانس است. هدف جایگزینی این گزینهها با غذاهای کامل سالم است.
محققان میگویند، بسیاری از این غذاها میکروبیوم روده را مختل میکنند و منجر به دیسبیوز و التهاب روده میشوند. التهاب روده میتواند منجر به التهاب مغز شود و باعث بدتر شدن خلق و خوی شود.
تحقیقات نشان میدهد که ما میتوانیم باکتریهای روده خود را با آنچه میخوریم در یک بازه زمانی ۲۴ ساعته تحت تأثیر قرار دهیم، بنابراین ما انتخاب روزانهای داریم که از فست فودها یا غذاهای کامل سالم استفاده کنیم.
تغییراتی در رژیم غذایی و سبک زندگی برای کاهش علائم افسردگی
افسردگی یک وضعیت پزشکی جدی است و غذا به تنهایی یک درمان اثبات شده نیست. با این حال، تحقیقات نشان میدهد که الگوی سالمتر غذا خوردن میتواند تأثیر مثبتی بر پیشگیری از ابتلا به افسردگی و یا کاهش علائم آن داشته باشد؛ همچنین هیدراته ماندن در خلق و خو و عملکرد شناختی نقش دارد.
علاوه بر این، انجمن روانپزشکی آمریکا به مصرف دو وعده ماهی چرب در هفته توصیه میکند، زیرا سطوح پایین اسیدهای چرب امگا ۳ با ابتلا به افسردگی مرتبط است. محققان میگویند، تغییر پایدار از ایجاد تغییرات کوچک رفتاری برای بهبود رژیم غذایی به وجود میآید که عملی، قابل کنترل و واقعبینانه است.
این تغییرات باید با زندگی شما مطابقت داشته باشند، نه برعکس. در زیر گامهای عملی برای شروع تغییرات رفتاری توصیه میشود:
– به میزان کافی آب بنوشید و بدن خود را هیدراته نگه دارید.
– به حرکت و ورزش توجه کنید، زیرا ورزش به ترشح اندورفین کمک میکند که موجب تقویت خلق و خو میشود.
– خوب بخوابید و بهداشت خواب را رعایت کنید.
– تمرکز حواس، تمرینات تنفسی و مدیتیشن را تمرین کنید.
برای تغییرات تغذیه ای، محققان میگویند هر هفته یکی از این منابع غذایی را اضافه کنید.
– فیبر بیشتری بخورید؛ برای این منظور به راحتی میتوانید با مصرف سبزیجات، میوهها، لوبیاها، آجیلها، دانهها، عدس و غلات کامل سالم میزان فیبر مورد نیاز خود را به دست آورید.
– غذاهای پری بیوتیک و تخمیری بخورید.
– مصرف منابع امگا ۳ مانند ماهیهای چرب یا منابع گیاهی مانند چیا، کتان یا دانههای کنف را در نظر داشته باشید.
– ادویههایی مانند زردچوبه را به غذای خود اضافه کنید تا به تقویت روحیه کمک کند.
نظرات