تاریخ هخامنشیان نشان میدهد هرگز به لحاظ فرهنگی درصدد وحدت بخشیدن به متصرفات و قلمروهای خود نبودند، یعنی سعی در یکسان کردن زبان، مذهب و پرستشگاهها نداشتند بلکه قدرت خود را از طرق مختلف اعمال میکردند و یکی از آنها بازنمایی تصاویر است که به عنوان ابزاری برای بیان اراده قدرت و طرح مسئله مشروعیت مورد استفاده آنان قرار گرفتهاست، در واقع تحلیلهای تصویر شناختی و تصویرنگارانه نشان میدهند که کتیبهها و بازنماییها تصویر قدرت را تحمیل و منتقل میکنند.
از کتیبههایی که از دوره خشایارشا در دروازه ملل، پلکانهای آپادانا و ایوان جنوبی، کاخ تچر و ایوان شمالی، کاخ هدیش و الواح سنگی حرمسرا باقی مانده، مشروعیت طلبی وی از اهورامزدا به عنوان شهریاری سازنده و نظم دهنده در جامعه دیده میشود.
در کتیبه دیوان که یکی از مهمترین کتیبههای دوره خشایارشا میباشد این چنین نوشته شده: «اهورامزدا به من یاری داد تا به خواست او این سرزمین را شکست دادم و نظم را به آن بازگرداندم و در میان این سرزمینها مکانی بود که در گذشته آیین پرستش دیوها را در آن به جای میآوردند پس از آن به نیروی اهورامزدا، پرستشگاههای دیوان را ویران کردم…»
در نقش برجستههای این دوره نیز تحولاتی رخ داد که میتوان به افزایش نقوش حیوانی و ترکیبی اشاره کرد، نقوش دروازه ملل، گاوهای نر بالدار با سر انسان، تکرار نقوش شیر گاوشکن و تکرار و تأکید نقوش نبرد شهریار با حیوانات ترکیبی و اهریمنان از این دوره به بعد دیده میشود. برخی پژوهشگران معتقدند این نقوش که تحت تأثیر کاخهای آشوری هستند مورد الهام هنرمندان ایرانی قرار گرفته و شهریاری که دور از قلمروش شکست خورده بود در حصار داخلی قلمرو به این وسیله شکست را جبران میکرد.
تصویر نبرد شیر و گاو در نقش برجستۀ تخت جمشید را می توان نمادی از تقابل، نبرد و چیرگی اعتدال بهاری بر سرمای زمستان و همینطور تحویل سال و نوروز دانست.
شیر و گاو از آن عناصری هستند که در هنر و همینطور تفکر مردم باستان نمودی بارز دارند و در بسیاری از مواقع در ارتباط با هم دیده میشوند. برای بررسی نماد شیر و گاو بهتر است که در ابتدا آنها را به طور مجزا بررسی کنیم و سپس به ارتباط میانشان بپردازیم.
شیر و گاو و صحنه گاوکشی در تخت جمشید نماد چیست؟
در وصف نمادها و نشانههای موجود در تخت جمشید سخنها گفته شده و مقالهها نوشته شده است.
فرضها و نظریههای زیادی در حوزه تاریخی و اسطورهای پیرامون تخت جمشید ایجاد شدهاند.
این فرضها گاهی همسو با یکدیگر و گاه ناقض هم هستند و همین امر پیدا کردن واقعیت را برای مخاطب به کاری دشوار بدل کرده است.
در این یادداشت گریزی به دستنوشتههای پراکنده زندهیاد دکتر مهرداد بهار میزنیم و نمادهای تخت جمشید را از منظر ایشان به صورت اجمالی بررسی میکنیم.
بنای تخت جمشید و نمادهای آیینی آن عموما با مفهوم برکت گره خورده است.
نقشهای نمادین درختان و گیاهان، حضور درختان سرو و نقشهای تزئینی درخت نخل که هردو در فرهنگ ما از درختان مقدس به شمار میآیند.
نشان دادن نیلوفر آبی از کنار و روبهرو همه و همه از نمادهایی هستند که ارتباط عمیقی با امر برکت دارند اما نمایش مفهوم برکت در نمادها به موارد گفته شده خلاصه نمیشود وجود ستونهای فراوان در تخت جمشید نیز درخور توجه است.
چراکه در فرهنگ آسیای غربی ستون مظهر درخت و درخت مظهر برکت الهی بوده است پس نتیجتا وجود ستونهای زیاد یا همان بهشتهای زمینی نمادی است از باغهای مقدس در اعتقادات ادیان ابتدایی آسیای غربی اعتقاداتی که با آمدن آریاییها تغییر شکل داده و منجر به ایجاد باغهای ایرانی شد.
شیر
گاو در هنر هخامنشی پاینده و نگهدارنده به شمار میرفته و به همین دلیل در سر ستونها و در درگاهها به کار رفته است اما از طرفی گاو به ماه هم مربوط می شد و به حاصلخیزی و باروری هم ربط دارد
نماد شیر از آن نمادهایی است که هم در معنی خوب به کار رفته است و هم در معنی بد.
شیر به عنوان سلطان جنگل شناخته شده است، پس با پادشاهان و سلاطین در ارتباط است .در واقع همانطور که شیر سلطان حیوانات است شاه نیز سلطان آدمیان است.(البته بد نیست بدانیم که شیر در دشت زندگی میکند نه در جنگل)
شیر نماد عظمت، قدرت، دلیری، عدالت و قانون است و از طرفی دیگر نماد بیرحمی و جنگ است.
پیدا شدن شیر در هنر مصر و بینالنهرین و ایران باستان نشان میدهد که این حیوان روزگاری در این مناطق میزیسته است . ظاهرا شیر موجود در بینالنهرین و حوالی آن در قرن بیستم میلادی کشته شد و آخرین شیر ایرانی هم حدود هشت دهه پیش شکار شد. اما وجود این حیوان اثرش را بر اعتقادات و فرهنگ مردم از مدتها قبل باقی گذاشته است.
در کهنترین نقوش و تصاویر، شیرها نگهبان پرستشگاهها، قصرها و آرامگاهها بودند و تصور میرفت درندهخویی آنها موجب دور کردن تاثیرات زیانآور باشد.
بنابر کتابهای جانورشناسی قرون وسطی شیر نماد رستاخیز است. زیرا تصور میکردند که توله شیرها، مرده متولد میشوند و تنها در روز سوم هنگامی که پدرشان نفس خود رار بر آنها میدمد، زنده میشوند.
در ادبیات، شیر استعارهای شایسته برای پادشاهان دوستار جنگ است.
شیری که یک گراز را میکشد معرف نیروی خورشید است که گراز زمستان را از پا درمیآورد. شیر و بره در کنار هم نماد بهشت بازیافته، وحدت آغاز هستی، عصر طلایی و رهایی از تعارض است.
در زیر نماد شیر را در فرهنگهای مختلف بررسی میکنیم:
دین بودایی: مدافع قانون و خرد بوداست. گاهی بودا روی تخت شیرنشان مینشیند. شیر و توله شیری در چنگالش یعنی حکمرانی بودا بر جهان و به معنی دلسوزی است. غرش شیر یعنی بیباکی بودا. در آیین بودا، شیر نماد خود بودا و اصول او بود.
تمدن سومری: نشان خدای مردوک
اندیشه هندویی: شیر نماد درنده خویی مخرب یکی از خدایان است.
کیش مهرپرستی (میترایی): شیر همراه گاو نر، نماد مرگ است. در آیین میترایی مهر گاو را میکشد در واقع خورشید گاو را میکشد تا از کشتن گاو، گیاهان و برکت به وجود بیاید.
دین مسیحی: تصور میشد شیر با چشم باز میخوابد، از این رو مظهر هوشیاری، پاسداری معنوی و شهامت اخلاقی است و به شکل نگهبان، کلیسا را حفظ میکند.
شیر علامت بعضی از قدیسان مسیحی هم بوده است. در هنر مسیحی، شیر دو خصلته است، هم نماد مسیح به عنوان (شیر قوم یهود) و هم نماد شیطان است که مانند شیری غران به اطراف میچرخد.
تمدن مصر باستان: شیر با خدای خورشید، رع در ارتباط است . شیری که در دو سوی بدنش سری دارد، مظهر ایزدان طلوع و غروب خورشید است.
اندیشههای اسلامی: شیر نماد حفاظت در برابر نیروهای شر است.
فرهنگ و تمدن ایرانی: نماد سلطنت، نیروی خورشید و نور است. شیر با یالش در واقع همان خورشید است. شیر در ایران مظهر مهر و خورشید است و با مرگ هم بیارتباط نیست.
شاهان ایران باستان میبایستی نیروی مقابله با شیر را میداشتند و در واقع شیرکش میبودند.فائق آمدن بر شیر هم شهامت شاه را میرسانده و هم عنوان شاه برایش تایید میشده است. برتری بر شیر یعنی زندگی مجدد.شاید به همین خاطر است که در ادبیات باستانی داستانهایی گاه بر اساس واقعیت، از شکار شیر توسط شاهان در نخجیر گاهها میخوانیم.
شیر حیوان محبوب ایرانیها بوده و آنها علاقه خود را به قهرمانانشان با لقب شیرمرد ثابت میکردند.
بر روی بسیاری از گورهای منطقه بختیاری، شیری با چهارپا روی قبر ایستاده و یا نشسته است. این قبرها عموما به مردی است که برایش احترام زیادی قائل هستند. گاهی وجود این شیر یعنی اینکه او حافظ مرده است.
نماد شیر و خورشید در حالیکه شیر شمشیری در دست دارد، از نمادهایی بوده که در درفش ایران و همچنین سکهها به کار رفته است.
شیر در تختجمشید:
نماد شیر در نقش برجستههای تختجمشید هم وجود دارد، در پلکانهای کاخ آپادانا، پیکره نمایندگان مردم خوز(خوزستان) دیده میشوند، که شیر و شیربچه را به عنوان هدیه به پیشگاه شاهنشاه ایران میبرند. نقش شیر گاوشکن هم دیده میشود. در برخی از درگاهها هم شاهی را میبینیم که در جدال با شیری است.
گاو
گاو نماد گیتی و آفرینش آبی و خاکی است و سرشتی سرد و تر دارد، از این روی با عنصر نمادین ماه مرتبط است. در برخی از نگارهها با زمینه اندیشه مهرپرستی (میترائیسم) شیری بر کفل گاوی پنجه افکنده است و اورا از پای درمیآورد. قربانی کردن گاو نیز نشای از مراسم توتمی است. این حیوان مقدس را در روزی خاصی و آیینی ویژه قربانی میکردند. از سوی دیگر گاو نماد حیات و زندگی است و گمان میرفته که با قربانی کردن آن حیات و زندگی به خانواده یا قبیله بخشیده میشود.
کاخ آپادانا
وجود نمادهایی که همگی به امر برکت، نوزایی و طبیعت اشاره دارند فرض متخصصان مبنی بر بناشدن تخت جمشید به هدف برگزاری جشن نوروز را قوت میبخشد.
در افسانه فریدون گاو جایگاه ویژهای دارد. ازجمله گرز افریدون که با آن بر حاک ماردوش شورید قابل تأمل است. اگرچه گرز گاوسر فقط به افریدون تعلق ندارد بلکه گرز ابزار جنگ آیینی ایرانیان بوده است و پهلوانان ایرانی مانند اسفندیار، سهراب و بهرام پنجم (گور) در اسطورههای این سرزمین اغلب چنین گرزی داشتهاند. گرز گاوسر در واقع نماد سلاح و جنگافزار آیینی برای نبرد با نیروهای اهریمنی در جنگ با یاوران اهورمزدا بوده است. لذا روحانیون زردشتی به شکل نمادین برای ستیز با نیروهای شر و بدی در مناسک دینی آن را در دست میگرفتند.
در نمادشناسی گاو نماد آفرینش پست و خاکی است که در برابر شیر، نماد آفرینش والای آتشین قرار دارد. بدین ترتیب زمین در موجودیت گاو تجسم شده و آسمان نیز در شیر مجسم شده است. همچنین نزد پیروان کیش مهرپرستی گاو نر (ورزا) دومین مرحله خاکی است که باید در فرآیند طیکردن مراحل دینی در این کیش پشت سر گذارد.
گاو نر قدرت و نیروی تولیدمثل است . پرستش گاو نر رسمی عمده در مصر ،خاورمیانه باستان ، شرق مدیترانه و هندوستان بوده که بعدها به یونان و رم و بخشهایی از اروپا نیز سرایت کرد.
در بینالنهرین و مناطق مجاور تصاویر گاوهای نر با حاصلخیزی و تجدید حیات در ارتباط بود و در ادوار بسیار کهن گاو نر معمولا نماد خدای قیم شهر به شمار میرفت.
گاهی نماد گاو نر وابسته به آلت رجولیت آن است. گاو نر دارای سر آدمی و بال نقش حفاظت و نگهبانی را به ویژه در تندیسهای نو آشوری داشت. در دروازه شرقی کاخ ملل تخت جمشید هم چنین چیزی مشاهده میشود.
موضوع دیگر این است که قربانی کردن جانوران رسمی عمیقا نمادین بود. از نظر عبرانیان و بعدها از دیدگاه رومیان به منزله میثاقی با یکی از خدایان به شمار میرفت. رسم قربانی در سال نو و جشنهای بهاری در بینالنهرین و نقاط دیگر با قربانی کردن گاو نر، قوچ یا بز برای تامین پربرکتی فصل درو انجام میشد. تصویری از میترا، که گاو را میکشد، خوشههای گندمی را نشان می دهد که از خون این حیوان جوانه میزند.
گاو در دوران باستان به معنای ماه بوده است. گاو در صورت فلکی، با نام ثور موجود است، این نماد معانی دیگری چون آغاز بهار و باروری و حاصلخیزی هم دارد. یکی دیگر از معانی نماد گاو پایداری است که به همین علت این نماد در ستونها و کاخهای تخت جمشید هم به کار رفته است.
بسیاری از ظروف میگساری و ریتونها را به شکل سر گاو درست میکردند و عقیده داشتند که قدرت درون آن به کسی که آن را مینوشد، منتقل میشود.
علامت گاو با نام ثور یکی از صورتهای فلکی به شمار میآید و احیای بهار را نوید میدهد.
در مدخل معابد هندو متعلق به خدای (شیوا) گاوی قرار دارد که زنانی که وارد این معابد میشوند به بیضههای آن دست میمالند تا بارور شوند.
در اسطوره سومری (گیلگمش) هم گاو نقش مهمی را ایفا میکند و (گیلگمش)با یاری (انکیدو) گاوی را که باعث ویرانی فراوان شده است، میکشد.
نماد گاو در فرهنگهای مختلف:
تمدن مصر باستان: گاو ماده دو سر مظهر مصر علیا و سفلاست و پاهای گاو ماده آسمانی، نوت (nut) بانوی آسمان و چهاربخش زمین است و ستارگان فلک زیر بدن او قرار دارند.
در مراسم سالانه ممفیس با شرکت فرعون و یک گاو نر مقدس زنده به معنای تجدید نیروی حیاتی به شمار میرفت . آمون (Amun) خدای بلندمرتبه مصریها بود که در عصر سلطنت قدیم مورد پرستش واقع میشد و در نقشهای مربوط به آن گاو نری با آلتی در حالت نعوظ دیده میشود.
ران گاو نر، نقش باروری و قدرت و قطب شمال را دارد(توجه شود که شیر در نقش نبرد شیر و گاو در تخت جمشید به کفل و ران گاو حمله برده است.)
هندو: گاو مظهر باروری و حیوانی مقدس است و ماده گاو برآورنده آرزوهاست.
سومری و سامی: نماد گاو نر در همه ادیان سومری و سامی مشترک است.
گاو – مرد معمولا نگهبانی است که از مرکز یا گنج یا دروازهای حفاظت میکند و دافع شر است. کشتن گاو نر در سال نو مظهر مرگ زمستان و تولد نیروی حیاتی است. سر گاو نر مهمترین بخش گاو که نیروی حیاتی در آن است به مفهوم قربانی و مرگ است. گاو نر آسمانی، کرتهای آسمان را شخممیزند. باروری گلهها و حاصلخیزی زمین با گاو نمادین شده است و گاوهای بالدار نگهبان ارواحند. بسیاری از ایزدان و خدایان آنها با گاو نر مربوط بودهاند.
عبری:، گاو نر، مظهر قدرت یهوه است.
مسیحی: منسوب به مقدسین دین عیسوی است.
میترایی : قربانی گاو، نقطه تمرکز مراسم دینی در آیین میتراست. مظهر پیروزی بر طبیعت حیوانی انسان و حیات به واسطه مرگ است. گاو نر و شیر با هم نماد مرگ هستند. در داستان مهرپرستی داریم که گاو از دست مهر فرار میکند. مهر به دنبال گاو میدود و گاو را به چنگ میآورد و سر او را میبرد تا برکت حاصل شود.
بودایی : گاو نر یعنی نفس مطمئنه.
ایرانی: در اسطورههای ایرانی ما به اولین مرد، کیومرث و اولین گاو برمیخوریم.برخی واژه کیومرث را همان گاوـمرد میدانند و برخی هم عقیده دارند که کیومرث به معنای زندهی میراست.
در نوشتههای باستانی ایرانی داریم که اهریمن، گاو را میکشد و نطفه گاو در ماه نگهداری میشود و بعدها حیوانات از آن به وجود میآیند.از کشته شدن گاو هم ۵۵ نوع غله و ۱۲ نوع گیاه دارویی به وجود میآید. گاو به ماه مربوط است. حتی شاخ گاو شبیه هلال ماه تعبیر شده است . نیروی تولیدمثل گاو تداعی گرما و ابرهای بارانزا برای باروری است.
در آسیای غربی گاو را قربانی میکردند، تا مزارع و آدمها، انرژی و قدرت گاو را به دست بیاورند. برای هند و ایرانیها گاو مقدس بوده و گوشت گاو را نمی خورند و دین زرتشتی هم مخالف خوردن گوشت گاو بود. ولی با اینحال کشتن گاو به معنی عمل آفرینش تعبیر شده است.
باستانشناسان از کاوشهایی که در شهر سوخته انجام شده است به این نتیجه رسیدهاند که آنها گاو را میپرستیدهاند. عیلامیها هم در معبد چغازنبیل مجسمه گاو را نگهداری و پرستش میکردهاند.
گاو در تختجمشید:
نقش گاو در سر ستونهای تختجمشید و هم در درگاه کاخ ملل به کار رفته است. در نقش شیر گاوشکن هم نقش گاو دیده میشود.
نبرد شیر و گاو:
گاو در هنر هخامنشی پاینده و نگهدارنده به شمار میرفته و به همین دلیل در سر ستونها و در درگاهها به کار رفته است . اما از طرفی گاو به ماه هم مربوط می شد و به حاصلخیزی و باروری هم ربط دارد
گاو نماد ماه و شیر نماد خورشید است. شاید فائق آمدن شیر بر گاو، فائق آمدن خورشید بر ماه و روز بر شب و روشنایی بر تاریکی است. اما بهترین تعبیری که از نقش شیر گاو شکن وجود دارد به شرح زیر است:
گاو و شیر (ثور و اسد) هر دو از صورتهای فلکی هستند. در نزدیکیهای اعتدال ربیعی، (نوروز) برج اسد بر برج ثور تفوق مییابد و بهار میشود و حاصلخیزی و تجدید حیات آغاز میشود.
صحنه نبرد شیر و گاو یکی از معروفترین نقشبرجستههای پلکانهای آپادانا نیز حاوی داستان اسطورهای نبرد ایزد مهر با گاو و برکتآوری است.
نماد شیر و گاو در کاخ تچر
براساس اسطورهها گاو منقش شده بر نقشبرجسته نخستین جانوری است که هرمزد آفرید.
مهر پس از نبرد با گاو به دستور خداوند آن را میکشد تا از تن او حیات گیاهی و جانوری آغاز شود.
در آیین میترائیسم/ مهرپرستی شیر همان مظهر زمینی خورشید یا مهر بوده و در دین زرتشت و بعد در بین مانویان شیر به مظهر شر و اهریمن بدل شده است.
در نقش برجستههای پارسه (تخت جمشید) به نقش نبرد شیر با گاو بر میخوریم که در جایهای درخور و مهم قرار دارند. در صورتی که در تمدنهای پیشین این نقش تا این حد مورد توجه نبوده است. تا کنون برداشتهای بسیاری از این نقش شده که معقول ترین آنها برداشتهای اختر شناسی و پیوند آنها با نوروز هستند؛ همانطور که میدانید پیکرهای آسمانی (صور فلکی) شیر و گاو بسیار مشهور هستند.
اما به راستی پیوند آنها با پارسه و بهار چیست؟ چرا باید این نقش اینقدر در پارسه و در نزد ایرانیان پر رنگ باشد؟!
کاخ آپادانا
درهردوصورت نقشبرجسته حاکی از امر برکتبخشی در بنا به شمار میرود.
وجود نمادهایی که همگی به امر برکت، نوزایی و طبیعت اشاره دارند فرض متخصصان مبنی بر بناشدن تخت جمشید به هدف برگزاری جشن نوروز را قوت میبخشد.
با نگاهی به نقش برجستههای پارسه آشکار است که جشنهای بهاری در جریان میباشد. از لباسهایی که هدیه آوران به تن دارند تا نقشهای گیاهان و گلهای بهاری و… .
به طور کلی پدیدار شدن پیکر آسمانی گاو در آسمان هنگام صبح نشانه آمدن بهار بود. از طرفی در نیمه زمستان صورت فلکی شیر در کنار نصف النهار قرار میگیرد و این در حالی است که گاو در غرب غروب کرده و نا پدید میشود. بنابراین شیر به عنوان طالع و غلبه کننده بر گاو نمودار شده که گویای آمدن بهار است (ن.ک: رزمجو ۱۳۷۵: ص ۲۸؛ رزمجو، ۱۳۷۹: ص ۱۸۴).
گزارشهای بسیاری گویای حضور مغان ایرانی در بابل است و آنچنانکه میدانیم کارهای اخترشناسی و گاهشماری در دست روحانیون بوده است (رزمجو، ۱۳۷۹: ص ۱۸۰).
این حضور مغان ایرانی و کار بر روی اخترشناسی و گاهشماری شاید پاسخ این پرسش را بدهد که چرا نقش نبرد شیر با گاو در پارسه این قدر پر رنگ است. به نظر میرسد ایرانیان با توجه به دستاوردهای تمدنهای دیگر به دنبال یافتن گاهشماری دقیق بودند که با فرهنگ و شاید اسطورههای ایرانی پیوند داشته باشد. نقش نبرد شیر با گاو و صورتهای فلکی برای ایرانیان یادآور ارزشهای ایرانی بوده است. ارزش هایی که شاید با جشنهای بهاری ایرانیان پیوند داشته است. برای همین این نقش بسیار بیشتر از تمدنهای پیشین مورد توجه ایرانیان در پارسه قرار گرفته است.
آیا نقش گاو و شیر اشاره به زمان یک رویداد با ارزش داشته است؟
همواره جوامع بشری به دنبال گرامیداشت رویدادهای با ارزش گذشتگان بودهاند. این موضوع در دوران باستان با اسطورهها پیوند داشته به طوری که در جوامع باستانی زمان یک رویداد اسطورهای بسیار با اهمیت و با ارزش بوده است.
درباره نوروز باید گفت که تقریبا همه منابع ایرانی این جشن را با جمشید (جم هورچهر) پادشاه اسطورهای ایرانی در پیوند میدانند.
ما مطمئن هستیم که در دوران هخامنشیان نام جمشید شناخته شده بود و در گنجینه الواح ایلامی که در پارسه (تخت جمشید) به دست آمده شماری از نامهای اشخاص مانند یمه (ییمه، جم)، یکمه (Yamakka)، یمکشدا (Yamakshedda) به چشم میخورند (یارشاطر، ۱۳۶۸: ص ۴۹۹). در دورههای بعدی به صورت گسترده از پیوند جمشید با جشن نوروز یاد شده است. هنگامی که تا این حد گسترده از این موضوع سخن گفته شده است احتمالا ریشه در پندارهای دورههای کهن تر داشته است و با توجه به منابعی که در ادامه میآید احتمالا ریشه در دوران پیش از هخامنشیان داشته است.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نوشتهای از نوشتههای زادویه میآورد که درباره ریشه نوروز میباشد. در آن بخش آشکارا اشاره میشود که پس از پیروزی جمشید بر اهریمن، تازگی و سبزی بار دیگر به جهان بازگشت و مردم به آن هنگام روز نو گفتند (بیرونی، ۱۳۸۹ : ص ۳۳۰).
این داستان یادآور نوشتههای منابع زرتشتی و بخش اساطیری وندیداد است که داستان نبرد جم هورچهر با یخبندان اهریمنی آمده است. هرچند واژه نوروز در وندیداد نیست ولی میتوان نتیجه گرفت که داستان نبرد جمشید با اهریمن ریشه در دوران پیش از هخامنشیان دارد. باید دانست که وندیداد دارای بخشهای گوناگونی است و بخشی که این داستان در آن آمده (فرگرد دوم) با بسیاری از بخشهای دیگر همسان نیست و پژوهشگران آن را از بخشهای کهن نوشتههای ایرانی میدانند. جلیل دوستخواه در این باره مینویسد: «دو فرگرد نخستین و چهار فرگرد واپسین «وندیداد» سبک نگارش و محتوای متفاوت با دیگر فرگردها دارند و احتمالا بازماندهای است از اساطیر کهن آریایی که نمیدانیم به چه علت با فرگردهای سوم تا هجدهم همراه و در یک مجموعه آمده است» (دوستخواه، ۱۳۸۵: ج ۲، ص ۶۵۵).
در نقش برجستههای پارسه هم بارها نقش نبرد شاه با موجودی اهریمنی را می بینیم. گویی پادشاهان هخامنشی خود را ادامه دهنده راه پادشاهان اسطورهای میدانستند که با اهریمن نبرد کردند و این نقش هم میتواند با داستانهای اساطیری ایرانی از جمله نبرد جم هورچهر با اهریمن پیوند داشته باشد.
«تقابل شهریار و شیر» یا «نبرد شاه با شیر»، گاو، شیر بالدار و شیردال اشاره به سنگ نگارههایی دارد که در سه تالار تخت جمشید بخصوص تالار صدستون که در دوره گذر از جامعه جنگاور و مقتدر عصر داریوش به دوره عدم جنگ زمان خشایارشا بهمنظور نمایاندن او به عنوان شهریاری سازنده و انتظام دهنده ساخته شدهاند.
در حکومت هخامنشیان و از دوره خشایارشا تصویر کردن شهریار در تقابل با موجودات ماورایی و حیوانات بیش تر دیده میشود همزمان با به سلطنت رسیدن وی آشوبهایی در کشور روی داد، شکست ایرانیان از یونان و شورشهایی که در بابل و مصر رخ داد موجب گردید شهریار نیمه دوم حکومت خود را در کشور بماند و نقش نمایندگی از طرف ایزدان برای حفظ صلح و آرامش را در امور مملکت ایفا کند.
با توجه به نقش شیر و گاو که ارتباط آن با مباحث نجومی و گاهشماری مورد بحث قرار گرفت، این فرضیه مطرح میشود که مغان آن دوران به دنبال یافتن تاریخ دقیق یک رویداد اسطورهای بودند که احتمالا پیروزی جم هورچهر (جمشید) بر یخبندان اهریمنی بوده است.
بنابراین نقش پیروزی شیر بر گاو اشاره به زمان آن رویداد اسطورهای از نظر گاهشماری داشته است. آن هم در بنایی که جشنهای ویژه این رویداد در آن برگزار میشده است.
علی
تاریخ : ۳۰ - بهمن - ۱۴۰۱
اسرار ازل را نه تو دانی ونه من ،،، دوست عزیز شما مجموع نظریه های اساتید میراث را بصورت کامل بیان کردید آیا این مطالب در خور نام و آوازه بزرگ مردی مثل داریوش وخشایارشاه هخامنشی ،که اولین نیروی دریایی جهان ،ساخت کانال سوئز، اولین پل شناور جهان، اولین سد خاکی جهان،فرمانروای بر ۷۲ ملت، اولین بیمه کارگری در تخت جمشید،احداث راه ابریشم ،وغیره همه را به اذن خداوند بنام ایران ثبت کرده،،،،،،می پنداری ،، آیا چنین مردی هنر و قدرت انشان را با گاو ،شیر ، اهریمن ،دیو ،واین چرت وپرت هابه نسل های بعد نشان میدهد، ،،،،،،افسوس که از آتش ،رشت بجا میماند
محمودمرادی
تاریخ : ۲۸ - بهمن - ۱۴۰۱
درودبرمردان بزرگ ایران زمینم ،نمایشی نمادشیربالدار بی شک نمادی راست وواقعی هستندکه به چشم پارساهای واقعی فقط دیده میشدندومامورین اهورامزدا برای خزاعن وگنجهاوجوددارند وتاکنون ایرانمان بشکل شیری ماندنش بی ربط ازاین موضوع نمیباشد زنده با ایران وایرانی
رستم
تاریخ : ۲۸ - بهمن - ۱۴۰۱
دورود برشما عالی بود ایران همیشه پایدار و بزرگ چو ایران نباشد تن من مباد
بهمن شیر
تاریخ : ۲۸ - بهمن - ۱۴۰۱
درود بر شیر و خورشید ، نگون سار باد وحشی و دوژم ، ایران جاویدان ، تا کور شود هر آنکه نتواند دید
ایرانی وطن دوست
تاریخ : ۲۷ - بهمن - ۱۴۰۱
فقط آدمهای کودن فکر میکنن چون عکس گاو وشیر زیاد استفاده شده نشانه پرستش بوده اگه اینطوریه.. میمون و سوسمار مومیایی میکردن آنها هم میمون می پرستیدند ایرانی تنها قومی بود یکتا پرستی را در جهان رایج داد الان افسانها حقیقت شده حقیقتها افسانه همش همش کودنهای هستن که غرب پرست هستن درود بر کوروش کبیر پیامبرا یران باستان اول خدا دوم کوروش کبیر افتاد
مجید
تاریخ : ۲۷ - بهمن - ۱۴۰۱
عالی زنده باد ایران بزرگ و با عظمت وچقدر زیباست ممنون
جلیل
تاریخ : ۲۷ - بهمن - ۱۴۰۱
تخت جمشید نماد ایران بزرگ از زمان قدیم وغرور همه ایرانیان ممنون از شما که چنین روایاتی به نمایش میگذارید که بدانیم که بودهایم
چمروش
تاریخ : ۲۷ - بهمن - ۱۴۰۱
این شیر بالدار موجود اهریمنی نیست این موجود رحمانی پرنده چمروش نگهبان زمین و ایران زمین هست که بواسطه خیانت یکی از پادشاهان خونخوار قتل عام و سلاخی شدن و به همین خاطر تخت جمشید بعدها به خاطر نبود وجود پر برکت نگهبانانی چون چمروش ها به خاک و خون کشیده شد و در آتش سوخت اون مجسمه هایی که به اشباه هما نامیده شد در اصل به عنوان یادبود چمروش ها بنا شد نوش دارو بعد از مرگ سهراب به چه کار آید
سپیده
تاریخ : ۲۷ - بهمن - ۱۴۰۱
درود بر اول فارس پاسبان راستین فرهنگ ایران