چاپ کد خبر: 96655
1 آبان 1401

سرِ بحران از کف خیابان به عریان‌ترین شکل بیرون زد ، دیگر قابل انکار نیست

وکیلی محمد علیابتکار

محمد علی وکلیی نماینده و عضو هیئت رئیسه سابق مجلس شورای اسلامی و مدیر مسئول روزنامه ابتکار در سرمقاله روز گذشته ابتکار نوشت:  سرِ بحران از کف خیابان به عریان‌ترین شکل بیرون زد و لذا دیگر قابل انکار نیست. به همین سبب همه از بحران سخن می‌گویند. کسی نیست که موقعیت را عادی و غیربحرانی توصیف کند. همه از نارضایتی فراگیر حرف می‌زنند اما در مقدار بحران و عمق نارضایتی‌ها اختلاف نظر وجود دارد. مقدار نارضایتی و بحران موضوعِ «علم مقدار» است.
علم مقدار در حقیقت علم ناشی از اشراف و درک درست مسئله بدور از هیجانات و تعلقات است. برآیند نظر مقامات حکایت از اختلاف در علم مقدار می‌کند. برخی معتقدند بحران محدود به چند نفر لیدر تشکیلاتی با رفتار چریکی و در حجم کمتر از پنجاه هزار نفر می باشدیابه قول دکترحدادعادل نهایت دویست هزار نفر. از نظر اینان این تظاهرات محدود به فعالیت رسانه‌های معاند، ساماندهی لیدرها در داخل و چند هزار نفر فریب خورده می‌باشد. اگر مقدار بحران را اینسان و اینگونه ببینیم حتماً دیگر اکنون بحران را پایان یافته تلقی می‌کنیم و معتقدیم این بحران محصول عملیاتی بود که دیگر اکنون شکست خورده است. طنز ماجرا آنجاست که این روایت ساده از ماجرا، توسط پاره‌ای از امنیتی‌ها ترویج می‌شود. مشهور است که امنیتی‌ها همیشه چشمشان به لایه دیگر از اتفاقات است.

سرمقاله ابتکار

همیشه لایه‌های عمیق‌تر را ورق می‌زنند و بحران‌ها را ریشه‌ای‌تر از بقیه می‌بینند. نگاه امنیتی اصولاً باید نگاهی فراسوی روایت‌های ساده و متعارف باشد و لایه‌های پیچیده واقعیت را کشف کنند. اما گاهی اینجا ساده و سرسری‌ترین روایت را از پاره‌ای از امنیتی‌ها می‌شنویم. روایت ساده و سرسری، راه حل ساده و سرسری تولید می‌کند. تن دادن به این راه حل‌ها قسمت خطرناک ماجراست.
البته در طرف دیگر نیز دولت‌های حامی براندازان برآورد غلط از صحنه دارند. آنان نیز در علم مقدار نسبت به حجم بحران به خطا رفتند و کنتور سقوط نظام را نصب کردند. معتقدم اینان نیز بر اساس برآورد غلط، تصمیمات غلطی گرفتند.
اکنون به نظر می‌آید توافقی بر سر علم مقدار در نظام وجود ندارد. وقتی در برآورد حجم و عمق بحران اختلاف وجود دارد طبیعتاً در راهکار برون رفت نیز اختلاف وجود خواهد داشت.
از نظر نگارنده حجم عمیق بحران کنونی فراتر از همه بحران‌های پس از انقلاب است. هرچند به علت فقدان افق برای معترضین و البته قاعده اجتماعی هواداران نظام امید به سقوط و براندازی سرابی بیش نیست اما مهار بحران با رویه های کنونی نیزممکن نیست. یعنی جمهوری اسلامی با این رویه، یک نظام بحرانی باقی می‌ماند. «نظام بحرانی» یک نظمِ سرمایه سوز است. هیچ دستاورد بزرگی جز اینکه سقوط نمی کند نمی تواند داشته باشد. مانند بنایی که به قدری دچار خیز و اضافه سربار است که ساکنان آن احساس امنیت نمی کنند هرچند فرو نمی‌ریزد. لذا به گمانم حکومت نیازمند تغییر زمین بازی است. این زمین بازی فقط نظام را حفظ می کند اما توسعه به بار نمی آورد. اگر در جهت اعتماد ازدست رفته گام های بنیادین برندارد، اگر با تصمیمات سخت رویه های موجود را تغییر ندهد از باتلاق نظم بحرانی خارج نمی‌شود. اگر حکومت فروکش کردن اعتراضات خیابانی را مساوی حل مسئله به حساب آورد دچار همان خطای راهبردی بر اساس محاسبات غلط شده است. یکی از مختصات تغییرزمین بازی اعلان آشتی ملی و رفع محدودیت از شخصیت‌های تاثیرگذار و برگرداندن آنها به مدار جمهوری اسلامی است، دیگر اینکه تا اطلاع ثانوی اجازه اظهارنظر را به غضنفرها ندهد، سوم بخشی از مطالبات تغییر‌طلبان از طریق تریبون تلویزیون توسط چهره‌ای باورپذیر مطرح گردد، چهارم اصلاح بخشی از سیاست‌های که همچون موریانه روان مردم را پریشان کرده همچون اجازه واردات خودرو، اجرای بدون ابهام طرح رتبه‌بندی معلمان‌، اجرای لایحه یکسان سازی حقوق‌ها و حذف بدون ملاحظه مقاماتی که فرزندانشان در خارج از کشور به سر می‌برند.

نظرات خود را برای ما ارسال کنید

آخرین اخبار