پیروز یکم ساسانی سرگذشت شگفتی دارد . در زمان این شاه خشکسالی بزرگی در ایران روی داد که ۷ سال به درازا انجامید ولی پیروز کشور را خوب رهبری کرد. وی مالیات ها را کاهش داد ، خورد و خوراک از بیرون از کشور برای ایرانیان فراهم ساخت و فرمان داد که دارندگان به ناداران یاری رسانند. جشن آبریزگان در این زمان برپا شد و به یادگار باران هایی بود که آمد. فردوسی به زیبایی این رویداد را نمایان ساخته است :
به هشتم بیامد مهِ فورَدین
برآمد یکی ابرِ باآفرین
همی در بارید بر خاک خشک
همی آمد از بوستان بوی مشک !
همی لاله در چنگ گلبن قدح
همی تافت از چرخ قوس و قزح
در این زمان هیتالیان ( هپتالیان ) برای پیروز دردسرساز شده بودند و با تاخت و تاز به بخشهایی از ایران آسایش او را گرفته بودند . پیروز پس از رَستن از خشکسالی, راهی شرق ایران گردید تا با هیتالیان بجنگد ولی بهره مندی نداشت.
به استناد منابع تاریخی، «یزدگرد» در هنگام مرگ، فرزندش «هرمزد» را به جانشینی خود برگزید. اما «پیروز» فرزند دیگر وی، حاضر به پذیرش جانشینی برادر نشد و پادشاهی ایران را حق خود دانست. در پی دستیابی به این جایگاه، با درخواست کمک از «هپتالیان»، بر هرمزد شورید و خود بر اریکه قدرت تکیه زد. اغلب منابع تاریخی در تصاحب حاکمیت هرمزد به دست پیروز، اتفاق نظر دارند.مطالعه منابع تاریخی دوره اسلامی، نشان از قضاوت مورخان این عصر بر شخصیت پیروز، به علت تصاحب قدرت دارد.
به نظر میرسد مورخان اسلامی با باور به گفتمان مشیت الهی، وقایع این عصر را تحلیل کرده و قحطی پیش آمده در عصر حاکمیت پیروز را نتیجه کشتن هرمزد و تصاحب قدرت وی توسط پیروز دانستهاند. این در حالی است که برخی منابع کشتن هرمزد توسط پیروز را رد کردهاند.آنچه در مطالعه تاریخ دوران پادشاهی پیروز مورد توجه قرار میگیرد، وضعیت اقتصادی ایران است. بنا به قول منابع تاریخی، در دوره حاکمیت پیروز، مردم ایران با یک قحطی بزرگ در مدت زمان هفت سال مواجه شدند. کمیت این قحطی در اکثر منابع تاریخی هفت سال گزارش شده است.
۱- از مردم، خراج (مالیات) دریافت نکنند.
۲-در اقدام دوم دستور داد در انبارهای دولتی گشوده شود و محتویات انبارهای غله و گوشت، بین مردم بهطور عادلانه تقسیم شود.۳- وی دستور داد بزرگان مملکت، سرمایه داران و بازرگانان، انبارهای خود را با قیمت دلخواه به دربار بفروشند، تا دولت آنها را در اختیار مردم قرار دهد. بنا به قول فردوسی در شاهنامه، پیروز برای فروش اجناس بازرگانان و سرمایهداران، زمان مشخصی را تعیین کرد و پس از پایان یافتن زمان مقرر، دستور چهارم را صادر کرد.
۴- پیروز بعد از پایان یافتن مهلت مقرر، دستور داد انبارهای بزرگان و سرمایهدارانی که حاضر نشدند اجناس خود را به دولت، برای تقسیم کردن بین مردم بفروشند، مصادره شده و بین مردم قحطیزده تقسیم شود.
آنچه در منابع تاریخی دیده میشود بر این نظر مبتنی است که پیروز ساسانی، اعلام کرده بود اگر حتی یک نفر در اثر گرسنگی جان بدهد، خون انبارداران در ازای مرگ وی ریخته میشود. لازم به یادآوری است که در زمان قحطی ایران در عصر ساسانی، به کرات در مراسمهای مختلف، مردم از خانه به دشت فراخوانده شدند و از آسمان درخواست نزول باران کردند، اما آسمان پاسخی به آنها نداد.
بنا به قول فردوسی، نظر به اقدامات انجامشده توسط پیروز، وی اهتمام خود را در جهت کمک به مردم از طریق استفاده از اموال دولت و مالداران و تقسیم آنها بین مردم به کار گرفته است و اموال مالدارانی را که قصد احتکار داشتهاند به نفع مردم مصادره کرده است.
استناد به منابع تاریخ ایران دوره اسلامی نشان میدهد که پیروز برای نجات مردم خود از خطر مرگ در اثر گرسنگی، اقدامات یاد شده را انجام داده و، چون زمانی رسید که پیروز توانی برای یاری مردم نداشت، با نزول باران، خشکسالی در ایران از بین رفت و به تبع آن، هفت سال قحطی ایرانیان پایان یافت. با نزول باران، مردم از شوق به یکدیگر آب میریختند و بر اثر این شادی، جشن آبریزگان در ایران بنیاد نهاده شد.آنچه در گزارش فردوسی در شاهنامه به چشم میخورد، تصمیمات و دستوراتی است که پیروز ساسانی برای مدیریت بحران و نجات مردم در پیش گرفته است.
نظرات