به گزارش اول فارس محوطه ویرانشهر که در غرب شهر تیتکانلو و ۱۰ کیلومتری شمال شهرستان فاروج واقع شده یکی از مهمترین محوطههای تاریخی دره اترک است که از دیرباز توجه باستانشناسان را به خود جلب کرده است. چنانکه باستانشناسان ایتالیایی که پیش از انقلاب این محوطه را شناسایی کرده بودند، تاریخی معادل دوره ساسانی را برای آن پیشنهاد داده بودند که در نهایت در فهرست میراث ملی نیز به ثبت رسید. اما کاوشهای اخیر که از سال ۱۳۹۸ به همت گروه باستانشناسان ایرانی و با همکاری هیات فرانسوی در قالب تفاهم نامۀ همکاری مشترک مابین پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری و موزۀ لوور آغاز شده، نشان داد که زمان تاسیس برج و باروی این سکونتگاه دوره اشکانی بوده و استقرار در آن تا اواسط دوره ساسانی ادامه داشته است.
میثم لباف خانیکی (سرپرست هیات ایرانی باستانشناسی محوطه ویرانشهر فاروج) با اشاره به آنکه چندی پیش پنجمین فصل کاوش و گمانه زنی در این محوطه به پایان رسید، گفت: تقریبا از سومین فصل کاوش بود که متوجه شدیم بقایای معماری نشان میدهد محوطۀ ویرانشهر در میانۀ حصاری مربع شکل محصور بوده و عرصهای به وسعت ۱۴ هکتار که هر ضلع آن ۳۵۰ متر است، را پوشش میداد. حصار پیرامونی این سکونتگاه به برجهای متوالی تجهیز مییافت و یک ارگ یا حاکمنشین در گوشۀ شمالغربی آن قرار داشت. ساختار دروازه و سازههای الحاقی در طول حداقل سه دورۀ معماری دچار تغییراتی شده که با توجه به شواهد مکشوفه، از اوایل دورۀ اشکانی تا اواسط دورۀ ساسانی به طول انجامیده است. در نتیجه کاوش فصل چهارم نیز ساختار دروازه شامل معبر ورودی و برجهای مکعبمستطیل شکل جانبی مورد شناسایی قرار گرفت.
به گفته او، درحال حاضر با کمک اداره کل میراث و گردشگری خراسان شمالی، بخشی از دروازه خواناسازی و مرمت شده است تا برای عموم قابل بازدید و تبدیل به سایت موزه شود. درواقع قرار است یک برج دوره اشکانی برای عموم قابل بازدید میشود تا گردشگری در منطقه رونق یابد.
لباف خانیکی درخصوص پنجمین فصل کاوش در محوطه ویرانشهر خراسان شمالی گفت: امسال کارمان را روی تپهای که داخل محوطه است، متمرکز کردیم. در نهایت ویژگیهای پلان معماری، کاربری و متریال بنایی که در این تپه مدفون است، مشخص شد. کلیات معماری مجموعه نشان میدهد که با استفاده از دیوارهای خشتی ساخته شده و ویژگی خشتها نیز مشخصات معماری دوره اشکانی و ساسانی را نشان میدهد. این یافتهها، ساخته شدن این بناها در دوره اشکانی و مورد استفاده بودن آن تا دوره ساسانی را قوت میبخشد.
سرپرست هیات ایرانی باستانشناسی محوطه ویرانشهر فاروج در پاسخ به این سوال که آیا یافتهها نشان از مسکونی بودن محوطه دارند، گفت: خیر. تمام این محوطه ۱۴ هکتاری که تا اواسط دوره ساسانیان نیز مورد استفاده بود، حکم مرکز اداری را در دوره اشکانیان و ساسانیان داشت. مرکز مدیریتی و حکومتی بود. از این دست محوطهها چند نمونه دیگر در خراسان داریم که به عنوان مراکز مدریتی تاسیس میشدند و جمعیتهای اطراف از جمله روستاهای اقماری و عشایر را مدیریت و ساماندهی میکردند.
البته او معتقد است: بخشی از این محوطه که به ویرانشهر معروف است، به عنوان مرکز اداری و سیاسی فعال بود و بخش دیگر آن نیز بنای مذهبی است. به نوعی میتوان گفت سیاستهای حکومت که شامل بخش اداری و مذهبی میشود در این مجموعه اجرا میشد. تپه داخل محوطه به احتمال زیاد، یک معبد است. چراکه در بخشهای مختلفی از آسیای مرکزی مانند خارزم، ماورءالنهر و… پلانهای مشابه این بنا را داشتیم که کاربرد مذهبی داشته است. حتا در کوه خواجه سیسستان که آتشکده معروف دوره اشکانی که به عنوان یکی از قدیمیترین آتشکدههای شناخته شده معروف است، چنین پلانی دارد که نشان از آن دارد این بقایای یک معبد با کاربری مذهبی است. تقارن در تمام این پلانها نقش اصلی را ایفا میکند.
لباف خانیکی در پاسخ به این سوال که آیا آثاری از آتشکده در این بخش از محوطه ویرانشهر بدست آمده یا خیر، گفت: تفاوت این بنا با سایر مجموعههای معماری شناخته شده آن است که ارتفاع زیادی از بنا باقی مانده. حدود ۴ و نیم متر از ارتفاع بنا دفن شده. در واقع میتوان گفت بنایی تقریبا سالم را در این بخش داریم و تا زیر طاق سقف را داریم اما درحال حاضر امکان دستیابی راحت به کف بنا را نداریم چراکه بخش زیادی از بنا زیر خاک مدفون است و باید خاکبرداری گستردهای در این محوطه انجام شود. درحال حضار توانستیم پلان و تراز کف را مشخص کنیم و اظهارنظری درخصوص کاربری آن داشته باشیم. اگر اشیاء منقول و مواد فرهنگی نیز در این محوطه وجود داشته باشد، باید کل فضا خاکبرداری شود تا بتوانیم به این آثار دست پیدا کنیم. این درحالی است که با یک تالار ۱۲ در ۱۲ متری که دارای ایوانی ۱۲ در ۱۲ متراست روبه رو هستیم. مقیاسها بسیار بزرگ است و اگر بخواهیم به کف دست پیدا کنیم و آثاری از آتشدان یا فعالیتهایی که در این بخش صورت میگرفته، بدست آوریم باید کاوشی در حد گسترده با حجم خاکبرداری عظیمی انجام شود. اهمیت این بنا این مهم را ایجاب میکند که چنین کاری انجام شود.
او در پاسخ به این سوال که عموما در دیوارههای آتشکدها و مراکز مذهبی دوره اشکانیان و ساسانیان شاهد استفاده از رنگ و نقاشی هستیم، آیا در این مکان نیز آثاری از رنگ بدست آمده است که صحت کاربری این مجموعه به عنوان معبد یا آتشگاه را اثبات کند، گفت: این نکته مهمی است چراکه در نمونههایی که در ترکمنستان هست، رنگ قرمز مشهود است اما نکته مهم آن است که این رنگها نیز در بخش پایینی دیوار کار شدهاند. درحال حاضر میدانیم که دیوارها گچاندود است و برای آنکه آثاری از رنگ یا نقاشی بدست آید باید تا فضاهای پایین کاوش انجام شود چراکه عموما در سطح یک متری دیوارها این رنگها مورد استفاده قرار میگرفتند. این موارد در اولویت سالهای بعد است و اگر حمایت لازم صورت گیرد میتوانیم به صورت قطعی دراین خصوص صحبت کنیم.
این باستانشناس درخصوص وسعت محوطه و اینکه آیا میتوانسته یکی از مراکز بزرگ قدرت در دوره اشکانیان و ساسانیان برای اداره خراسان بزرگ بوده باشد، گفت: سند خوبی همچون سفال نوشتههای نسا دراختیار داریم که در ۶۰ کیلومتری ویرانشهر قرار دارد. در این سفال نوشتهها جانماییهای مختلفی آورده شده که مالیات پرداخت میکردند. احتمالا ویرانشهر یکی از مراکز اداری و اقتصادی است که مالیاتها را جمع آوری و به مرکز اصلی که نسا بود، پرداخت میکردند. احتمالا ویرانشهر، بخشی کوچکتر از ساتراپیهای دوره هخامنشیان بوده.
لباف خانیکی یادآور شد: اگر کاوشها در ویرانشهر ادامه یابد و بتوانیم به لایههای زیرین دست پیدا کنیم، شاید بتوانیم به سفال نوشتهها نیز برسیم. البته با توجه به زلزلهای که در منطقه اتفاق افتاده، اینگونه به نظر میرسد که بعد از زلزله، محوطه آرام تخلیه و به مرور متروک شده است. از این رو مواد فرهنگی منقول بسیار کمی در محوطه بدست آمده. اما امیدواریم بتوانیم به اسناد اداری آن دوره دست پیدا کنیم.
سرپرست هیات ایرانی باستانشناسی محوطه ویرانشهر فاروج درخصوص همکاری با موزه لوور گفت: از سال ۱۳۹۸ که تفاهمنامه منعقد شد، حضور فیزیکی همکاران فرانسوی را به دلایل مختلف نداشتیم. اما همکاری علمی آنها را داریم و مطالعات آزمایشگاهی دادهها توسط موزه لوور صورت میگیرد. با توجه به آنکه فصل پنجم، آخرین فصل بر اساس تفاهمنامه پنجساله بود، از این رو عملا این تفاهمنامه به پایان رسیده و امیدواریم که با توجه به یافتههای چشمگیر، تفاهمنامه و حمایت از این کاوش ادامه یابد. نباید فراموش کرد که تاکنون محوطههای اینچنین که بدست آمده خارج از مرزهای ایران از ترکمنستان گرفته تا ازبکستان و شمال افغانستان بوده و توسط باستانشناسان خارجی کاوش شده و تقریبا این اولین نمونه از نوع خود است که داخل مرزهای ایران و توسط باستانشناسان ایرانی کاوش میشود و برای نخستین بار با فرهنگ دوره اشکانی و چگونگی اداره مرکزی سیاسی و مذهبی روبه رو میشویم که در خوانش و نقل تاریخ بیتاثیر نخواهد بود.
نظرات