بیشتر از یک ماه صبر کردم تا «محمدمهدی تندگویان» که حالا در سمت معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان است، زمان مصاحبه را مشخص کند.تندگویان در بخشهای مختلفی ایفای نقش کرده است اما بیشتر از آنکه به سیاسی بودن مشهور باشد، به عنوان فردی اجرایی شناخته میشود. او پیش از آنکه به وزارت ورزش و جوانان بیاید عضو شورای شهر تهران و در جایگاه سخنگوی فراکسیون اصلاحطلبان بود، با این حال او اعتقاد داشت که شورای شهر باید اقدامات اجرایی داشته باشد و کمتر در مسائل سیاسی دخالت کند.
تندگویان همانگونه که در تمامی مصاحبههایش صریح و دقیق صحبت میکند در این مصاحبه هم شجاعانه به تمام سوالات پاسخ میدهد و از آنجائیکه در کودکی، پدر خود شهید «محمدجواد تندگویان» را از دست داده و تحت تعلیم پدر بزرگ خود قرار گرفته، فردی اجرایی تربیت شده است. بیپروا صحبت میکند و عملگراست، به همین دلیل است که روحیات او با روحیات نسل جوان همخوانی دارد.
خیابان جردن ابتدای سلطانی، ساختمان سبز رنگ وزارت ورزش و جوانان مشخص است، معاونت ساماندهی امور جوانان هم طبقه چهارم همین ساختمان است. روی دیوار سالن انتظار و بالای میزکار معاون وزیر دو عکس از پدر شهیدش نصب شده، عکسهایی که سیاه سفیدند و قدیمی اما هنوز هم تاثیرگذار هستند.
پس از پذیرایی و کمی صحبت در مورد شرایط کاری جوانان مخصوصا جوانان سرپرست خانوار که ذهن تندگویان را به خود مشغول کرده، او نگاهی به ساعت خودش نگاهی میاندازد و مصاحبه یک ساعت و نیمی در مورد فیلترینگ، تجارت الکترونیک و اشتغال جوانان، بازیهای رایانهای، اجرای طرح سرباز مهارت در شرکتهای دانش بنیان و توانمندسازی تشکلها و استارتآپهای جوان، شروع میشود.
به گزارش اول فارس | avalfars>سیاسی ، پگاه طوسی از پایگاه اینترنتی دیجیاتو این گفتگو را اینچنین شروع کرده است:
شما به عنوان کسی که در فضای مجازی فعال هستید و سمت معاون ساماندهی امور جوانان را در وزارتخانه ورزش و جوانان دارید، فکر می کنید احساس نارضایتی جوانان که در شبکههای اجتماعی از جمله توییتر و اینستاگرام دیده میشود از کجا سرچشمه میگیرد؟
محمد مهدی تندگویان: طیف و مدل ناراحتی جوانان بسیار گسترده است اما حرف اصلی آنها عدم توجه و دیده نشدن است. این نارضایتیها شاخههای مختلفی مانند اشتغال، ازدواج و تحصیلات را دارد. اما اصل کلی که جوانان به آن میپردازند این است که آنها دیده نمیشوند؛ گویا سالهاست که دولت، قانونگذاران و مسئولان آنها را فراموش کردهاند. بخش دیگر ناامید شدن از قولها و گفتههای مسئولان است. در این سالها شاید ما توانسته باشیم ۳۰ درصد از آنچه را که قول داده بودیم عملیاتی کنیم و ۷۰ درصد آن تبدیل به شعارهای مقطعی شده که بیشتر در زمان انتخابات ریاست جمهوری شنیده میشود و هیچ کدام از آنها عملیاتی نشدند.
مشکلاتی که اشاره کردید وجود دارد؛ اما به نظرتان مشکل و خشمی که میبینیم چقدر واقعی است، یا آنطور که آقای ظریف میگوید اینها ربات هستند؟
نارضایتی، متفاوت از توهین، اغتشاش و براندازیست. به نظر من نارضایتی که توام با یک انتقاد منصفانه است و بحث اصلی آن دیده شدن، استفاده از طرحها و ایدهها و بکارگیری آنها در جایگاههای مختلف است؛ کاملا از این موارد جداست.
جوانانی که من در اطراف خود میبینم و آنها اعتراض میکنند، اعتراضشان از نوع امیدبخش است. به من میگویند ما طرح و ایده داریم اما کسی بهایی به ما نداده و نهادهای مختلف ما را کنار گذاشتند؛ این مدلهای اعتراض کاملا واقعی است. آنها جوانهایی هستند که استعدادهای بسیار خوبی دارند که میتوانند به کشور اقتصاد اشتغال و هم نسلان خود کمک کنند ولی یا دیده نمیشوند یا زمانی که وارد بازار کار میشوند توسط نهادهای مختلف با آنها برخورد میشود. این مدل اعتراضات بسیار واقعی است.
بخشی از اعتراضات ممکن است پروپاگاندا و جو سازی برخی سایتها باشد اما عمده اعتراضاتی که در کنار خود میبینم بچههایی نیستند که بخواهند وارد اغتشاش شوند و مطالبات آنها به حق است.
با اختیاراتی که شما در این جایگاه دارید چه حمایتهایی برای این دسته از جوانان انجام دادهاید؟
مدل وظایف و اختیارات ما همان چیزیست که در قانون مشخص شدهاست. برای جوانان کل کشور طرحها و ایدههای بسیاری داریم اما باید دید قانون چه اختیاراتی به ما داده است. با توجه به اختیاراتی که قانون به ما داده و تعریفی که برای معاونت جوانان شده است راه حل ما برای ساماندهی جوانان تشکلگرایی و NGO است؛ این تنها مدلیست که قانون اجازه داده از جوانان حمایتهای مادی و معنوی داشته باشم.
من همیشه از جوانان درخواست کردهام که اگر قصد استفاده از خدمات و تسهیلات سازمان ما را دارند، از طریق تشکل و NGO وارد شوند. معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری نیز وجود دارد که از جوانان نخبههای علمی حمایت میکند اما این نوع حمایت در حیطه من نیست اما تشکلها و NGO ها جزو سرفصلهای کاری ما هستند.
توصیه من به جوانان این است اگر ایده و طرحی دارند که منجر به درآمدزایی و اشتغالزایی خواهد شد، ایده خود را ثبت کنند؛ در سامانه ما درخواست خود را بنویسند تا ما بتوانیم چتر حمایتی خود را در روی سر آنها داشته باشیم. ما تا الان تمامی وامهایی که قول داده بودیم را اهدا کردیم و در حدود تعیین شده وظایفمان را انجام دادیم.
کمی بیشتر در مورد توییتر صحبت کنیم؛ در مورد فضایی که تبدیل به شبکه اجتماعی سیاستمداران و بزرگان شده و تقریبا حاکمیت، دولت و برخی اعضای مجلس درآن حضور دارند. به عنوان یک شهروند احساس نمیکنید که بسته بودن توییتر، حقوق شهروندی شما را نقض میکند؟
من کلیتر از این پاسخ میدهم. از نظر من محدود کردن هر نوع آزادی مشروعی اشتباه است و این فقط شامل فیلتر کردن شبکههای مجازی مثل فیسبوک، توییتر، تلگرام و سایتهای دیگر نمیشود. خیلی موضوعات مشروع دیگر وجود دارد که بی دلیل با آنها برخورد میشود.
سادهترین مورد تماشای بازی فوتبال در ورزشگاه و پارک است. این سادهترین نوع آزادی برای جوانان و خانوادههاست که با آن ممانعت میشود. تشکل های هنری بسیاری وجود دارند که در زمینههای هنری مانند تئاتر و موسیقی کار میکنند. این تشکلها اعتبار خود را از ما و مجوزهای لازم را از وزارت ارشاد دریافت میکند و حتی از نهادها و اماکن مختلف هم مجوز دریافت کرده اما زمان اجرای کنسرت جلوی او را میگیرند. این یک آزادی مشروع است که از آن جلوگیری میکنند.
فیلتر کردن توییتر و تلگرام چه فایدهای دارد به جز اینکه به جوان و مردم یاد میدهند این سد را بشکنند و فیلترشکن نصب کنند. در واقع خودمان بیقانونی را در کشور ترویج میدهیم. درحالیکه اگر فضای باز را ترویج کنم و به جای برخورد نحوه استفاده درست را آموزش داده و فرهنگسازی کنیم نتیجه آن خواهد شد که فضای آزاد در دسترس همه قرار گیرد و اگر کسی اشتباهی انجام میدهد، همان فضا و مردم با آن برخورد کنند. شما در جاهای مختلف دیدید که الان وقتی کسی کامنتی میگذارد که بیادبانه و گستاخانه باشد کاربران با آن برخورد میکنند. چرا مردم معتقدند که ما اصالت داریم ادبیات کهن داریم و نباید به این سمت حرکت کنیم. اما زمانی که ما دخالت میکنیم بازتاب منفی میشود.
ما در تلگرام که کار میکردیم، کانال خبری داشتیم اما چه اتفاقی افتاد؟ استفاده از تلگرام برای ما دولتیها ممنوع شد و بستری که در آن کار میکردیم را از دست دادیم اما طرف مقابل یعنی شبکههای برانداز، مخالف نظام و حتی شبکههایی که موضوعات اخلاقی دارند در حال فعالیت هستند و مردم و جوانان درحال استفاده هستند.
یعنی بستری که در آن اخبارهای خوب و بد بالانس بود از بین رفت و یک سویه شد. این هیچ کمکی به ما نکرد. از سوی دیگر وقتی میبینم که جوانی روی گوشی خودش فیلترشکن نصب کرده دیگر نمیتوانم اعتراض کنم. یک موقعی بود که میدانستیم نصب فیلترشکن فقط برای موضوعات خاص است و به افراد تذکر میدادیم اما الان خودمان هم وقتی میخواهیم وارد توییتر شویم از فیلترشکن استفاده میکنیم. کاری که جوانها میکنند.
کلیه آزادیهای مشروع اگر آزاد باشد و روی آنها رصد و پایش انجام شود دستاورد ما بهتر از وضعیت فعلی است که هیچ کنترلی روی آن نداریم. وقتی نمیگذاریم جوان وارد ورزشگاه شود و بازی را تماشا کند او وارد یک فضای خصوصی میشود که نمیتوانیم نظارتی بر آن داشته باشیم. چه بسا در این فضا کارهایی انجام دهد که بعدا به آسیبهای اجتماعی منجر شود.
به جای فیلترینگ باید فرهنگسازی انجام شود تا مردم نحوه استفاده صحیح را یاد بگیرند. دقیقا مانند پروسه ورود دستگاههای VHS که در ابتدا غیرقانونی بود اما کمکم پذیرفته شد و مردم استفاده از آن را یاد گرفتند. البته شاید معدود افرادی هم بودند که استفاده بدی از آن داشتند.
به نظر شما چرا پیام رسانها و شبکههای اجتماعی داخلی توفیقی در جذب مخاطب عام ندارند؟
کشورهایی هستند که در این حوزه عملکرد مشابه دارند. من حدودا ۶ سال در چین زندگی کردم در چین هم همینطور است. دولت و حاکمیت استفاده از برخی نرمافزارهای ارتباطی را ممنوع کرده و آنها را بستهاند اما در ازای آنها نرم افزاری ارائه شده که همان قدرت، توانایی و امنیت را دارد و به راحتی مردم از آنها استفاده میکنند.
اما وقتی که ما نتوانستهایم به هر دلیل این فضا را به وجود بیاوریم جایگزین کردن مشابه داخلی ادعای بیخودی است. یعنی اگر روزی نرم افزاری با توانمندیهای بالا به وجود آمد به مرور مردم آن را جایگزین نمونههای خارجی میکنند. در چین حتی سایتهای نقشهیابی مثل «گوگل مپ» هم فیلتر است ولی به ازای آن نرم افزاری وجود دارد که تمام خواستههای شما را پاسخ میدهد.
من هم آرزو دارم که ایران به جایی برسد که شبکههای کارآمد و قوی خود را داشته باشد اما زمانی که این اتفاق نیفتاده است نمیتوانیم مردم را محدود کنیم و از آنها بخواهیم از نمونههای داخلی استفاده کنند.
واقعیت این است که تلگرام برای جوانان اشتغالزایی کرده بود و عده ای از همین راه به مشتریان خود دسترسی داشتند و با این وضعیت اشتغال، از آن کسب درآمد میکردند. امروز به نظر شما فیلترینگ تلگرام چقدر بر اشتغالزایی جوانان تاثیر گذاشت؟
این حقیقت است که تلگرام در اشتغالزایی جوانان تاثیر داشت. مگر میشود با واقعیت مخالفت کرد. زمانیکه من در شورای شهر بودم طرحی در همین زمینه مطرح کردم که در نهایت به نتیجه نرسید.
بحث تجارت الکترونیک موضوعی واقعی است. سایت آمازون در چندین کشور مشغول به فعالیت است و مردم از آن استفاده میکنند و بسیار هم رایج شده. هیچکس نمیتواند آن را کتمان کند. در ایران نیز چنین بسترهایی ایجاد شد. سایتهایی در حال فعالیت هستند که شما با همانها در حال خرید و فروش هستند. ماشین میگیرید و رفت و آمد میکنید. کسب و کارهایی که خرید و فروش، تاکسیرانی و آژانسهای تهران را زیر سوال بردند و بسیار واقعی هستند.
من در شورا بحث کردم که سهم شهر تهران از تجارت الکترونیک چیست و چقدر است؟ کسی به این موضوعات توجه نمیکند. در تمام دنیا مالیات کسانیکه تجارت الکترونیک دارند معلوم است و باید پرداخت شود چرا که بسترهای مشخصی دارند از آنها حمایت میشود و باید مالیاتی که بپردازند هم مشخص است. اما در اینجا به سراغ آن نرفتهایم. تجارت الکترونیک موضوع جدی است و هر بستری که به توسعه آن کمک کرده و مردم از آن استفاده کردهاند، بستر کاملا درستی است و ما باید نگاه خود را تغییر دهیم.
همیشه به دولت، اقتصاددانان، بازاریان و فعالان اقتصادی گفتهام که اگر جوانان را در حوزه تجارت الکترونیک جدی نگیرید، جوانان شما را به راحتی کنار میزنند. همین الان ببینید که چند درصد مراجعه حضوری برای خرید کالاهای مختلف وجود دارد؟ از نرمافزارها و کالاهای دیجیتال گرفته تا پوشاک، مبلمان و سایر موارد.
تقریبا همه موارد در فضای مجازی خرید و فروش میشود. اگر نگاهی به فضای واقعی بازار بیندازید متوجه خواهید شد که بافت سنتی با مشکل مواجه شدهاند. این بسیار خوب است چون اگر بخش سنتی به فضای تجارت الکترونیک بپیوندند و استانداردسازی کالا صورت بگیرد که شبکهای گسترده همه آنها را کنترل کند و در عین حال تنظیم قیمت بازار هم شکل بگیرد، در نهایت همه چیز به نفع مردم خواهد شد.
با این حال این روزها زمزمه فیلترینگ اینستاگرام هم شنیده می شود. آیا با فیلترینگ اینستاگرام مساله تجارت الکترونیک جوانان دوباره ضربه نمیخورد؟ اگر بله پس چرا عدهای به دنبال چنین کاری هستند؟ آیا اینها تلاشی برای خدشه دار کردن فعالیت جوانان در حوزه تجارت الکترونیک نیست؟
این شبکهها قابل فیلتر شدن نیستند، فیلتر کردن یک بازی است که درد هیچکس را دوا نمیکند. عملا گروهها و شبکههایی که در تلگرام کارهای تجاری میکردند مانند قبل فعال هستند، کار خود را انجام میدهند و تنها اتفاقی که افتاد این بود که روی گوشی همه ما یک فیلترشکن نصب شد.
این موضوع برای شان دولت و حکومت ما خوب نیست. البته شما مطلع هستید که این فیلترینگ از سوی دولت نبود. متاسفانه در ایران دستگاههای فرادستی وجود دارند که دولت هم حریف آنها نمیشود. علیرغم آنکه نظر ما این بود که نباید اینطور با مردم رفتار کنیم، نباید فلیتر کنیم و ما هم شعار حقوق شهروندی را میدهیم و دولت هم روی این موضوع مصر است. منتها نهادهای فرادستی وجود دارند که هماهنگ با دولت نیستند.
شما برای رفع فیلتر چه کردید؟
در این مورد همیشه صحبت کردهایم و خواستار رفع فیلتر بودیم اما کسانی وجود دارند که از ما تاثیرگذارترند، مانند وزیر مربوطه آقای جهرمی که البته او هم جایی نبوده که فیلترینگ را محکوم نکرده باشد. من هم نسبت به درخواست جوانان صراحتا اعلام میکنم که رفع فیلتر هم درخواست جوانان است هم نیاز و هم واقعیت روز است.
یعنی اگر این بستر را ایجاد نکنیم، این ما هستیم که در بحث تجارت الکترونیک عقب میمانیم. رئیس جمهورهای تمام دنیا در توییتر با مردم ارتباط دارند گزارشهای خود را در توییتر منتشر میکنند و در همانجا از مردم درخواست همراهی میکنند و به سوالاتشان پاسخ میدهند. در واقع تمام فاصلهها برداشته شده و در ایران هم باید اتفاق بیفتد.
شما چه حمایت هایی در این زمینه از استارتاپ ها انجام می دهید؟ تاکنون از چند استارتاپ حمایت شده و چه نتایجی داشته؟
ما مدل متفاوتی داریم. قبلا هم تشکلها و NGO ها وجود داشتند که برخیشان از وزارت کشور، بهزیستی و کمیته امداد مجوز میگرفتند. منتها ما شبکه کشوری ایجاد کردیم و مدل کار ما حرکت به سوی جامعه مدنی و توسعه یافتگی است. ابتدا انجام کار ما در وزارت ورزش و جوانان ۸۰ تشکل داشتیم که الان به دو هزار رسید و تقریبا به همین میزان درخواست داریم که در حال بررسی هستند.
ما دو سال قبل برای آنها انتخابات استانی برگزار کردیم و الان در کشور مجامع استانی تشکلهای مردم نهاد جوانان را داریم. یعنی در هر استان با یک مجمع مشخص روبرو هستید که تشکل هر استان را ساماندهی میکنند. این تشکلها قابل بررسی، پایش، خبرگیری و امتیازدهی هستند. بنابراین اگر تشکلی در مجموعه ما فعال نباشد خود به خود از سیستم ما خذف میشود چون مجامع استانی در حال بررسی آنها هستند.
حوزه فعالیت این تشکلها بیشتر در چه بخشهایی است؟
در یک سالی که من وارد شدم اول از همه خواستم که حوزه فعالیت این تشکلها بررسی شود. بنابراین در کنار مجمع ملی تشکلهای مردم نهاد که به زودی دایر خواهد شد،۳ شبکه راه اندازی کردیم که روی اشتغال و تخصص تاکید دارد. یکی از شبکهها در حوزه گردشگری است و مجموع تشکلهای این حوزه که عمدتا بوم گردی انجام میدهند در یک شبکه و ۷ پهنه کشوری جای گرفتند. دبیرخانه خودش در تبریز فعال شده و پذیرش گردشگران خارجی را هم آغاز کرده است.
در این سیستم گردشگر بر اساس محلهایی که انتخاب کرده است وارد استانها میشود و تورلیدر هر استان گردشگر را گردانده و به تورلیدر استان دیگر میسپارد.
ما برای بچهها آموزشهای توانمندسازی داریم و به آنها آموزش میدهیم اما کار اجرایی با خود آنهاست. پس از آموزش به افراد مدرک داده میشود، البته مدرک برخی به دانشگاه تهران فرستاده شده تا بر اساس عملکرد آنها مدرک داده شود. اردیبهشت ماه اولین دوره برگزار شد و در ماههای آینده دورههای بعدی برگزار میشود.
برای تشکیل یک تشکل جوان که تحت حمایت شما قرار گیرند، اعضای تشکل باید در چه رده سنی باشند؟
قانون تا سن ۲۹ سال را اجازه می دهد ما در همین زمینه از شورای عالی درخواست کردیم که رنج سنی ۱۵ تا ۲۹ سال را به ۱۸ تا ۳۵ سال تغییر دهند چراکه برای هر دو مورد هم دلایل خود را داریم. از ۱۵ تا ۱۸ سال کاری نمیشود برای جوان کرد چراکه نمیتوانند شخصیت حقوقی داشته باشند یا حساب بانکی باز کنند و این سن تحت نظارت و اختیار آموزش و پرورش است اما از ۱۸ سال به بعد جایگاهی است که ما میتوانیم ورود پیدا کنیم بنابراین کف سنی را باید به ۱۸ سال رساند.
۳۵ سال هم با توجه به معیارهای بین المللی مطرح شده است. کشورهایی که در این زمینه کار می کنند معمولا رنج سنی را تا ۳۵ سال تعریف کرده اند و البته این موضوع کمی مرتبط به سن امید به زندگی در کشورهاست. ضمن انکه برخی از کشورها همین سن ۲۹ سال را سقف قرارداده اند. در ایران با توجه به مدل تحصیلات و دوره سربازی پسران از ۲۷ و ۲۸ سالگی میتوانند به دنبال اشتغال برود و دو سال فایدهای برای برنامه ریزی و به وجود آوردن تشکل ندارد.
ما بر اساس مدل زندگی ایرانی از شورای عالی درخواست کردیم تا زمان بدهند و امیدواریم که جلسه شورا طی یک دو ماه اخیر برگزار شود.
چه تسهیلاتی از سوی وزارت ورزش و جوانان به تشکلها و استارتاپهای تحت پوشش این وزارت خانه داده میشود؟
تشکلها تا زمانی که سرمایه و اندوختهای نداشته باشند معاف از مالیات و بیمه هستند. همچنین به آنها وام تعلق میگیرد.
گفتگویی با وزیر ارتباطات در مورد سمن جوانان داشتید. وزارت جوانان این میان چه نقشی دارد؟
ما دو شبکه دیگر هم داریم. یکی از آنها شبکه استارتاپ است که دبیرخانه آن در استان زنجان است و سایتی با همکاری جهاد دانشگاهی احداث کردیم. مدل کاملا استارتاپی دارد. جوان زمانی که وارد میشود ۷ هفته آموزش میبیند، شرکت ثبت میکند همانجا ما به آنها اجازه کار میدهیم و به دستاورد میرسد. اگر خودش خواست جهاد دانشگاهی سهامدار شرکت میشود و از مجموعه ما خارج میشود و اگر درآمدزا شده بود خودش به تنهایی وارد بازار کار میشود. در همین چند ماهی که شروع به کار کردیم یکی از استارتاپها با ارزش اسمی ۶ تا ۷ میلیارد تومان از مجموعه ما خارج شد و استارتاپهای دیگر که هر کدام ارزش خود را داشتند.
در عین حال شبکه استارتاپی هم ایجاد کردیم. از مجموعه تشکل خود را در کشور همه آنهایی که فعالیت استارتاپی دارند را عضو شبکه کرده ایم برای آنها دورههای آموزشی میگذاریم و هدف ما این است که یک بازارچه استارتاپی داشته باشیم.
شبکه سوم شبکه کارآفرینها هستند که در استان گیلان راه اندازی کردیم و برای کل بچههای کار آفرین عضو دوره های آموزشی برگزار شد. طرح «ایده شو» در همانجا مطرح شد. در این طرح افراد میتوانند ایدههای خود را مطرح کنند، بعد اساتید نمره و امتیاز میدهند و اگر رای بیاورد وارد پروسه اجرایی خواهد شد. مثلا کارآفرین اول کشور در استان فارس در یکی از شهرستان ها موجب اشتغالزایی ۲۷۰ نفر شده است.
در حال تولید یک اپ هستیم که تبدیل به بازاری برای کارآفرینان ما بشود و فروش هم در آن انجام شود. تا کارافرینان بتوانند مبادلات خود را انجام دهند نمایندگی استانی داشته باشیم. البته نه مانند سایت ها و اپ های موجود که آگهی بازار هستند. به صورت پایلوت در استان ایلام راه اندازی شده است تا معایب آن رفع شود. جوانان سراسر کشور می توانند عضو شبکه شوند اما جوانانی که وارد شبکه می شود تا یک حدی اجازه فروش دارد و اگر بیشتر از آن شد باید ثبت تشکل انجام دهد. چون هدف غایی ما این است که برای توسعه یافتگی باید به سمت تشکل گرایی و NGO برویم. چراکه من به عنوان دولت یک جوان را نمیتوانم به تنهایی حمایت کنم و حتما باید تشکلی ثبت شود.
امسال توانستیم برای آنها وام تهیه کنیم. سقف وام ۱۰۰ میلیون تومان است با بازپرداخت ۴ درصد تهیه کردیم. از اول سال تا کنون از ۱۷ میلیارد تومان در سطح کشور تسهیلات پرداخت کرده ایم. و تا اخر سال اگر تائیدیهها و مجوزهای لازم را کسب کننده تا پایان سال ۷۰ میلیارد تومان وام پرداخت خواهیم کرد. طرح در کمیته طرح استانی تایید و بررسی میشود و اگر مطمئن شویم طرح سودآور خواهد بود و فرد به بدهکار بانکی تبدیل نمی شود او را به بانک ها معرفی خواهیم کرد تا تسهیلات خود را دریافت کند.
چند نفر اعضای تشکلها هستند؟
در کل کشور ۸۰۰ هزار نفر جوان حضور دارند که در این شبکه ها عضو و مشغول به کار هستند.
طرحی به نام خانه استارتاپ ها در استان البرز رقم خورد. اما خبری از آن نشد. چرا؟
امسال اعتبار حمایتی خوبی گذاشیتم تا فعال شود. در استان البرز دچار تغییرات مدیریتی شدیم؛ معاون جوانان استان البرز سال گذشته تغییر کرد و به همین دلیل مشکلات زیادی پیش رو داریم و به دستاورد خوبی نرسیده ایم. تنها استان فعال زنجان است.
یکی از دغدغه های دیگر جوانان سربازی است. اقداماتی در این باره صورت گرفته که سربازی در شرکتهای دانش بنیان باشد. پشت این اقدامات معاونت فناوری ریاست جمهوری، آقای ستاری هستند. شما در این باره چه کاری کردید؟ آیا قصد ورود به این مساله را دارید؟
در این موضوع مشترک هستیم. ما و تمام وزارت خانه هایی که در حوزه «سرباز مهارت» کار می کنند یک ستاد کلی ست که همه در آن عضو هستیم. قبل از اینکه ما وارد شویم این پیشنهادات به ستاد نرفته بود. مدل آقای ستاری را ما به ستاد مهارت افزایی سربازان پیشنهاد دادیم و توافق انجام شد. این یک دستور رهبری است مبنی بر اینکه کسانی که وارد سربازی میشوند با مهارت از سربازی خارج شوند. ستاد کل نیروهای مسلح این دستور را اجرایی کرده است با یک تعداد مشخصی که تا پایان سال به آنها مهارت آموزش داده می شود و سربازی آنها تمام می شود. البته این تعداد هر سال افزایش پیدا خواهد کرد.
ما تفاهم نامه ای را بین وزیر ورزش و سردار باقری امضا کردیم که بچه هایی که در تشکل های اشتغالزا و کارافرینی ما شرکت کرده و حضور دارند و مورد تائید ما هستند بتوانند از موضوع امریه استفاده کنند. ما سهمیه محدودی داریم و نمی توانیم تمام اعضا و تشکل ها را شامل این موضوع کنیم.
سهمیه سالانه چقدر است؟
هنوز عددی تائید نشده بر اساس سهمیهای که میگیریم ممکن است نهایتا سالی ۱۰۰۰ نفر باشد. شاخصه هایی اعلام میشود که جوانان بتوانند انها را اعلام کنند در سایت ثبت و ارائه کنند ما بررسی کنیم و به ستاد معرفی می کنیم تا بتوانند ۶ ماه اخر خدمت خود را در تشکل خود بگذرانند. معاونت علمی و فناوری هم همین است و نخبگان می توانند ۶ ماه از سربازی خود را در حوزه خود بگذرانند.
تاکنون همکاری با انجمن بازیها و ورزشهای الکترونیک داشتهاید؟
تا حالا انجمن به ما مراجعه نکرده است. احساس می کنم که فعال نیست یعنی ما فعالیت کشوری از آنها ندیده ایم. بچههای ما در حوزه های نرم افزاری بازی سازی فعالیت دارند و پیشنهاد دادند فدراسیونی راه اندازی کنیم که در مسابقات بین المللی شرکت کنیم.
الان بازیهای نرم افزاری و بازیهای رایانهای درآمد هنگفتی ایجاد کرده اما ایران در آن سهمی ندارد یا حداقل پایگاهی ندارد که آنها را حمایت کند. ولی بچههای تشکل در این زمینه فعال هستند.
البته بنیاد ملی بازی های رایانه ای و تیم داریم که در بازی های ترکیه مدال کسب کردند.
این موارد خیلی محدود است. من با وزیر ورزش این موضوع را مطرح کردهام چون این حوزه امکان ایجاد فدراسیون و لیگ سازی و مسابقات داخلی دارد ولی تا امروز من چنین اتفاقی را در سطح کشور ندیده ام که تیم های کشوری وجود داشته باشد. لیگ کشوری وجود ندارد که اعضای تیم ها از تمامی استان ها وجود داشته باشد.
علاقمندان زیادی در این زمینه وجود دارند اما همانطور که اشاره کردید به صورت دولتی سازمان یافته نشدند و حمایتی از آنها نشده است. شما قصد ندارید برای آنها اقدامی کنید؟
باید تعیین تکلیف شود. یک بخش آن در حوزه ورزش است و من نمی توانم درباره آن تعیین تکلیف کنم. یکی دو بار از وزیر خواهش کردیم این موضوع را تعیین تکلیف کنند. یا این موضوع را از حوزه ورزش خارج کند و به حوزه جوانان واگذار کند چون در وزارت ورزش و جوانان ما چندین معاونت داریم.
یکی معاونت ورزش حرفهای، معاونت همگانی داریم که بازی های رایانهای به عهده آنهاست. ولی چون برداشت ما این بوده که هر دو حوزه ضعیف عمل کردند درخواست کردیم که اگر ستاد و انجمن آنها فعال نیست این حوزه را به ما واگذار کنند تا جوانانی که در این حوزهها در تشکلها فعال هستند کار را شروع کنند.
لیگ کشوری برپا کنند ممبرهای مشخص داشته باشند، جوان ها را عضو کنیم و بعد با یک رصد مشخص حضور بچهها را در مسابقات بین المللی ممکن کنیم اما هنوز حریف فدراسیونها و معاونتهای ورزشی نشدیم. ما معاونت ورزشهای حرفهای داریم که تمام لیگها تحت نظر آن هستند و اگر این یک بازی محسوب شود باید در معاونت ورزشهای حرفهای شکل بگیرد یا حداقل در ورزش همگانی؛ منتها تا امروز هیچ کدام از دو حوزه نتوانستهاند کاری انجام دهند.
ماه گذشته دو لیگ داخلی خصوصی برگزار شد که اسپانسر هم دارند و به شدت فعال هستند.
فدراسیون بازی های رایانه ای باید تحت حمایت وزارتخانه وجود داشته باشد. آقایان هم می گویند که ما داریم اما عملکرد خوبی ندارند. ما آماده هستیم که این فدراسیون را راه اندازی کنیم. چون این یک مدل برنامه ای نیست که نیاز به استادیوم و فضاهای عمرانی و بودجه هنگفت داشته باشد. فقط یک مدل شبکه سازی است که کار جوان هاست، کار مدیران سن و سال دار نیست.
بنیاد ملی بازی های رایانه ای هم زیر نظر وزارت ارشاد است و دخالت های محتوایی دارد و دخالت بازی سازی و لیگ حرفه ای نیست. این اتفاق باید در کشور بیفتد، تشکل های من پیشنهادات بسیاری خوبی دادهاند انها آمادگی راه اندازی لیگ را دارند اما قانون به ما این اجازه را نداده که بتوانیم چنین کاری کنیم.
در جشنواره خوارزمی بخشی به نام جوان در خوارزمی وجود دارد منتها همکاری از شما ندیدیم و گویا تمام ماجرا به وزارت آموزش و پرورش گره خورده است، آیا خوب نیست که وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی امور جوانان در این جشنواره حضور داشته باشد؟
ما حاضریم با سایر وزارتخانه ها همکاری داشته باشیم منتها من یک تاکید دارم که بحث نخبه اجتماعی برای ما ارزشمندتر از نخبه علمی است نه اینکه آنها بی ارزش باشند اما آنها پایگاه و حمایتهای خود را دارند.
همه حرف و تلاش ما برای حمایت از بخش خاکستری جوانان است. جوانی که ممکن است اهل مذهب سیاست و گروه ها نباشد حتی اهل علم هم نباشد اما او جوان ایرانی است و او باید وارد خانه جوانان استان ها شود تا بتوانیم برایشان تشکل ایجاد کرده و آنها را حمایت کنیم. اتفاقا از میان همین جوانان نخبگان بسیار خوبی به وجود میآید. زمانی که جوان ۲۷ ساله برای ۲۷۰ نفر اشتغالزایی کرده و به آنها حقوق و دستمزد میدهد ارزش او در شرایطی که کشور در ان دچار شده بسیار بالاتر از یک تحصیلکرده است. من این جوانان را بیشتر دوست دارم و حاضرم برای آنها جشنواره برگزار کنم یا با وزارتخانهها توافق کنم چون این بخش از جوانان نادیده گرفته شده اند.
در کشور ما بسیار به موضوعات علمی و اعتقادی زیاد پرداخته شده است اما به جوانانی که دیپلم دارند اما برای دیگران و خودشان اشتغالزایی کرده اند هیچ اهمیتی نمی دهند. مدرک گرایی تاثیر مخربی بر جوانان و کشور گذاشته است. من در این مدت که به وزارت ورزش آمدم ۱۸ استان را دیدم و موارد عجیبی بین آنها بود. مثلا در روستایی کوچک فردی دکترای ژنتیک گرفته است، خوب این چه فایده دارد؟
ما آمایش اشتغال و تحصیلات در کشور نداشتیم و نداریم. کسی نیست اعلام کند که ما به کدام رشته ها بیشتر نیاز داریم و به کدام رشته ها کمتر. باید مرکز مشاوره داشت که آنها را هدایت کرد که برخی رشته ها را نخوانند چون در شهر و روستای تو اشتغالی برای این رشته وجود ندارد. بعد از آن مجبور میشوند به سمت کلانشهرها مهاجرت کنند، کار اشباع شده، بیکار میمانند و تبدیل به حاشیه نشینی شهری و اسیبهای اجتماعی میشود.
در واقع از نظر شما تخصصگرایی بر مدرکگرایی ارجحیت دارد؟
ما با تولید مدرک خیانت می کنیم به جوانان خود و آنها را تبدیل میکنیم به حاشیه نشینی شهری درصورتیکه میتوانستند مهارت درستی را آموزش ببینند که در شهر خود کار کنند. مثلا جوشکاری در برخی جاها دستمزد بالاتر از پزشک دارد.
ما بچههای خود را عملیاتی تربیت نمیکنیم و مهارتی به آنها آموزش نمیدهیم. چرا باید جوانان را به سمت دانشگاه و مدرک گرایی سوق دهیم درصورتیکه اول باید آنها را به سمت مهارت گرایی سوق دهیم.
بنابراین ما از نخبگان اجتماعی حمایت میکنیم و برای آنها جشنواره برگزار میکنیم. چنانکه تاکنون هم برای شبکه گردشگری این کار را کردیم. از شبکه کارآفرینان هم همینطور که در آن از زنان سرپرست خانوار که اشتغالزایی میکنند حمایت کردیم جایزه و وام دادیم تا کار خودش را گسترش دهد.
به دنیای دیجیتال برگردیم. به عنوان یک عضو سابق شورای شهر تهران، به نظرتان آیا تحقق تهران هوشمند ممکن است؟ وضعیت هوشمندسازی شهر تهران چقدر میتواند بر بهبود زندگی شهری تاثیر داشته باشد؟
تا تکلیف دولت و مدل حضور آن در تهران مشخص نشود به هیچ جایی نخواهیم رسید. مشکل مردم شهر تهران این است که دولت تمام هزینه های خود را به مردم شهر تهران تحمیل می کند. ما شهروندان چرا باید هزینه حضور دولت را در تهران متحمل شویم؟ ترافیک شهر من چرا ایجاد شده است؟ تهران چگونه میتواند هوشمند شود وقتی که دولت تابع هیچ کدام از اصول شهرسازی و شهرداری نیست. جواب به نظر من صفر درصد است.
سایر کشورها چه راهی در پیش گرفتند تا شهرهای هوشمند داشته باشند؟
در کشوری مانند مالزی یک پایتخت سیاسی و یک پایتخت اداری تشکیل شد و کل بدنه دولت از شهر خارج شد و نقطه دیگری رفت و برای آنجا امکاناتی مثل مترو هم در نظر گرفته شد. اما وزارتخانهای در تهران چندین ساختمان دارد. تردد اعضا و کارمندان آن چه تاثیری بر ترافیک دارد. همین وزارتخانه دو ساختمان دارد یکی در سئول یکی هم در جردن و اگر من در روز دو جلسه داشته باشم باید دائما در این مسیر تردد کنم. چرا مردم باید هزینه ترافیک من و کارمندان دولت را بپردازند؟
تا تکلیف دولت و هزینه های سربار و ترافیک و نهادهایی که در این شهر دارد مشخص نشود این شهر هوشمند نخواهد شد. هوشمند یعنی مدیریت یکپارچه شهری. من در شهری کار میکنم به عنوان شهرداری که امکان مدیریت بر خیلی از نهادها را ندارم. پس چطور میتوانم مدیریت یکپارچه داشته باشم؟
در کشورهای پیشرفته حاکمیت محلی با شهرداری هاست و بنابراین شهرداری ها مدیریت یکپارچه انجام میدهند و شهر هوشمند میشود اما در ایران ما حاکمیت محلی نداریم. شهر هوشمند در ایران تقریبا محال است و در تهران ۱۰۰ درصد محال است.
دولت الکترونیک تاکنون چه مزیتها و صرفه جوییهایی برای شما داشته؟
بخش هایی از دولت الکترونیک اجرایی شده و از نتایج آن جمع شدن کارتابل های فیزیکی و حذف کاغذ بوده که سرعت عمل را افزایش داده است. اما فراگیر نیست؛ یعنی مسئولان نمیتوانند از خانه یا در زمان سفر لینک شوند و مکاتبات خود را انجام دهند. ایمنی هنوز در شبکه ایجاد نشده و هنوز مکاتبات محرمانه به صورت دستی انجام میشود.
در مدیریت شهری خیلی از موضوعات مانند سامانههای شهرسازی مثل کمیسیون ماده ۷ که مربوط به باغات است هنوز الکترونیکی نشده است. من دو سال تمام وقت خود را گذاشتم تا الکترونیکی شود اما حریف شهرداری نشدم و هنوز هم کارها دستی انجام میشود.
ما فروشگاه خوبی داریم مانند شهروند اما چقدر میتوان از سایت شهروند خرید مجازی کرد؟ تا جایی که من اطلاع دارم هیچکس رضایتی از این موضوع ندارد. اقتصاد شهری و تبدیل آن به اقتصاد الکترونیک بخشی از پروژه دولت الکترونیک است که هنوز در آنها موفق نشدهایم. تجارتهای الکترونیک شهری هم قاعده و سازمان مشخصی ندارد؛ اگر شما کالایی را الکترونیکی بخرید و بعد دچار مشکل و دعوا بشوید هیچ نهادی وجود ندارد که بتوانید از آن شکایت کنید.
پس از نظر شما دولت الکترونیک موفق عمل نکرده است؟
دولت الکترونیک محقق نشده چون زیرساخت های آن محقق نشده است. سرعت انتقال دادههای ما هنوز کم است و عدد و رقم ها هنوز معقول نیست. شبکه ها گسترده نشده و نمیتوان دولت الکترونیک را محقق کرد. مکاتبات ما تا استانها به صورت الکترونیک انجام میشود و بیشتر از آن در دل استان ها به صورت دستی انجام میشود.
نظرات