چاپ کد خبر: 142566
17 اردیبهشت 1403

غزلی زیبا از سعدی که امروز بخوانید/لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم

سعدی

در این گزارش برای امروز شما غزلی زیبا از سعدی شیرازی شاعر شیرین سخن ایرانی برای تان آورده ایم

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات »غزل شمارهٔ ۱۹

کمان سختْ که داد آن لطیف بازو را؟
که تیر غمزه تمامست صید آهو را

هزار صید دلت پیش تیر باز آید
بدین صفت که تو داری کمان ابرو را

تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی
که روز معرکه بر خود زره کنی مو را

دیار هند و اقالیم ترک بسپارند
چو چشم ترک تو بینند و زلف هندو را

مغان که خدمت بت می‌کنند در فرخار
ندیده‌اند مگر دلبران بت‌رو را

حصار قلعهٔ باغی به منجنیق مده
به بام قصر برافکن کمند گیسو را

مرا که عزلت عنقا گرفتمی همه عمر
چنان اسیر گرفتی که باز تیهو را

لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم
سخن بگفتی و قیمت برفت لؤلؤ را

بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست
چنان که معجز موسی طلسم جادو را

به رنج بردن بیهوده گنج نتوان برد
که بخت راست فضیلت، نه زور بازو را

به عشق روی نکو دل کسی دهد سعدی
که احتمال کند خوی زشت نیکو را

برچسب ها:
نظرات خود را برای ما ارسال کنید

آخرین اخبار