جشن سَده از جشنهای ایرانی است که در آغاز شامگاه ۱۰ بهمن برگزار میشود.این جشن بیش از پنج هزار سال قدمت دارد، و از جملهٔ قدیمیترین جشنهای ایرانی (حتی قدیمیتر از نوروز) بهشمار میرود.این جشن، جشن پیدایش آتش در نظر گرفته میشود. بر اساس شاهنامهٔ فردوسی، پیشینهٔ این جشن به دوران هوشنگشاه، از نخستین شاهان پیشدادی، بازمیگردد. آمدهاست که هوشنگشاه به هنگام شکار، چون مار سیاهرنگی را میبیند، به سوی آن سنگی پرتاب میکند که از برخورد این سنگ به سنگی دیگر، جرقهای شکل میگیرد و بوته خشکی که در آنجا بوده آتش میگیرد. ایرانیان از آن هنگام به بعد از آن آتش پاسداری میکنند. سَده در میان زرتشتیان با روشن کردن آتش برگزار میشود و به نیایش میپردازند. این جشن در سال ۱۳۹۱ در فهرست میراث معنوی ایران و در بهمن ۱۳۹۸ در فهرست میراث فرهنگی ناملموس ایران ثبت شد.هرساله با شکوه ترین جشن سده دنیا توسط زرتشتیان کرمان در محلی بنام باغچه بوداغ آباد بصورت عمومی و با حضور همه مردم برگزار می گردد.
آیینها
در شامگاه دهمین روز یا مهر روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از روزهای پیشین در مرکز شهر یا آبادی یا بر بلندی کوهستان گرد آوردهاند، این جشن آغاز میشود.
در اشارات تاریخی این جشن همیشه به شکل دستهجمعی و با گردهمایی همه مردمان شهر و محله و روستا در یکجا و با برپایی یک آتش بزرگ برگزار میشدهاست؛ مردمان در گردآوردن هیزم با یکدیگر مشارکت میکنند و بدین ترتیب جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردمان است. زرتشتیان استانهای کرمان، یزد، فارس و دیگر استانها از دیرباز این جشن را برگزار میکردهاند؛ امروزه بجز این شهرها در روستاهای اطراف میبد و اردکان، بافت، بردسکن، طبس (روستای پیرحاجات و کلشانه) و حتی در برخی کشورهای خارجی مانند سوئد، آمریکا و استرالیا ایرانیان با گردآمدن در یک نقطه از شهر یا روستا در کنار هم آتشی بسیار بزرگ میافروزند و به نیایشخوانی و سرودخوانی و پایکوبی میپردازند؛ گفتنی است بزرگترین وباشکوهترین جشن سدهٔ جهان در کرمان هر ساله برگزار میشود؛ همچنین در تقویم اصلی و جدید زرتشتیان این روز را آبان روز نامیدهاند.
این جشن در تقویم جدید زرتشتیان مصادف با مهر روز از بهمنماه شده حال آنکه ابوریحان بیرونی و دیگر منابع آنرا آبان روز گزارش کردهاند.
معنای واژه سده
بعضی دانشمندان نام سده را گرفتهشده از صد میدانند؛ ابوریحان بیرونی مینویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست میآید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث -پدر نخستین- درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده: “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید. ”»
نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان است؛ از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سدهاست صد روز، و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰روز و ۵۰شب بودهاست؛ و بهعلت اینکه از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کردهاست شب هم مانند روز روشن و گرم و زندهاست شبها هم شمرده میشوند.
یکی دیگر از دلایل گرامیداشت این شب این است که ایرانیان دو ماه میانی زمستان را، همان دی و بهمن را، بسیار سخت و هنگام نیرومند گشتن اهریمن میدانستند و برای پایان یافتن این دوماه نیایشهای ویژهای برگزار میکردند؛ از شب چله که چله بزرگ نیز نامیده میشد و در آن مهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه که جشن سده و چله کوچک نامیده میشد برابر ۴۰ روز است؛ و به سبب اینکه آتش (مظهر گرما و نور و زندگی) در روز سده کشف شده بود و وسیله دیگری برای مبارزه با اهریمن و بنا بر آیین باعث روشنایی شب مانند روز شد از شب چله کوچک تا اول اسفند ۲۰ روز و ۲۰ شب (جمعاً چهل شب و روز) است.
یکی از نشانههای پیوند این دو پدیده مراسمی است که در بین عشایر سیرجان و بافت برگزار میشود:
شب دهم بهمن آتش بزرگی بنام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان چهل روز «چله بزرگ» است در میدان ده برمیافروزند و میخوانند:
سده سده دهقانی/ چهل کنده سوزانی/ هنوز گویی زمستانی
و برخی گفتهاند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.
مهرداد بهار در کتاب «پژوهشی در فرهنگ ایران» و رضا مرادی غیاثآبادی در کتاب «نوروزنامه»، بر این باورند که سَدَه در زبان اوستایی به معنای برآمدن و طلوع کردن است و ارتباطی با عدد ۱۰۰ ندارد؛ عدد «سد» به شکل «صد» معرب شدهاست در حالیکه واژه «سده» به شکل «سذق» معرب شدهاست.
اگر نخستین روز زمستان را (روز پس از شب یلدا) تولد دیگری برای خورشید یا مهر بدانیم، میتوان آن را هماهنگ با جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز تولد، آیین کهن و زنده ایرانی دانست؛ (در همه استانهای کشور و سرزمینهای ایرانینشین، برگزاری مراسم جشن دهم و چهلم کودک دیده میشود) و این واژه “sada” (اسم مؤنث) که به معنی پیدایی و آشکار شدن است، در ایران باستان sadok و در فارسی میانه sadag بوده و واژه عربی سذق و نوسذق (معرب نوسده) از آن آمدهاست.
روایتهایی که جشن سده را به صد روز گذشتن از زمستان یا پنجاه شب و پنجاه روز مانده به نوروز تعبیر میکنند، همگی از ساختههای جدیدتر است و در متون قدیمی نیامدهاند.
سده از دیدگاه اساطیری
از اسطورههای جشن سده تنها یکی به پیدایش آتش اشاره دارد؛ فردوسی میگوید: «هوشنگ پادشاه پیشدادی، که شیوهٔ کشتوکار، کندن کاریز، کاشتن درخت… را به او نسبت میدهند، روزی در دامنهٔ کوه ماری دید و سنگ برگرفت و به سوی مار انداخت و مار فرار کرد؛ اما از برخورد سنگها جرقهای زد و آتش پدیدار شد.» هم در کتاب «التفهیم» و هم «آثارالباقیه» ابوریحان، از پدید آمدن آتش سخنی نیست بلکه آن را افروختن آتش بر بامها میداند که به دستور فریدون انجام گرفت و در نوروزنامه آمدهاست که: «آفریدون همان روز که ضحاک بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان که از جور و ستم ضحاک رسته بودند، پسندیدند و از جهت فال نیک، آن روز را جشن کردندی و هر سال تا به امروز، آیین آن پادشاهان نیک عهد را در ایران و دور آن به جای میآورند.»
سده از دیدگاه تاریخی
داستان پدیدآمدن آتش و بنیاد نهادن جشن سده در شاهنامه بدین گونه آمدهاست که هوشنگ با چند تن از نزدیکان از کوه میگذشتند که مار سیاهی نمودار شد؛ هوشنگ سنگ بزرگی برداشت و به سوی آن پرتاب کرد؛ سنگ به کوه برخورد کرد و آتش از برخورد سنگها برخاست. به گفته فردوسی:
برآمد به سنگ گرانسنگ خرد
هم آن و هم این سنگ گردید خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که اورا فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آنشب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
به نوشته مورخانی همچون بیرونی، بیهقی، گردیزی جشن سده یکی از سه جشن بزرگ ایرانیان است که در دوران اسلامی، تا اواخر دوران خوارزمشاهیان و حمله مغول دوام آورد و هم سلاطین و امیران و هم مردم عادی این جشن را بهپا میداشتند؛ مشهورترین و بزرگترین جشن سده در زمان مردآویج در سال ۳۲۳ هجری در اصفهان برگزار شدهاست و چنانکه در تاریخ بیهقی آمدهاست جشن سده دیگری که به یاد مردم مانده، جشنی است که در زمان سلطان مسعود غزنوی در سال ۴۳۰ هجری برگزار شد.
به هر روی، ماندگاری سده در فرهنگ ایرانی بسیار مرهون اقوام گوناگون ایرانی است؛ کرمان، در هشتاد سال گذشته مهد برگزاری سده بودهاست و همه ساله باشکوهترین جشن سده نیز در آن جا توسط همه مردم برگزار میشود؛ در سالهای پس از انقلاب اسلامی، زرتشتیان این جشن را با روشهای تازهای که سابقه تاریخی ندارد، برپا میکنند.
روحالامینی، که خود کرمانی است، دربارهٔ برگزاری سده در کرمان میگوید: «کرمانیها این جشن را باشکوهتر از مناطق دیگر برگزار میکنند؛ هنوزهم در کرمان رسم است که کشاورزان از خاکستر آتش بر زمینهاشان میپاشند، زیرا عقیده دارند که خاکستر آتش سده به زمین برکت میدهد.» او ادامه میدهد: «در گذشتههای نه چندان دور این مراسم در پشتبامها برگزار میشد؛ این جشن جمعی و همگانی است؛ هیچگاه این مراسم پنهانی و در خفا انجام نمیشده و همواره با حضور تعداد زیادی از مردم در بیابانها و دشتها برپا میشدهاست؛ هنوز هم در کرمان در روز جشن سده، مدارس را تعطیل میکنند.»
به رغم گذشت هزاران سال از برگزاری نخستین سده، امروزه تغییرات محسوسی در برگزاری این جشن بهوجود نیامدهاست.
روحالامینی که تغییرات آیینها را در طول زمان پیگیری میکند، معتقد است این آیین آن قدر قوت داشته که موفق به حفظ خود شده و با اشاره به خاطرهای میگوید: «حتی در زمان جنگ ایران و عراق با آنکه از شکوه جشن سده کم شده بود، ولی باز هم مردم در روز دهم بهمن دور هم در بداق آباد کرمان (باغی که تا چند سال پیش معمولاً سده را در آن جشن میگرفتند) جمع میشدند؛ از آنجا که سده را آتش میزنند، به این جشن سدهسوزی هم میگویند؛ روحالامینی از ماجرای سدهسوزی کرمان در سالهای دهه چهل شمسی روایت جالبی تعریف میکند: «نزدیک غروب دو موید، لاله به دست، با لباس سفید از باغچه بیرون آمده، زمزمهکنان به سده نزدیک میشوند و از سمت راست سه بار گرد آن میگردند؛ سپس این خرمن هیزم را با شعله لالهها از چهار سو آتش میزنند؛ ساعتها طول میکشد تا شعلهها و حرارت آتش فروکش کند و مردم، به ویژه نوجوانان و جوانان بتوانند برای پریدن از روی آتش به بوتههای پراکنده نزدیک شوند؛ در گذشته اسبسوارانی که منتظر فروکش کردن شعلهها بودند، زودتر از دیگران خود را به آب و آتش زده و هنرنمایی میکردند؛ کشاورزان میکوشیدند مقداری از خاکستر سده را بردارند و به نشانهٔ پایان یافتن سرمای زمستان، گرما را به کشتزار خود ببرند؛ شرکتکنندگان کمکم به خانه برمیگشتند، ولی جوانانی که تا نیمههای شب پیرامون سده میماندند، کم نبودند.» در این شب ستاره گرما به زمین میآید.
نظرات