دودو نام پرندهای بیپرواز و منقرضشده است. زیستگاه این پرنده جزیره موریس در اقیانوس هند بودهاست. این پرنده در سال ۱۶۸۱ منقرض شد. دودو به تیرهٔ کبوتریان تعلق داشت و حدود یک متر ارتفاع و وزنی نزدیک به ۲۰ کیلوگرم داشت. از میوهها تغذیه و بر روی زمین آشیانهسازی میکرد.
به گزارش اول فارس ، دودوها از معروفترین جانوران منقرضشده هستند که بهعنوان یک مثال برای چگونگی انقراض استفاده میشوند چراکه انقراضش در تاریخ ثبت شده و فعالیتهای بشر، مستقیماً در نابودی آن سهیم بودهاست. بعضی از ضربالمثلهای انگلیسی از داستان انقراض دودو سرچشمه میگیرد.
در اکتبر ۲۰۰۵ یک گروه بینالمللی از محققان، بخشی از مار آکس سانجز مهمترین ناحیه شامل بقایای دودو را حفاری کردند. بقایای زیادی یافت شد، شامل استخوانهای پرنده در مراحل مختلف بلوغ، و چندین استخوان که مسلماً متعلق به اسکلت یک پرنده بود و در جای طبیعیشان مانده بودند. این یافتهها در دسامبر ۲۰۰۵ در نچرالیس در لیدن عمومی شدند. پیش از این تعداد کمی نمونه پیوسته از دودو شناخته شده بود، بیشتر نمونهها شامل استخوانهای منفرد و خرد شده بود. موزه تاریخ طبیعی دوبلین و موزه تاریخ طبیعی دانشگاه آکسفورد و دیگران یک نمونه از سرهمبندی این بقایا دارند. یک تخم دودو در موزه لندن شرقی در آفریقای جنوبی در معرض نمایش است. تا همین اواخر، مهمترین بقایای دستنخورده، که هماکنون در موزه تاریخ طبیعی آکسفورد در معرض نمایش است، بخشی از اسکلت پای پرنده و سر که شامل تنها بافت نرم شناخته شدهٔ نمونههاست، بود.
همچون بسیاری از حیوانات که بدون دشمنان طبیعی خشکیزی تکامل یافتند، دودو ترسی از آدمها نداشت. این ویژگی به اضافهٔ ناتوانی از پرواز او را شکار راحتی میساخت. به هر روی مجلهها پر از گزارشهایی مبنی بر گوشت سفت و بد مزهٔ دودو بودند در حالی که برخی گونههای محلی دیگر مانند رِد رِیل مزهشان ستوده میشد. این باوری همگانی است که دریانوردان مالزیایی و اندونزیایی توجه ویژه به دودو داشته، و آنها را تنها برای ساختن کلاه که در مراسم مذهبیشان کاربرد داشت، میکشتند.
اسکلت دودو در موزهٔ تاریخ طبیعت لندن
به هر روی، زمانی که آدمی به جزیره موریس رسید، با خود حیواناتی که در آنجا نبودند را آورد حیوانهایی چون خوک، سگ، گربه، موش صحرایی سیاه وماکاک خرچنگ خوار (که یک نوع میمون است)؛ که آشیانه دودوها را چپاول میکردند، همزمان انسانها، جنگلها را که محل آشیانهسازی دودوها بود را نابود کردند؛ امروزه تأثیری را که این حیوانها بهویژه خوکها و مِکاکها بر جمعیت دودوها داشتهاند بسیار جدیتر از شکار آنها در نظر میگیرند.
اگرچه گزارشهای پراکندهای از کشتار جمعی دودوها برای خوراک کشتیها وجود دارد، بررسیهای باستانشناختی تاکنون مدارک کمی از شکار این پرندگان توسط انسان یافتهاند. مقداری استخوان از حداقل دو تا دودو در غارهای بای دو کپ که اقامتگاه بردههای پناهنده و محکومان در سدهٔ هفدهم بود، یافت شد اما بهدلیل منزوی بونشان در ناحیهای بلند و شکسته بهراحتی به دودوها دسترسی نداشتهاند.
بحثهایی در مورد تاریخ انقراض دودوها وجود دارد. رابرتز و سولو بیان میکنند که تاریخ انقراض دودو به آخرین دید تأییدشده از پرنده، گزارششده توسط دریانورد وُلکِرت اِوِرتسز، در ۱۶۶۲ بازمیگردد؛ اما بسیاری دیگر از منابع تاریخ حدسیتر ۱۶۸۱ را پیشنهاد میکنند. رابرتز و سولو اظهار میکنند که بهدلیل آنکه دیدن پرنده قبل از ۱۶۶۲ در ۱۶۳۸ بودهاست، احتمالا دودو نزدیک سال ۱۶۶۰ خیلی کمیاب بوده؛ بنابراین، یک گزارش بحث انگیز از ۱۶۷۴ میتواند بیدرنگ قابل اعتنا نباشد. تجزیهوتحلیل آماری از گزارشهای شکار ایزاک جُهانز لامُتیِس یک تاریخ انقراض نو را در ۱۶۹۳ تخمین میزند، با ۹۵درصد فاصله اطمینان از ۱۶۸۸تا ۱۷۱۵. با ملاحظهٔ بیشتر مدارک جزئی مانند گزارشهای مسافران و فقدان گزارشهای خوب پس از ۱۶۸۹، این محتمل است که دودو قبل از۱۷۰۰نا پدید شدهاست، آخرین دودو کمی بیش از یک سده از پیدا شدن گونه در ۱۵۸۱ درگذشت. تعداد کمی توجه ویژه به پرندهٔ منقرضشده کردند. در آغاز سدهٔ نوزدهم، یک موجود غریب بهنظر میآمد، و بسیاری وجود آن را یک افسانه میپنداشتند.
بر اساس توالی ژنومِ این پرندهی به اصطلاح مرده، دودو بیش از همه به کبوتر نزدیک است. دانشمندانِ این پروژه عقیده دارند مطالعهی آنها علاوه بر ارائهی اطلاعات دربارهی وجود دودوی منقرض شده، به حفظ گونههای کمیابی که هنوز منقرض نشدهاند هم کمک میکند. با این حال، بر سر این که آیا این نوع تحقیقات را باید دنبال کرد یا نه، میان زیستشناسان بحث و گفتگوهای تندی در جریان است.
دکتر بِث شاپیرو و بِن لام (مدیر عامل و بنیانگذار کولوسال)
شرکت ویرایش ژن کولوسال بیوسایِنسِز در حال حاضر پروژههایی را برای احیاء ماموت پشمالو و گرگ تاسمانی آغاز کرده است. اما دودو نخستین پروژهی آن در ردهی پرندگان است و اهمیت زیادی دارد، چون به معنای تغییر تکنیک ویرایش ژن برای تطبیق یافتن با یک تخم بیرونی است.
این پروژه دستکم برخی از تنگناهای اخلاقی را از سر راه دانشمندان برمیدارد. در مورد گونههای پستاندار، این تکنیک نیازمند کاشت مادهی ویرایش ژن در سیستم تولیدمثلِ خویشاوند زندهی همان گونه از قبیل فیل (در مورد پستانداران) است. برای خلق تولههای ماندنی و زیستپذیر با استفاده از چنین روشی، در عمل بارداریهای زیادی باید صورت گیرد.
اما اجرای همین تکنیک روی یک پرندهی تخمگذار، زحمت و استرس کمتری برای حیوان ایجاد میکند. محققان قرار است روی تخمهای کبوتر آزمایش کنند و از مادهی ژنتیکیِ کبوترهایی استفاده کنند که قابلاصلاح باشند تا بتوانند خصوصیات دودو از جمله عدم قابلیت پرواز را در آنها منعکس کنند. این روش از نظر تکنیکی چالشبرانگیز است، چون هیچکس تا بحال از ویرایش ژن برای پرندگان به چنین روشی استفاده نکرده است.
اسکلت دودو در موزهٔ تاریخ طبیعت لندن
بِث شاپیرو دیرینشناس ارشد در کولوسال به گاردین گفته است او بیش از دو دهه مسحور دودو بوده است، یعنی از سال ۱۹۹۹ در آکسفورد برای گرفتن مدرک؛ جایی که یک جسد حفظ شدۀ دودو را در نمایشگاه موزه دید و سعی کرد سرپرستان موزه را متقاعد کند تا بگذارند دیانای آن را استخراج کند. به گفتهی شاپیرو صدها دودو در کلکسیونهای سراسر دنیا وجود دارد، به این معنا که امکان توالییابی ژنوم این پرندهی مرده وجود داشته است. اما او هشدار میدهد دودوی احیاءشده هرگز جایگزین دقیق دودوی منقرضشده نخواهد بود: «کاری که ما تلاش میکنیم انجام دهیم احیاء کردن ژنهای خاص دودو در یک پرندۀ دیگر هستیم. دیوانگی بود که فکر کنیم راهحل بحران تنوع زیستی در جهان، ایجاد یک جایگزین کامل است.»
تیم رهبری کولوسال در پروژه احیای ماموت
بِن لام، بنیانگذار مشترک و مدیرعامل کولوسال گفته است شرکت – که تلاشهایش روی ماموتها و گرگهای تاسمانی هنوز منجر به تولید حیوانات جدید نشده است – در حال جمعآوری ۱۵۰ میلیون دلار دیگر از سرمایهگذاران است تا تحقیقاتش را دربارهی دودو دنبال کند. او میگوید نسخههای بازآفرینیشدهی این پرنده در موریتیوس به حیات وحش بازگردانده میشوند؛ جاییکه دودو میزیست تا زمانی که برای آخرین بار در قرن هفدهم دیده شد.
پروفسور ایوان بِرنی، معاون مدیر آزمایشگاه زیستشناسی مولکولی اروپایی دربارهی این پروژه (که خود در آن مشارکتی ندارد) گفته است: «بازآفرینی ژنوم دودو در سطح فنی بسیار بسیار چالشبرانگیز است. هیچ شکی وجود ندارد که این پرنده مثالزدنی است. من هیچ ایدهای ندارم که جنبهی فنی این پروژه آنطور که ادعا شده اثربخش خواهد بود یا نه، اما پرسش فقط این نیست که آیا از پس این کار برمیآیند یا نه، بلکه این است که آیا باید این کار را انجام دهند؟ هستند کسانی که فکر میکنند، چون این توانایی وجود دارد پس باید انجام شود، اما من مطمئن نیستم این کار به چه دردی میخورد. هدف اصلی باید حفاظت از گونههایی باشد که هنوز منقرض نشدهاند.»منبع: theguardian
نظرات