به قلم: مهدی محمودی-کنشگر اجتماعی
avalfars: همین نکته که وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی فعلی در سال ۱۳۹۰ از ادغام سه وزارتخانه مهم رفاه و تأمین اجتماعی، وزارت کار و امور اجتماعی و نیز وزارت تعاون تشکیل شد، گستردگی و اهمیت خاص این وزارتخانه و ساختارهای زیرمجموعه آن را نشان میدهد که برایند کلی فعالیت آنها به سمت سیاستگذاریها و برنامه ریزی در حوزه های مختلف اجتماعی و رفاهی در جامعه است.
از جمله این ساختارها، صندوق بازنشستگی کشوری است. پیشینه ی فهم ضرورت و تشکیل این صندوق در ایران، فعلا منظور این مقال نیست لکن، در یک سیر تکاملی، خودکفایی صندوق، افرایش بهره وری اقتصادی داراییهای صندوق از طریق سرمایهگذاری در فعالیتهای اقتصادی سودآور و نیز ارتقای خدمات رفاهی و درمانی بازنشستگان کشوری از جمله اهداف کلی راه اندازی این صندوق بوده است به گونه ای که ایده آل کلانی با عنوان “حفظ و تقویت کرامت انسانی بازنشستگان” تامین و تضمین گردد.
شرایط عمومی بازنشستگان کشوری، نیروهای از کار افتاده، شاغل_متوفی و بازنشسته_متوفی که با آمار حدود یک میلیون و هشتصدهزار نفری، اکنون حقوق بگیران این صندوق هستند رضایت بخش نیست و این عدم رضایت که به صورت مشهودی در تجمعات آنها طی سالهای اخیر بیان گردیده و ابعاد امنیتی هم پیدا کرده است، نشانه واضحی از ضرورت اصلاح ساختار صندوق و بنگاههای اقتصادی درامدزای زیرمجموعه و تحولات در روندهای درامدزایی صندوق است. چرا که ایستایی ظرفیتهای موجود تا کنون نتوانسته است به مطالبات به حق این قشر عظیم و عزیز پاسخ درخوری دهد.
این مطالبات مشخصا در حوزه هایی چون تعریف منابع پایدار برای تامین اطمینان بخش و پرداخت مستمر و دائمی شدن متناسب سازی (همسان سازی) و افزایش قدرت خرید و بهبود شرایط بیمه ای و خدمات درمانی و رفاهی سلامت محور است که انتصاب اخیر دکتر وحید محمودی از سوی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی به عنوان سرپرست این صندوق امیدها به تحقق آنها را افزایش داده است.
آقای دکتر وحید محمودی، با مرتبه علمی استادی، هیات علمی در رشته اقتصاد دانشگاه تهران و استاد مدعو در کالیفرنیا آمریکا است که با رزومه علمی و مدیریت اجرایی عالی تجربیات کاملا موفقی را در موسسات مالی و ارزی، بنگاهای پتروشیمی و… در داخل و خارج از کشور کسب نموده است. معمولا از ایشان به عنوان فردی نام برده میشود که نه تنها در علم اقتصاد، بلکه در احیای پایدار مجموعه های مهمی که آسیبهای جدی هم دارند نیز استاد است و واجد توانمندیهای بالای اجرایی است. چرا که هم به مولفه های نظام بین الملل و آسیبهای ناشی از تحریمها واقف است و هم اشکالات و ظرفیتهای درون زای اقتصاد ایران را به خوبی میشناسد. کارنامه موفق ایشان اثباتی بر این مدعاست.
دکتر محمودی در تقویت دانش توسعه در ایران، پس از بزرگانی چون زنده یاد دکتر عظیمی، با انجام تحقیقات متنوع، تالیفات و ترجمه هایی که بویژه از آثار آمارتیاسن برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۸ انجام داده، نقش ارزنده ای ایفا نموده است و تمرکز دیدگاههای ایشان بر سه محور است:
۱.توسعه انسان محور، به مفهوم یافتن راههایی که شهروند در مسیر توانمند شدن از جوانب مختلف قرار گیرد.
۲. کاهش فقر، به معنای افرایش امکانهای شهروند برای انتخاب. چرا که انسان فقیر در دیدگاه ایشان انسانی است که انتخابهای محدودتری دارد.
۳. کاهش وابستگی شهروند به دولت، چرا که این وابستگی اساسا ضد توسعه است.
هرسه محور مذکور نیز اتفاقا با شرایط موجود بازنشستگان تطابق عینی دارند.
به نظر میرسد که آقای دکتر میدری وزیر محترم کار و رفاه و تعاون، در این مورد دست به انتصاب هوشمندانه ای زده است. او به خوبی و بر اساس شناخت واقعی که از پتانسیل، دغدغه ها و شیوه اندیشیدن دکتر محمودی داشته است این برگ برنده را به بازنشستگان کشوری داد تا ضمن حمایت و فرصت دهی به ایشان، نسبت به استیفای حقوق معطل مانده ی خود امیدوار باشند.
نظرات