جَهرُم (به پارسی میانه: گهرم) یکی از شهرهای استان فارس و مرکز شهرستان جهرم است.
زبان پارسی میانه یا پارسیگ ، شناختهشده به پهلوی ساسانی یا پهلوی جنوبی در ادبیات فارسی نو، و نامور به فارسی میانه در نوشتههای دانشگاهی، یکی از زبانهای ایرانی میانه است که در دوران ساسانی، نخست در جنوب غرب فلات ایران و سپس در جایگاه زبان میانجی در سراسر شاهنشاهی ساسانی، بدان سخن گفته میشد. پارسیگ به شاخهٔ زبانهای ایرانیِ جنوب غربی تعلق دارد و از زبان پارسی باستان ریشه گرفته است و خود نیای زبان فارسی و برخی دیگر ازجمله زبان لارستانی(اچمی)، زبان کوهمرهای خلاری و زبان بنویی روستای ابنو است.
یک سند اداری به خط پهلوی کتابی و زبان فارسی میانه (پهلوی ساسانی)، متعلق به سال ۶۸۹ میلادی، یافت شده در مرکز ایران، نگهداری در کتابخانه برکلی کالیفرنیا، آمریکا.
فارسی میانه یکی از زبانهای ایرانی است که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی، نخست در جنوب غربی ایران و سپس در زمان ساسانیان بهعنوان زبان رسمی همهٔ شاهنشاهی ایران تا صدر اسلام رواج داشته است. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان بهشمار میآید، پارس بود.
نسخه خطی به پارسی میانه (از دوره پس از اسلام) در موزه ماتناداران در ایروان
در دوران اشکانیان فارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیراتی پذیرفت، تا این که در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. سنگنبشتهها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتابها به این زبان نوشته میشد.
شاپورگان مانی، به زبان فارسی میانه و به خط مانوی، نوشته شده در سال ۲۴۰ میلادی، برگی از دستنویسی از حدود سدهٔ هشتم میلادی، کشف شده در تورفان چین و محفوظ در موزهٔ برلین (M0497)
با برافتادن ساسانیان و تا چند سده پس از ورود اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه در عمل زبانی نیمهمُرده بهشمار میآمد.
جهرم بزرگترین و پرجمعیتترین شهر نیمهٔ جنوبی استان فارس، دومین شهر وسیع و سومین شهر پرجمعیت در کل استان و هشتمین شهر بزرگ جنوب ایران است.
جهرم از شهرهای تاریخی ایران است. بانی و سازندهٔ شهر جهرم اردشیر یکم پسر خشایارشا پنجمین پادشاه هخامنشی عنوان شدهاست.
فردوسی در شاهنامه، در موارد متعددی به خصوص در داستانهای مربوط به اردشیر بابکان، از جهرم نام بردهاست.
آثار باستانی و جاذبههای گردشگری فراوانی در جهرم وجود دارند. آتشکده جهرم، بازار جهرم، مسجد جامع، مدرسه خان و غار سنگتراشان از شناختهشدهترین آثار تاریخی جهرم هستند.
دربارهٔ وجه تسمیه جهرم سه نظریه وجود دارد:
- به استناد نام جهرم در کارنامه اردشیر بابکان که به خط پهلوی «زرهم» نوشته شدهاست، بعضی جهرم را به معنای «خانه سبز» یا «جایگاه سبز» دانستهاند.
- بنا به نظر احمد کسروی در نامهایی مثل جهرم و سمیرم پسوند «رم» به معنی جا و مکان است. «جه» و «سم» هم تغییر شکل یافته «گه» و «زم» هستند که به معنی گرم و سرد هستند؛ بنابراین جهرم یعنی «جای گرم».
- جهرم مرکب از «جا» و «هروم» است که «جا» به معنی «مکان» و «هروم» در زبان اوستایی به معنی «دژ بلند و محروسه» است که خود جداگانه بدین صورت نام دیگر شهر برزه (تخت سلیمان فعلی) در آذربایجان، در نزدیکی شهر مراغه است. در سایت تحقیقاتی لیبر در باب تاریخچهً شهر جهرم چنین آمدهاست:
«بنای شهر جهرم را به همای دخت بهمن فرزند اسفندیار نسبت میدهند. به روایت مورخان، بنای این شهر به سده سوم قبل از میلاد مسیح میرسد و این شهر توسط اردشیر یکم، پنجمین پادشاه هخامنشی، بنا شدهاست.»
جهرم از شهرهای بسیار قدیمی ایران است که نام قبلی آن گهرم بودهاست. به روایت مورخان و محققان تاریخ شهر جهرم به سده چهارم قبل از میلاد میرسد. روایت شاهنامه فردوسی از آبادانی جهرم در دوره هخامنشی و ساسانی حکایت میکند.
حمدالله مستوفی در نزههالقلوب مینویسد «جهرم شهری وسط و از بناهای بهمن بن اسفندیار است.» اگر چه بهمن و اسفندیار و غیره جنبهٔ افسانهای داشته و سندیت تاریخی ندارد ولی توجه به اشارات تاریخی از سرنوشت دارا و اردشیر و بهرام گور و غیره و اشارات فردوسی چنین به نظر میرسد که جهرم در دوران قبل از اسلام دارای اهمیت مخصوصی بوده و یکی از شهرهای معتبر فارس بهشمار میرفتهاست و حتی اشتهار آن در داستانهای قدیم ایران به حدی بوده که در سرگذشتهای اسکندر و دارا نیز نامی از این شهر به میان میآید؛ و بهطور خلاصه از داستانهای اشاره شده در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی چنین بر میآید که جهرم در ان زمان در بین شهرهای فارس، به صورت دژی مستحکم و نقطه سوقالجیشی پراهمیتی بوده و در تمام داستانهای مربوط، آخرین موضع حفاظتی در خط عقبنشینی بودهاست؛ و آثار بناهای مشهور به قلعه گبری که در دامنه کوههای جنوبی و شمال غربی شهر هنوز باقی است نام برد که به سبک معماری ساسانی ساخته شدهاست.
اسناد و آثار تاریخی گویای آنست که جهرم در دوره هخامنشی تأسیس میشود و دردوره ساسانیان اوج میگیرد و گسترش پیدا میکند. شهر جهرم از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است به طوری که در زمان ساسانیان این شهر منطقه شاهزاده نشین بوده که این شاهزادگان ساسانی در محله کوشکک امروزی ساکن بوداند که وجه تسمیه کوشکک برگرفته از قصر کوچک است که در مرکز این محله بوده که بر اساس شاهنامه فردوسی فرخزاد خسرو پسر خسرو پرویز پس از مرگ آزرمیدخت یا به گزارش طبری پس از مرگ خسرو پسر مهر گشنسب به مدت ۱ماه پادشاهی با نوشیدن می آمیخته به زهر از دست یک بنده ی دربار از پای در امد. آثار به جا مانده از آن دوران مانند چندین چهار طاق و قلعه گبری و همچنین وجود بزرگانی مانند باربد و جاماسب حکیم که در این محدوده ساکن بودهاند بیانگر اهمیت این منطقه در دوران ساسانی است و نشانگر آنست که جهرم همواره مورد توجه حاکمان و مردمان بوده و نقش والا و تأثیرگذاری در منطقه داشتهاست.
در فارسنامه ابن بلخی بعنوان یکی از قدیمیترین مستندات نوشتاری به صراحت آمدهاست:
«… در روزگار ملوک فارس [پادشاهان ساسانی] جهرم در جمله مواجب ولیعهد نهاده بودند. چنانکه هر کس ولیعهد شدی جهرم او را بودی …»
افزون بر این، در شاهنامه نیز شانزده بار از جهرم اسم آورده شده و حکیم ابوالقاسم فردوسی با ذکر حکایاتی بر آبادانی و نقش تأثیرگذار جهرم در آن دوران تأکید میکند. از جهرم در کارنامه اردشیر بابکان به صورت «زرهم» یاد شده است.
-
جهرم در شاهنامه
نام جهرم ۱۶ بار در شاهنامه فردوسی تکرار شدهاست.به گفته فردوسی، وقتی که اسکندر مقدونی به ایران حمله میکند و ایرانیان را شکست میدهد، «دارا» به جهرم فرار میکند؛ «جهاندار دارا به جهرم رسید». طبق شاهنامه، مهرک نوشزاد هم از اهالی شهر جهرم بودهاست؛ ابیات فردوسی در مورد جهرم به شرح زیر است:
جهاندار دارا به جهرم رسید | که آنجا بدی همه گنجها را کلید | |
ز جهرم بیامد به شهر صطخر | که آزادگان را بران بود فخر | |
پس آمد سکندر سوی قادسی | جهانگیر تا جهرم پارسی | |
که در شهر جهرم بد او پادشا | جهاندیده با داد و فرمانروا | |
ز جهرم بیامد سوی اردشیر | ابا لشکر و کوس و با دار و گیر | |
به جهرم یکی بد کی نژاد | کجا نام او مهرک نوشزاد | |
ز جهرم بیامد به ایوان شاه | ز هر سو بیاورد بیمر سپاه | |
به جهرم چو نزدیک شد پادشا | نهان گشت از او مهرک بیوفا | |
ز مهرک یکی دختری ماند و بس | که او را به جهرم ندیدست کس | |
به جهرم فرستاد چندی سوار | یکی مرد جوینده و کینهدار | |
چو منذر به نزدیک جهرم رسید | به آن دشت بیآب لشکر کشید | |
به منذر چنین گفت کای رایزن | به جهرم کشیدی ز شهر یمن | |
من این دشت جهرم چو دریا کنم | ز خورشید تابان ثریا کنم | |
فرستاد موبد بدانجا سوار | شتر خواست از دشت جهرم هزار | |
ز جهرم بیامد سوی طیسفون | پر از آب مژگان و دل پر ز خون | |
ز جهرم فرخزاد را خواندند | بدان تخت شاهیش بنشاندند |
پس از اسلام
آنگونه که درکتاب فتوح البلدان اثر احمدبن یحیی البلاذری و کتاب فارسنامه ابنبلخی آمدهاست؛ فتح جهرم درسال بیستم هجری بدست عثمانبن ابیالعاص ثقفی اتفاق افتادهاست ولی ابناثیر تاریخ فتح جهرم را درسال ۲۳ هجری توسط ساریه بن زنیم میداند. دراین منابع آمدهاست که عمربن الخطاب قشونی را به فرماندهی عثمان بن ابی العاصی مأمور حمله به داراب، فسا و جهرم میکند.
قدمگاه جهرم، اثری مربوط به دوره ساسانیان
قدمگاه جهرم یا آتشکده جهرم بنایی بر فراز تپهای بر البرزکوه در جنوب شهر جهرم است. این بنا شباهتی به شبستانهای مسجد دارد و شامل طاقهای رو به شمال در کنار یک آبانبار است که آتشکدهای مربوط به دوره ساسانیان باشد.
آندره گدار بخشی از بنای آن را مربوط به پیش از اسلام و بخشی از آن را مربوط به پس از اسلام میداند.قدمگاه جهرم در ۱۱ مرداد ۱۳۸۴ به شماره ۱۳۱۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. این بنا در سالهای اخیر توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بازسازی شدهاست. آرامگاهی در نزدیکی این بنا به باربد، موسیقیدان شناختهشدهٔ ساسانی، منسوب است.
پیشینه قدمگاه خوانده شدن
در گذشته در قدمگاه جهرم سنگی قهوهای رنگ وجود داشت که با قطعه سنگ دیگری که نوشتهای در وصف این بنا بر روی آن حک شده بود، به سرقت رفت. روی آن سنگ، حفرهای وجود داشت که برخی آن را جای نگهداری آتش و برخی جای سُم دلدل، اسب حضرت امام علی(ع)، پنداشتهاند. مردم نیز با قدمگاه خواندن این مکان، در ایام مختلف برای انجام مراسم مذهبی و راز و نیاز به آنجا میرفتند اما با توجه به شواهد موجود میتوان نتیجه گرفت که این بنا با ظهور اسلام مانند هزاران بنای دیگر تغییر شکل داده و صورت اسلامی به خود گرفتهاست.
پس از چند بار حمله، موفق میشود با تصرف بوشهر از مسیر دشتستان، خنج و افزر به طرف جهرم حرکت کند. در آن زمان قشون فارس که به فرمان هربذ داماد یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی در جهرم قرارگاه زده بودند برای جلوگیری از پیشروی اعراب به سمت کارزین حرکت میکند ولی درآنجا شکست خورده و اعراب به سمت جهرم حرکت کرده و نهایتاً پس از محاصره و درگیری جهرم را فتح میکنند.
بعضی بر این عقیده اند که محل این درگیری در سمت غرب جهرم که امروزه به دره شهدا مشهور است و بقعه ای نیز به همین نام وجود دارد، بودهاست.
در فارسنامه ابنبلخی درج است که: «مالیات جهرم در آل بویه، حقوق ولیعهد شدی.» به استناد نوشتههای استخری، ابن بلخی و حمد اله مستوفی، جهرم قلعهای بزرگ معروف به خورشه و خورشاه داشت که فاصله آن تا شهر پنج فرسخ بود. بانی این قلعه خورشه، عامل خلفای بنی امیه در جهرم بود که بعدها به همت خواجه نظامالملک و وزیر مشهور سلجوقیان تعمیر و مرمت شد.
دوره صفویه
در دوره صفویه با توجه به اینکه علاقه خاصی در ایجاد بناهای عامالمنفعه داشتهاند ولی جهرم چندان مورد توجه قرار نگرفت، ولی در قرن هشتم هجری غرس درخت خرما و بهرهبرداری از آن آغاز گردید و مردمان جهرم به اندازه کافی در امور زراعت و باغداری پیشگام شدند و بعد از کاشت سطح وسیعی از اراضی با نهال خرما نتیجه مطلوبی از آن بدست آوردند. بهطوریکه میتوان گفت در اواخر دوره صفوی و اوایل زندیه دوره شکوفایی آن در زمینه باغداری به خصوص کاشت درخت خرما بودهاست. سیاحتگران مشهوری مثل تاورنیه، شاردن، فیگرا و کری لوبوین در این دوران در سفرنامههایشان جهرم را وصف کردهاند. جهرم در اواخر دورۀ صفویه در زمان حملۀ افغانها دستخوش تهاجم و تاخت و تاز آنها قرار گرفت و آسیب دید.
جاده ادویه یکی از جادههای تاریخی مرتبط به جاده ابریشم در دوران صفویه بودهاست که محصولاتی مانند ادویه و پارچه از هندوستان وارد بندرعباس شده از آنجا با گذر از شهرهای مانند لار و جهرم به منطقه فارس میرسیده و به همین دلیل به نام ادویه مشهور شده.
شاردن از سیاحان به نام در سال ۱۰۵۹ هجری شمسی از جاده ادویه عبور کرده و در سفرنامه خود نوشته که در کوه البرز جهرم به عنوان سختترین و خطرناکترین کوهی که در ایران وجود دارد و جادهای سنگفرش شده با عرض بیش از چهار قدم تنها مسیر عبوری از این کوه است. در قله این کوه سه آب انبار وجود دارد که به دلیل خشکسالی بودن آب هستند.
اکنون تنها پنج کیلومتر از این جاده در ۶ کیلومتری جنوب جهرم سالم باقیماندهاست و حدود یک کیلومتر از آن جاده سنگفرش است.
در دوره قاجاریه و به دست حکمران این شهر شروع به ساخت بناها و مکان جهت امور شهری از جمله ساخت بازار سرپوشیده و همچنین کاروانسراهای متعدد و توسعه شهر اقدام میشود. محمدحسن میرزا مهندس قاجار در سال ۱۲۶۶ خورشیدی، جهرم را بعد از شیراز و بوشهر، بزرگترین و آبادترین شهر فارس معرفی میکند. اعتمادالسلطنه نیز در اواخر دوره قاجار، جهرم را از نظر وسعت و بزرگی از شهرهایی نظیر قم و کاشان برتر توصیف میکند.
در این شهرستان اکثریت مردم فارسیزبان و از نژاد پارس هستند، البته در این شهرستان اقلیت اندکی عربهای درازی (اعراب خمسه) و همچنین عشایر ایرانیتبار باصری هم زندگی میکنند
زبان مردم این شهرستان، زبان فارسی به لهجه جهرمی است. شماری از واژگان این لهجه با زبان پارسی میانه نزدیکی دارد. لهجهٔ سایر مردم شرق فارس، تا حد زیادی شبیه به این لهجه میباشد..
مهرک نوشزاد
مِهرک نوشزاد در داستانهای ملی ایران و شاهنامه فرمانروای جهرم در روزگار اردشیر بابکان بود. هنگامی که اردشیر در کجاران (کرمان) با سپاه هفتواد میجنگید وی از نبودن او استفاده کرد و به اردشیرخوره رفت و گنج او را به تاراج برد. اردشیر چون بازگشت به جهرم لشکر کشید و مهرک را دستگیر کرد و گردن زد و سرش را در آتش افکند و خاندانش را جز دختری که نهان شد، نابود ساخت. این دختر بعدها زن شاپور یکم پسر اردشیر شد و از پیوند آنان هرمز یکم به دنیا آمد. نام دختر مهرک نوشزاد که بعدها زن شاپور شد، در منابع کردزادیاد شدهاست که احتمالاً همان خوریم گودرز است.
تصویر اعدام مهرک در شاهنامه
امروزه قلعهای در جهرم به نام «قلعه مهرک» وجود دارد که به مهرک نوشزاد منسوب است. این قلعه متشکل از یک استخر قدیمی و خرابههای حصار قلعه است و چنین بر میآید که دیوارهای پهن و چهار برج داشتهاست. در فیروزآباد نیز تَنگی وجود دارد که به «تنگ مهرک» معروف است و به نظر میرسد همان جایی است که اردشیر مهرک را گردن زدهاست.
خوریم گودرز یا خوراَنزیم (به پارسی میانه: Xwarranzēm) ملقب به شهر بانبشن («شهبانوی کشور»)، شهبانوی ساسانی در سده سوم میلادی و همسر اردشیر بابکان، نخستین شاهنشاه ساسانی، یا شاپور یکم، دومین شاهنشاه ساسانی، بود. او مادر هرمز یکم، سومین شاهنشاه ساسانی، و بنا بر باور برخی مورخین بهرام یکم، چهارمین شاهنشاه ساسانی، و نرسه، هفتمین شاهنشاه ساسانی، نیز بودهاست.
ریشه نام او مشخص نیست اما به نظر دارای ریشه ارمنستانی یا گرجستانی باشد. از او در سنگنوشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت به عنوان شهر بانبشن («شهبانوی کشور») یاد شدهاست. در برخی از سنگنوشتهها او مادر دختری به نام ورازدخت نیز بودهاست.
قلعه مهرک جهرم ،این مجموعه، که در شهرستان جهرم قرار دارد، متشکل از یک استخر قدیمی و خرابه¬های حصار قلعه است. از آثار تاریخی یاد شده چنین بر میآید که این قلعه دیوارهای پهن و چهار برج داشته است. قدمت تاریخی این اثر به دوران مهرک نوشزاد(دوران ساسانی) منسوب است.
کیستی شوهر او در میان پژوهشگران مورد اختلاف است؛ برخی او را همسر اردشیر بابکان (حک. ۲۲۴–۲۴۲) میدانند، در حالی که دیگران او را همسر پسر و جانشین اردشیر، شاپور یکم (حک. ۲۴۰–۲۷۰)، و مادر پسر آخر و جانشین او، هرمز یکم (حک. ۲۷۰–۲۷۱)، میدانند. او ممکن است با گردزاد که حمزه اصفهانی در سده چهارم هجری به عنوان زن شاپور معرفی کرده، یکی باشد. به گفته او گردزاد دختر مهرک نوشزاد، فرمانروای جهرم در دوره اردشیر بابکان بود که در نبود اردشیر دست به شورش زد و اردشیر پس از بازگشت او را دستگیر کرد و دستور کشتن او و همه خانوادهاش را به جز دختری داد. این دختر بعدها زن پسرش شاپور شد و هرمز یکم را زاد.
شاپور یکم دومین شاهنشاه ایرانشهر از دودمان ساسانی بود که پس از مرگ پدرش، اردشیر بابکان، مؤسس شاهنشاهی، در ۱۲ آوریل ۲۴۰ میلادی به فرمانروایی رسید.
وی پیش از رسیدن به شاهنشاهی بهعنوان نایبالسلطنه در نبردهای زیادی علیه اشکانیان شرکت جست و توانست جایگاه رفیعی در نزد پدرش پیدا کند.
ناگفته های پیروزآباد پایتخت بزرگ ساسانیان و آخرین قلعه یزدگرد سوم در فارس
ح.س
تاریخ : ۲۱ - بهمن - ۱۴۰۲
هنوز مردم کوچه نشین بختیاری به جایی که هرساله چادر سیاه های خود را بر افراشته می کنند وارگه می گویند ،گه یعنی اقامتگاه
شیرازی
تاریخ : ۲۰ - بهمن - ۱۴۰۲
درود و سپاس
جهاندار دارا به جهرم رسید که آنجا بدی همه گنجها را کلید
زرهم یا زرهوم از دو واژه ی زر و هوم تشکیل شده ، زر به معنی گنج و هوم با واژه های هومه و کومه و خونه و خیمه و کیمه و خانه و هووم در انگلیسی هم ریشه است به معنی جایگاه ، زرهوم به معنی گنج خانه و جایگاه گنج در آن روزگاران بوده و از شارسان های ویژه ، که آنجا بدی همه گنجها را کلید …