شهر باستانی و مشهور «اَنشان» اکنون در کدام استان ایران است؟

اَنشان یا انزان نام ناحیهٔ مهم ایلامی در ایران باستان است. حدود سال‌های ۱٬۱۰۰ تا ۷۷۰ پیش از میلاد، انشان که در قلب پارس بود، جزئی از خاک ایلام شد.حدود ۷۷۰ تا ۶۴۶ پیش از میلاد، قبایل پارسی، ایلامیان انشان را وادار به مهاجرت به سمت شهر شوش کردند. در سال ۵۵۸ پیش از میلاد، […]

اَنشان یا انزان نام ناحیهٔ مهم ایلامی در ایران باستان است. حدود سال‌های ۱٬۱۰۰ تا ۷۷۰ پیش از میلاد، انشان که در قلب پارس بود، جزئی از خاک ایلام شد.حدود ۷۷۰ تا ۶۴۶ پیش از میلاد، قبایل پارسی، ایلامیان انشان را وادار به مهاجرت به سمت شهر شوش کردند. در سال ۵۵۸ پیش از میلاد، پادشاهی کوروش بزرگ (کوروش دوم) در قلب پارس به مرکزیت انشان و نیز خوزستان آغاز شد.

وی پایتختِ هخامنشیان را در آن سال به شوش منتقل کرد. در منطقه مرودشت که بزرگراه آنشان است مجتمعی از چندین دره و دشت در هم رفته‌اند. در حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد آنشان همچنین یک منطقه دیوار مانند داشت. همچنین تعدادی روستا در ان حوالی وجود داشت.

Elam Map

ناحیه قرمز رنگ کشور ایلام است که بر اساس نظر برخی باستان شناسان، انشان در شرق آن نشان داده شده است

یک متن آشوری مربوط به تخریب ایلام توسط آشوربانی پال شاه پارسواش را با عنوان کورَش ذکر می‌کند. این کورَش باید همان کوروش اول در سلسله نسب هخامنشی باشد. کورَش پیشنهاد تبعیت از آشوربانی پال را داد و پسرش نینِوِه را عنوان تصدیق حسن نیتش به آشور فرستاد. این منبع، نخستین سند ورود خاندان هخامنشی به صحنهٔ تاریخ هستند.

در متن بابلی کوروش دوم پدر بزرگش کوروش‌اول را شاه بزرگ انشان لقب می‌دهد. از اینرو به نظر می‌رسد که اولین کوروش، حاکم ایالت پیشین ایلامی انشان/انزان در فارس بوده و همچنین رئیس سیاسی پارسوآش (پَرسووَش) نیز بوده‌است. دو سرزمین پارشوآش و پَرسووَش مشخصاً منطبق هم هستند.

به گزارش اول فارس  ، سیاوش آریا در مهرگان نوشت: تَل «مَلیان» یا همان شهر باستانی «اَنشان» یا اَنزان یکی از مرکزهای قدرت سیاسی ایلامیان بوده که در ۵۰ کیلومتری شمال شیراز در شهرستان سپیدان و بخش بیضاء و در ۴۸ کیلومتری شمال باختر (غرب) و باختر پارسه (تخت جمشید) در دشت مَرودشت جای گرفته است. این شهر کهن و قدیمی به وسیلۀ رودخانۀ کورش (کُرکنونی) آبیاری می شده و به وسیلۀ کوه های پیرامون دربند (محاصره) شده است. این جایگاه باستانی با ۲۰۰ هکتار پهنا و گستردگی به وسیلۀ دیواری در برگرفته شده بوده و سکونتگاه های  آن ۱۳۰ هکتار بوده است.

چندین سال است که بر سر جایگاه بُنیادین شهر باستانی «اَنشان» یا اَنزان گفتمان هایی (بحث و تبادل نظر) در میان است. دیدگاه سنتی و قدیمی شوش یا ایذه در استان خوزستان را همان «اَنشان» باستانی دانسته است. اما با کاوش های باستان شناسی و یافته شدن آجرنوشته های (کتیبه) میخی ایلامی روشن شد که شهر باستانی و کهن «اَنشان» نه تنها در ایذه و شوش نبوده، بلکه درخوزستان هم نیست.

این یافته ها نشان می دهد که این شهر ارزشمند باستانی در استان  پارس (فارس) و در بخش بیضاء که همان تپه ها و تَل «مَلیان» است، می باشد. با این همه هنوز هستند کسانی که با پافشاری و بدون آوردن سند و گواهی (مدرک) شهر ایذه را همان «اَنشان» می شمارند و حتا پا را فراتر گذاشته و کورش هخامنشی را زادۀ آن جا و بختیاری می دانند!

در همین زمینه یکی از کارشناسان باستان شناسانی پایگاه میراث فرهنگی «آیاپیر»، ایذه خوزستان به مهرگان گفت : « آغاز (شروع) روزگار نخستین ایلامی از نزدیک ۳۱۰۰ پیش از زایش عیسا (ق.م)  و در فَرجام (نهایت) پیوند آن به روزگار آغازین ایلام قدیم بسیار گُنگ و نامفهوم است. در نزدیک ۲۹۰۰ پیش از زایش عیسا، ایست (وقفه) مهمی در توالی رخ می دهد (connan and Deschesne,1996 : 148) که به گفتۀ برخی پژوهشگران این درنگ و ایست ۷۰۰ سال به درازا می انجامد. بر بنیاد گواهی های هستی یافته تا پیش از آغاز نیمۀ دوم هزاره سوم پیش از زایش عیسا نام ایلام به روشنی در هیچ یک از نوشته های میخی میانرودانی یا ایلامی نیامده است. برای نخستین بار در سیاهۀ (فهرست) شاهان سومری، پادشاه آغازین کیش به نام اِنمِبَرَگیسی (Enmebaragesi) 2675 ق.م؟ از ایلام نام برده می شود که از کیش به ایلام یورش برده است (Jacobsen,1939).

گستردگی نهشته های آغاز ایلامی در خوزستان ، کُهگیلویه و بویراحمد، پارس و فراتر از آن در سرزمین های خاوری (شرقی) ایران به اثبات رسیده است. نگارکَندهای (نقش برجسته) گوناگونی از این روزگار در پارس (فارس)  و خوزستان شناخته شده اند.

آن چه که آشکار است ایلامیان به مدت ۲۷۰۰ سال در برابر یورش های میانرودانی ایستادگی کرده و جای خود را به بازماندۀ  (وارث) بزرگی چون هخامنشیان داده اند».

مهدی فرجی در پاسخ به این پرسش که آیا نام «انشان» پس از «آیاپیر» بر نام ایذه گذاشته شده و «انشان» همان ایذه یا کوی (منطقه) بختیاری نشین کنونی است به مهرگان گفت : « اَنشان، اَنزان، آنشان و آنزان که نشان (دلالت) از یک جایگاه دارند، در گواهی های (مدارک) دودمان سوم «اور» (۲۱۰۰ – ۲۰۰۴ پیش از زایش عیسا) در میانرودان از ارزش و اهمیت برخوردارهستند. نوشته ای اقتصادی که شاید از «لگاش» یا «گیرسو» است کالاهای فرستاده شده برای شاهزاده بانویی از «اور» را نشان می دهد که برای وی به «اَنشان» فرستاده شده است و از ارزش ازدواج دختر «شولگی» فرمانروای دودمان «اور» با فرمانروای (حاکم) «انشان» رونمایی می کند( (Sigrist ang Gomi,1991 : 323 با این سخن کوتاه آشکار می شود که نام «انشان» بسیار کهن تر از آیاپیر است و گمان آن که سپس در روزگار پیش از پادشاهی هخامنشیان بر ایذه گذاشته شده را به کناری می گذارد. با فروغ روزگار ایلام میانه که با سه پادشاهی گوناگون کیدینوید (kidinuids)، ایگی هالکی ( Igihalkids) و شوتروکی (Shutrukids) از ۱۵۰۰ تا ۱۱۰۰ پیش از زایش عیسا به درازا می انجامد بینندۀ عنوان پادشاهان شوش و اَنشان در نوشته های آکادی یا اَکدی و پادشاهان انشان و شوش در نوشته های ایلامی خواهیم بود “Potts,1999:293 ”  این گمان از این سخن کورش بزرگ که ” من کورش اَنشانی هستم ”  سرچشمه گرفته و برخی با پشتگرمی و پناه بردن (استناد) به آن، اَنشان را ایذه و ایذه را زادگاه او دانسته اند! گیرشمن، والترهینتس، داندامایف و برخی دیگر از پژوهشگران تا پیش از کاوش های «سامنِر» در تَل مَلیان بیضای پارس و آگاه کردن نتیجۀ آن، «آنزان» را در کوه های بختیاری می دانستند.

اما با گسترش و پخش نتیجۀ کاوش های «سامنر» در تَل ملیان، والترهینتس ایلام شناس نامدار دیدگاه خود را دگرگون کرده و اشاره می کند، (اَنزن که گاهی انشان یا انزان {به ایلامی انت سن ((Antsan نوشته می شود در پارس است). پارس ها نزدیک به ۷۰۰ پیش از زایش عیسا دست به فرو گرفتن (تصرف) زمین کردند که جایگاه آن در ویرانه های تَل ملیان در ۵۰ کیلومتری باختر پارسه است (هینتس ۱۳۸۰، ۶۱-۶۲) . کاوش های باستان شناسی به سرپرستی ویلیام سامنر نیز به یافت نِوی کَندهایی (کتیبه ها) از روزگار ایلام میانه انجامید که به روشنی و مستند تل مَلیان کنونی با پهنای نزدیک ۱۲۰ هکتار را جایگاه انشان، آنزان و اَنزان باستانی به میان آورده شده در سالنامه های میانرودانی و هخامنشی شناسایی کرده است. نوشتارهای (مقالات) دانشی فراوان و بسیار ارزنده ای (معتبری) برآمده از کاوش های علمی باستان شناسی و زبان شناسی دربارۀ جانمایی جایگاه اَنشان در تل مَلیان کنونی گسترش یافته که ضمن کنارگذاشتن و رد دیدگاه ها و نوشته های پیشین، با اندکی کوشش می توان به آن ها دست یافت و آوردن همۀ آن ها در این تک نگاشت شدنی نیست».

هخامنشیان هیچ گونه پیوند خویشاوندی (قومی) و نژادی با ایلامیان نداشته اند

این باستان شناس در دنبالۀ سخنانش افزود : « برخی این سخن داریوش هخامنشی را که ما پشت به پشت شاه بوده ایم چنین پنداشته اند که هخامنشیان از دل ایلامیان برآمده اند. در این که داریوش چنین سخنی را گفته است دودلی وجود ندارد، ولی هخامنشیان هیچ گونه پیوند خویشاوندی (قومی) و نژادی با ایلامیان نداشته اند. با این همه سخنانی شایسته یادآوری است، ۱- پیش از بنیاد شاهنشاهی هخامنشی به دست کورش بزرگ، پادشاهی ماد بر گردن شاه نیرومندی چون «ایشتوویگو» یا آستیاگس یا «آژی دهاکه» بوده است و پادشاهی ایلام هرچند با یورش «آشوربانی پال» از میان رفت، ولی به گونۀ کامل به زندگی سیاسی آن پایان نداد. بنابراین نیاکان کورش از «چیش پیش» تا پدرش کمبوجیه فرمانروایان زیر پوشش ماد بوده اند که برخی از واژۀ شاهک (حاکم) برای آن ها بهره می برند. ۲- تیره های ماد و پارس به عنوان سومین موج کوچ از ماورا قفقاز؟

در هزارۀ یکم پیش از زایش عیسا به دشت پهناور (فلات) و سرزمین کنونی ایران کوچ کرده و در نزدیکی همدان و دریاچۀ ارومیه ماندگار می شوند و برای نخستین بار نزدیک به ۸۳۴ پیش از زایش عیسا نام آن ها در سالنامۀ «شالمانسار» سوم شاه آشور آورده می شود. در این زمان پادشاهی ایلام نو در جنوب، آشور و اورارتو در باختر سدی محکم برای پیشروی آنان هستند. با این همه از این سه پادشاهی نیرومند پیرامون خود فرهنگ، شیوه و روش مِهرازی (معماری) و مانند آن را به ارث می برند که سپس تر با برپایی شاهنشاهی بزرگ هخامنشی در هنر آنان نمود پیدا می کند. با ناتوانی (ضعف) پادشاهی ایلام، پارس ها کم کم به سوی اَنشان در پارس (فارس) راهی شده و ماندگار می شوند.

بنابراین هخامنشیان از ایلامیان درس آموخته و هنر و شیوه و روش کاری آن ها را نیز دریافت کرده اند که نمونۀ آشکار آن نوشتن ده ها هزار لوح گِلی بایگانی اقتصادی پارسه (تخت جمشید) به دبیرۀ (خط) میخی ایلامی است».

فرجی در دنباله این پرسش را به میان می آورد که آیا عنوان شاهک (حاکم بومی) ناپسند و پایین آوردن شان فرمانروایان دولت شهرهای ایلامی است؟! پادشاهی ایلام از دیرباز بر بنیاد دولت شهری و چارچوب برادر شاهی بوده است. وارون (برخلاف) پادشاهی هخامنشی و ساسانی، شاهنشاهی ایلامی متمرکز نبوده است. دولت شهرهای گوناگون ایلامی که در نوشته های ایلامی و میانرودانی به آن ها اشاره رفته است فرمانروایان (حاکمان) خود را داشته اند که در برهه ای از زمان ها بر بنیاد القاب میانرودانی از آنان به نام «اِنسی» یاد شده است. در پادشاهی که چارچوب آن بر پایۀ دولت شهر است و شاه ایلام قدرت برتر به شمار می آید، آیا فرمانروایان بومی (دولت شهرها) می توانند از عنوان شاه بهره ببرند؟ این کار جز نافرمانی (تمرد) و آشکارکردن (اعلان) جنگ به پادشاه ایلام چه معنایی می تواند داشته باشد؟! «هَن نی» فرمانروای ایلامی دولت شهر آیاپیر خود را فرمانروا و زیر فرمان شاه ایلام «شوتوروک نهونته» دوم (۶۹۹ – ۷۱۹ ق.م) می داند. بنابراین عنوان شاهک به معنای فرمانروای بومی (محلی) زیر فرمان شاه اَنشان و شوش یا شاه ایلام است و نه چیز دیگر. اگر عنوان شاه برای فرمانروای بومی برازنده است پس برگردان (ترجمه) میخی آن که با واژۀ شاه دیگرگونه است چه خواهد بود؟!

این کارشناس باستان شناسی پایگاه میراث فرهنگی «آیاپیر» خوزستان در پاسخ به این پرسش که برخی نگارکَندهای ایلامی نقش رستم را در پیوند با نگارکَندهای ایلامی ایذه می دانند، به مهرگان گفت : « در بالا آورده شد که پادشاهی ایلام بر بنیاد دولت شهری بوده است. دولت شهرهای هوهنوری، آیاپیر، هیدالو، سیماشکی و… پادشاهی ایلام را تشکیل می دادند و برای آن ها فرمانروایی گماشته شده است. آیا این فرمانروایان همچون «هَن نی» نمی توانستند پیکرۀ خود یا شاهان زمان خود را بر بدنۀ کوه ها و جایگاه های سِپَند (مقدس) بتراشند. آیا این کار آنان گناه بوده است؟ بی گمان چنین اندیشه ای ناپذیرفتنی است. گواهی ها نشان می دهد در روزگار پارتیان، شاهک های بومی که الیمایی ها هستند نگارکَندهای بسیاری را از خود به یادگار گذاشته اند، ولی آیا این کار آنان خشم شاهان پارت را بر آن ها روان کرد؟ یا کَرتیر موبد موبدان روزگار ساسانی که نگاره و نِوی کَند (کتیبه) خود را بر سنگ نگاره های ساسانی همچون بهرام دوم افزوده است. بنابراین کوی و سامان پارس و به ویژه نقش رستم جایگاهی بوده که در روزگار ایلام از سِپَندینگی برخوردار ودر بخشِ (حوزه) دولت شهری ناشناخته از ایلام جای داشته است».

همانندی یک یا چند واژه نمی تواند یک زبان باستانی را با تیره ای ویژه (خاص) در زمان کنونی در پیوند دانست

فرجی در پایان سخنانش گفت : « برخی بدون آگاهی می گویند، واژۀ «هَدَم» در پارسی باستان گویشی بختیاری است. گواهی ها و مستندات زبان شناختی و ریشه شناسی این واژه از کدام سرچشمۀ استوار (منابع معتبر) مطالعات زبان های باستانی گرفته شده است که ثابت کرده واژه ای بختیاری است؟ تنها همانندی یک یا چند واژه نمی تواند یک زبان باستانی را با تیره ای ویژه (خاص) در زمان کنونی در پیوند دانست. زبان های نوشتاری باستان پس از برافتادن (منسوخ شدن) سخنان (الفاظ) آن ها از میان نخواهد رفت و سینه به سینه به پُشت های سپسین رسانیده خواهد شد و در گذر هزاره ها و سده ها املای تاریخی و بزبان آوردن (تلفظ) آن ها کمی دگرگون خواهد شد. اگر بر پایۀ چنین سخنانی که برخی ها بدون سند می آورند گوش کنیم به مانند این خواهد بود که بپذیریم پارسی باستان ریشۀ زبان بختیاری است! گویش و زبان نوشتاری آکادی ایلام و رُخنمون زبان و گویش ملی ایلامی در زمان «کوتیک اینشوشیناک» شاه آوان، رهایی بخش ایلام از یوغ آکاد، که دیری نپایید واژگان و سخنان (تلفظ های) گوناگون را به خود دیده و بی گمان با بر آمدن مادها و هخامنشیان، سلوکیان، پارت ها، ساسانیان، تازیان و پیوندهای صورت گرفته با دگر تیره های دشت پهناور(فلات) ایران ترکیبات و واژه های گوناگونی را به خود راه داده است. ویژگی های طبیعی سرزمین ایران خود عاملی مهم در گوناگونی گویش ها و فرهنگ هاست که رگه هایی از اشتراکات را می توان در آن ها دید، ولی آیا با دیدن یک یا چند واژه همانند در زبان پارسی باستانی یا ایلامی باید آن را به تیره و جمعیت خود نسبت داد. واژۀ  ” adm – Adama ” در پارسی باستان به چَم (معنای) ” مَن ” بوده و گویش جمله را اول شخص مفرد می کند. اگر بگوییم ” هَدم ” که در بختیاری به چَم ” هستم ” می باشد و واژه ای بختیاری در پارسی باستان است! پس واژۀ  ” krtm  – Karatama ” به چم کرده یا انجام داده که در همۀ  زبان ها کنونی جمعیت های ایران زمین روایی (رایج) دارد، این فراخواست (ادعا) را برای همۀ تیره ها پیش خواهد آورد که زبان و گویش ما ریشه در پارسی باستان دارد و پارسی باستان از زبان ما گرفته شده است! بنابراین زبان و گویش های روایی یافته ایران زمین سد در سد (صد در صد) و ناب (خالص) برگرفته از زبان های کهن دشت پهناور ایران نیست.

تپه باستانی ملیان محوطه باستانی بزرگی است که وسعت آن بیش از ۲۰۰ هکتار و در شهرستان بیضا ، در ۴۶ کیلومتری شمال شیراز و ۴۶ کیلومتری غرب تخت جمشید در ارتفاع ۱۶۱۱متر از دریا قرار دارد.

در این محل تعدادی لوح‌های گلی ایلامی مربوط به ۱۳۰۰ تا ۱۰۰۰ پ م بدست آمده‌است

بخش کوچکی از آن در سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۶ زیر نظر دکتر ویلیام سامنر و پژوهشگران دانشگاه‌های پنسیلوانیا، میشیگان و اوهایوی آمریکا حفاری شده‌است. سامنر احتمال می‌دهد که زیر لایه‌های ساسانی ـ اسلامی نیمه غربی این محوطه استقرارگاه وسیعی از زمان هخامنشیان قرار گرفته باشد. این محل همچنین مهم‌ترین محل شناخته شده از فرهنگ بانش میانی می‌باشد.

در این محل تعدادی لوح‌های گلی ایلامی مربوط به ۱۳۰۰ تا ۱۰۰۰ پ م بدست آمده‌است که بیشتر آن‌ها در دانشگاه پنسیلوانیا نگهداری می‌شود. از دوره بانش انتهایی در تل ملیان دیوار یک شهر بزرگ با وسعت ۲۰۰ هکتار بدست آمده که از آجرخشتی ساخته شده‌است و همدوره شوش است. بخش بیرونی دیوار دارای پی سنگی بوده که آن را در مقابل قلعه کوبها محکم کند و خود دیوار از از دیوارهایی موازی تشکیل شده که راهروهایی را درون خود ایجاد می‌کند. قطر دیوار کمتر از ۵ متر نیست.

ساخت چنین دیوار عظیمی به طول پنج کیلومتر باید جهت محافظت از شهر در مقابل حکومت‌های قدرتمندی در همسایگی باشد که سایه سنگین حملات آن‌ها مرتباً شهر را تهدید می‌کند. این دشمن لشکری داشته که به راحتی قادر بوده دیوارهای ساده را تخریب کند و مردم ملیان مجبور شده‌اند چنین دیوار مستحکمی بسازند.

ایلامی‌ها در مدت چند هزار سال هویت خود را در برابر اقوامی نیرومند چون سومری‌ها، اکدی‌ها، بابلی‌ها و آشوری‌ها حفظ کردند و در نتیجه به علت اختلاف‌های داخلی و جنگ‌های خانگی، از دشمن خود آشور در سال ۶۵۴ پیش از میلاد مسیح شکست خوردند. مهم‌ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پیش از میلاد را می‌توان به قدرت رسیدن ایلامیان و تشکیل حکومت ایلامی در شمال دشت خوزستان دانست. از آن هنگام تا پیش از ورود مادها و پارسی‌ها حدود یک هزار سال آنچه از تاریخ سرزمین ایران می‌دانیم تنها از تاریخ سیاسی ایلام می‌باشد.

از ایلامی ها بعنوان ساکنان اصیل سرزمین ایران یاد می شود که بازماندگان آنها اکنون در مناطق لرنشین حوزه زاگرس پراکنده شده اند.

تمدن ایلام یا هَتَمتیبه پارسی باستان: اووْجه، هووجه ???  Ūvja نام یک تمدن در منطقه‌ای است که بخش بزرگی، در جنوب غربی فلات ایران را در پایان، هزارهٔ سوم قبل از میلاد در بر می‌گرفت و در دورهٔ هخامنشیان به منطقه جغرافیایی سوزیانا شوش (Susa) کاهش یافت. ایلامیان کشورشان را «هَتَمتی» (هَ (ل) تَمتی) (Ha(l)tamti/Hatamti) به‌معنی «سرزمین خدا» می‌خواندند، اکدیان بدان «اِلامتو» (Elamtu) می‌گفتند و سومریان آن را با اندیشه‌نگاشت NIM به معنای «بالا و مرتفع» می‌نوشتند. در ۲۷۰۰ پیش از میلاد، نخستین شاهنشاهی ایلامی در شوش «در جنوب غربی ایران» تشکیل شد.[سفالینه‌های نقاشی شده متعلق به حدود ۳۵۰۰ پیش از میلاد در شوش واقع در ایلام بیانگر دوره‌ای پیشرفته از طرح‌های هندسی، ایجاد سبک خاص از انسان و شکل‌هایی از جانوران در آن‌ها می‌باشد.

در حدود ۲۰۹۴ تا ۲۰۴۷ پیش از میلاد ایلام توسط شولگی، دومین پادشاه سلسله سوم اور تسخیر گردید و بعداً در سال ۲۰۰۴ پیش از میلاد سلسله سوم اور توسط ایلام واژگون می‌شود.

در سال ۶۳۹ پیش از میلاد آشوربانیپال شاه آشور، ایلام را شکست داد و شوش را غارت کرد. پس از این جنگ، ایلام هرگز به عنوان یک قدرت مستقل ظاهر نگردید.

ایلامیان از آغاز دوره پیش ایلامی تا پایان دوره ایلام نو، حدود ۲۶۶۱ سال در جنوب غربی ایران زندگی و حکومت می‌کردند.

نام ایلام، از سوی همسایگان این تمدن به آن‌ها داده شده‌است و ایلامی‌ها سرزمین خودشان هتمتی یا هلتَمتی می‌خوانند، که البته به صورت (هیلتمتی) یا (هیلمتی به نظر می‌رسد ریشه ای برای واژه عبری (ایلام) بوده باشد.

ایلامیان از مردمان بومی جنوب غرب ایران به حساب می‌آیند. آنان نه سامی هستند و نه آریایی. ریشه آن‌ها به مردمان رشته کوه‌های زاگرس می‌رسد همانند دیگر مردمان بومی ایران. اصالت لرهای امروزی  به ایلامیان یا کاسیت‌ها یا حاصل ادغام این اقوام بومی با اقوام مهاجر هندوایرانی (آریایی)میبرسد.

شهر باستانی انشان 1 شهر باستانی انشان 2 شهر باستانی انشان 3 شهر باستانی انشان 4

کوروش بزرگ بنیانگذار امپراطوری هخامنشیان چگونه از دنیا رفت؟

آنچه ایرانیان باید در باره اشکانیان( امپراتوری پارت ها)  بدانند+ فیلم

شهباز پارسه ، پرچم ایران در زمان هخامنشیان+عکس

مطالب مرتبط

تصویری باستانی از نبرد هوپلیت یونانی و جنگجوی ایرانی هخامنشی

ناگفته هایی از شکوه تخت جمشید در روزگاری که پایتخت جهان بود

امپراطوری هخامنشی چگونه بعنوان بزرگ‌ترین حکومت تاریخ انتخاب شد؟

نظرات

  • کوروش

    تاریخ : ۲۹ - بهمن - ۱۴۰۲

    یه کتاب اراجیف نوشتی اخر نتونستی ثابت کنی انشان ایذه نیست واقعا چرا پافشاری میکنید؟
    ویل دورانت پیش از یافته‌های بیشمار باستان شناسان در شناخت موقعیت جغرافیایی انشان، آنجا را بر اساس گمانه‌ها در خوزستان می‌پنداشت:

    ولایت انشان (شامل خوزستان و چهارمحال و بختیاری) ساتراپ مادها بود.

    پسر و جانشین هخامنش، (چیش پیش ۶۴۰ تا ۶۷۵ پیش از میلاد) به خود لقب پادشاه شهر انشان داده بود و ما تصور می‌کنیم که این شهر همان ایذه کنونی است.

    و برگرفته از همین نظر، در فرهنگ معین نیز انزان و انشان، نامِ قدیمِ خوزستان درج شده‌است. و به‌دنبال آن در فرهنگِ دهخدا و پیرنیا نیز بهمین گونه است. بعضی مردم شهرستان ایذه نام این شهر را برگرفته از انشان یا آنزان می‌دانند ولی با وجود یک قلعه مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش در شهر قلعه تل میتوان تصمیم گرفت که شاید انشان زادگاه کوروش در (قلعه تل) بوده.


  • لهراسب

    تاریخ : ۲۳ - آذر - ۱۴۰۲

    زبان بختیاری زبانی نیا ایرانی و صورت کهن تر فارسی فعلی که پر از واژگان پهلوی و پارسی باستان هستش البته از خود فارسی دری هم پس از بازگشت به جنوب و غرب تاثیر گرفته اگر مرکز دیگر عیلامیان بیضا بوده پس چرا نمیگید مردم فارس ترکیبی از ایلامیان و آریاییان پارسی هستند و فقط لرها را عیلامی میدانید دلیلی ندارد که چون الان زبان مردم فارس به اصطلاح فارسی دری و تاجیکی هستش اونجا را مطلقا پارس و مناطق لرنشین را متقن عیلامی بدانید لرهای بختیاری و جنوبی ترکیبی از عیلامی ها و پارسی ها یا همان آریایی ها هستند ایرج افشار سیستانی گریشمن لغت نامه دهخدا و معین و…..‌


  • leilajb.388

    تاریخ : ۲۲ - آذر - ۱۴۰۲

    بازم مغزت گوزیده، هدم در زبان بختیاری یعنی هستم، عربی کجا بود، چم در زبان بختیاری معنیش فرق می کند اون چمی که شما می گید فرق می کند لابد چم اسیاب چم در چم کاکا یه جاهای دشت مانندهست عربی کجا بود، خیلی گوزیده مغزت


  • ناشناس

    تاریخ : ۲۲ - آذر - ۱۴۰۲

    کوروش پایتخت تابستانی و زمستانی داشت، پایتخت تابستانیش خوزستان بود زمستانی استان فارس بود، در ضمن این دلیل نمی شد که چون قوم عیلامی بودند بگیم حتما مال ایلام پودند یا قوم پارس بگیم مال استان فارس بودند، پارس به مردم فارسی زبان می گویند با استان فارس فرق می کند، وقتی می گید عیلامی چرا همه تون سمت ایلام می رید یا فارس همه سمت استان فارس می رند،