تابهحال برایتان پیش آمده که موقع نگاه کردن به پدیدهای زیبا احساس کنید که دوست دارید با تمام وجود آن را در آغوش بکشید؟ مثلاً یک نوزاد کوچک، یک بچه گربه یا یک پاککن نرم و خوشرنگ! شما قطعاً نمیخواهید که به این موجودات دوستداشتنی آسیبی برسانید، فقط دوست دارید که آنها را سفت و محکم در آغوشتان بفشارید!
محققان حوزهی روانشناسی این پدیده را کاملاً طبیعی میدانند و آن را با نام «احساس خشم ناشی از برخورد با پدیدههای زیبا» (Cute aggression) میشناسند.
این احساس در واقعی نوعی میل مخرب قوی (مثل خوردن یا فشار دادن) است که در زمان برخورد با پدیدههای زیبا و دوستداشتنی در انسان بروز پیدا میکند، اما هدف آن آسیب وارد کردن به آن موجود یا شئ زیبا نیست.
در ادامهی این مقاله ، به بررسی ابعاد مختلف و ریشههای روانشناختی تجربهی «خشم ناشی از برخورد با پدیدههای زیبا» میپردازیم و سعی میکنیم علت بروز این حالت را در انسان پیدا کنیم. با ما همراه باشید.
احساس خشم ناشی از برخورد با پدیدههای زیبا
همه ما چیزهای جذاب و دوستداشتنی اطرافمان را تشخیص میدهیم، اما چرا ما واکنش ما به افراد بزرگسال به همان شکلی نیست که به نوزادان واکنش نشان میدهیم؟ یا چرا واکنش حسی ما به گلها شبیه واکنش ما به بچه گربهها نیست؟
محققان معتقدند که پاسخ این سؤال را میتوان در زیستشناسی تکاملی یافت. از منظر تکاملی، هدف ما به عنوان یک گونهی زنده این است در وهلهی اول زنده بمانیم و سپس ژنهای خود را به نسل بعد منتقل کنیم.
تنها راه ما برای بقای ژنهایمان، تولیدمثل و فرزندآوری است. نوزادان ما هم به ما نیاز دارند تا از آنها مراقبت کنیم و بقای آنها را حفظ کنیم.
روانشناسان معتقدند که در مواجهه با موجودات و اشیای دوستداشتنی، احتمال بیشتری وجود دارد که ما بخواهیم از آنها مراقبت و محافظت کنیم. در واقع در مورد موجودات دوستداشتنی احتمال بیشتری وجود دارد که توجه بزرگسالان اطراف خود را جلب کنند و به آنها یادآوری کنند که «هی، مراقب من باشید. من نمیتوانم از خودم مراقبت کنم.»
مغز ما با ترشح دوپامین به عنوان پاداش باعث میشود که ما از نگاه کردن به چیزهای زیبا لذت ببریم و احساس خوشحالی عمیقی را تجربه کنیم.
چه چیزهایی برای ما جذاب و دوستداشتنی است؟
ویژگیهای فیزیکی نوزادان جزو ویژگیهایی است که وقتی ما آنها را در چیزهای دیگر مشاهده میکنیم، آنها را هم زیبا میبینیم: مثل بچهی حیوانات، شخصیتهای کارتونی یا حتی اتومبیل.
در واقع ویژگیهایی که باعث میشود ما چیزی برای ما جذاب و دوستداشتنی به نظر برسد، شامل موارد زیر است:
- بزرگ بودن سر نسبت به اندازهی بدن
- پیشانی بزرگ
- چشمهای درشت
- گونههای گرد
- چانه کوچک
- دماغ کوچک
مطالعات دیگر نشان دادهاند که مغز ما به چیزهای دوست داشتنی بیشتر از چیزهای عادی توجه میکند. بنابراین طبیعی است که این ویژگیهای جذاب در بازاریابی نیز ظاهر شوند.
در حقیقت اصول بازاریابی بر مبنای مفاهیم عمیق روانشناسی شکل گرفتهاند و در آن هیچ اتفاقی به صورت تصادفی نیست. تمرکز روی این مسأله که چه چیزی باعث میشود یک محصول برای مردم جذاب و دوستداشتنی به نظر برسد و افراد حاضر شوند پول خود را صرف خرید آن محصول کنند.
اگر ما پدیدههای دوستداشتنی را خیلی دوست داریم، چرا میخواهیم که آنها را بخوریم؟
جذابیت ظاهری معصومانه اغلب باعث بروز واکنشی در ما میشود که به نظر میرسد در ظاهر واکنشی تهاجمی است. این احساس خود را در قالب مشتهای گرهکرده، دندانهای فشرده به هم و سخنانی دال بر تمایل فرد به خوردن فرد دوستداشتنی، نشان میدهد.
با این حال، حتی اگر شما اعلام کنید که ممکن است آن موجود زیبا و دوستداشتنی را بخورید، شما واقعاً این کار را نمیکنید و صرفاً فقط آن را بیان میکنید.
این وضعیت «دیمورفوس» یا تجربهی حسی دوگانه نامیده میشود. مثل زمانی که چیزی متفاوت از آنچه که احساس میکنید را تجربه میکنید. درست مثل حالتی که از شدت شوق و خوشحالی گریه میکنید یا زمانی که از شدت عصبانیت لبخند هیستریک میزنید یا قهقهه سر میدهید.
بنابراین هنگامی که پدیدهای زیبا و دوستداشتنی را میبینید، سرشار از احساسات مثبت میشوید، اما این احساسات مثبت میتوانند به صورت خشم یا احساس غم و اندوه خود را بروز دهند.
چرا وقتی که ما خیلی خوشحالیم، نمیتوانیم صرفاً لبخند بزنیم یا بخندیم؟
در حقیقت، طبق تحقیقات صورت گرفته، نشانههایی وجود دارد دال بر اینکه که وقتی افراد این احساسات دوگانه را تجربه میکنند، با سهولت و راحتی بیشتری احساسات به شدت قوی خود را پشت سر میگذارند. همچنین به نظر میرسد که این اتفاق به تنظیم احساسات و وضعیت خلقی فرد کمک زیادی میکنند.
در یک مطالعه اخیر، محققان اسکن تصاویر مغزی تعدادی از زنان را در هنگام بوییدن نوزادان تازه متولد شده، بررسی کردند. این بوها، مناطق مرتبط با پاداش مغز را فعال میکردند، دقیقاً همان مناطقی که باعث ترشح ناگهانی و لذتبخش دوپامین در مغز ما میشوند. علاوه بر این زمانی که با یک خوراکی یا غذای دلچسب مواجه میشویم نیز همین اتفاق برای ما رخ میدهد.
این تحقیق نشان میدهد که تا حدودی مغز ما هنگام مواجهه با پدیدههای دوستداشتنی و زیبا به روشی مشابه هنگامی که برای خوردن یک غذای خوشمزه آماده میشویم، واکنش نشان میدهد و شاید تجربه روانشناختی ما از تمایل به گاز گرفتن موجودات دوستداشتنی از همپوشانی فیزیولوژیکی این دو رویداد در مغز ما ناشی میشود.
نکتهی پایانی
نوزادان، علاوه بر انسانها برای انواع دیگر موجودات زنده نیز از جذابیت خاصی برخوردار است. به عنوان مثال، برخی از انواع میمونها، برای بغل کردن و نوازش کردن نوزاد یک میمون در جلوی او صف میکشند و به نوبت نوزاد را در آغوش خود میگیرند و دهان خود را صورت کودک قرار میدهد. در واقع این کار یکی از رایجترین اشکال ابراز محبت بین موجودات زنده است.
با این حال هیچ کدام از این میمونها نوزاد را در هنگام بوسیدن نوزاد را گاز نمیگیرند، اما در برخی موارد بعضی از میمونها با لبهای خود کودک را گاز میگیرند، طوری که به او آسیبی وارد نشود. دلایل این رفتار هنوز برای ما کاملاً روشن نیست. آیا مثلاً هنگامی که یک توله سگ به آرامی دست شما را میکشد، با این کارش قصد دارد مهارتهای حرکتی خود را تمرین کند؟ سعی دارد خود را برای مبارزه در دنیای واقعی آماده کند؟ یا اینکه صرفاً یک بازی دوستانه را با شما تجربه کند؟
در حقیقت روانشناسان چنین نتیجه میگیرند که گاز گرفتن، تنها با هدف غذا خوردن یا ابراز خشونت نیست. رفتارهایی شبیه به در آغوش کشیدن، بوسیدن و فشردن طرف مقابل، به نظر میرسد که بخشی عادی از آداب اجتماعی دوستانهی بسیاری از پستانداران است.
منابع: MPRNews, Smithsonian Magazine, SCIENTIFIC AMERICAN, MIC
نظرات